به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، حسین کنعانیمقدم طی یادداشتی نوشت:
تاریخچه رسوای حقوق بشری آمریکا که بخش عمدهای از کارنامه سیاه این کشور را تشکیل میدهد از زمان ورود مهاجران و قلعوقمع بومیان آغاز و تا عصر حاضر نیز ادامه دارد.
مقامات آمریکایی علیرغم اینکه در گستره بینالمللی ژست دفاع از حقوق بشر را به خود میگیرند و جنگهای خانمان براندازی را در راستای استیفای حقوق بشر به راه میاندازند، اما تناقضهای فراوان دولتمردان کاخ سفید در این خصوص از هر نیت شومی جز نیت دفاع از حقوق انسانها حکایت دارد.
نقض حقوق بشر از سوی آمریکا فقط به غرب آسیا و جهان سوم منحصر نیست، بلکه حقوق فردی و اجتماعی شهروندان در داخل آن کشور نیز به چپاول میرود، بهگونهای که هجمه به حقوق اقلیتهای نژادی و مذهبی در آمریکا امری انکارناپذیر است. سرکوب اعتراضات داخلی ضدجنگ در دولتهای «جانسون»، «نیکسون»، «جورج بوش» و اکنون اعتراض به سیاستهای مهاجرتی «ترامپ» از موارد بارز نقض حقوق بشر و نیز نقض آزادیهای دموکراتیک به شمار میآید.
قانون جدید ضدمهاجرتی اخیر آمریکا که بستر نقض حقوق گسترده مهاجران را فراهم کرد، جدیدترین دستهگلی است که سردمداران حقوق بشر به آب دادهاند و منجر به بروز صحنههای افشاگرانه همچون دستگیری یک کودک پنجساله ایرانی در فرودگاه گردید. وقایعی ازایندست که هر روز در مهد بهاصطلاح آزادی در حال وقوع است، به فرموده رهبر معظم انقلاب «نشان میدهد که آمریکا حقیقتش چیست و حقوق بشر آمریکایی یعنی چه.» (19/11/95- دیدار با کارکنان و فرماندهان نیروی هوایی)
این امر از استانداردهای دوگانه حقوق بشری کاخ سفید پرده میدارد که یک کودک بیگناه را به دلیل مضحک مخاطرات امنیتی بازداشت میکند اما از بزرگترین ناقضان حقوق بشر و منفورترین رژیمهای کودک کش نهتنها انتقاد نمیکند بلکه بهصورت همهجانبه به حمایت و پشتیبانی از آنها برمیخیزد. بیاعتنایی و سکوت مرگبار کاخ سفید در برابر حقوق کودکان از سابقهای طولانی برخوردار است و از حکومتی که چشم خود را بر جنازه کودک مهاجر سوری و میانماری و از آن بدتر، کشتار اطفال فلسطینی و یمنی بسته است، نمیتوان انتظار داشت که از حقوق کودکان دفاع کند.
ملت مظلوم فلسطین، یمن و بحرین از حق دفاع از زندگی و حیات خود که از ابتداییترین حقوق انسانهاست محرومند و اگر در مقابله با رژیمهای مستبد دست به سلاح ببرند تروریست و ناقض حقوق بشر محسوب میشوند اما اگر رژیمهای صهیونیستی و سعودی در غزه و یمن و بحرین، دست به شکنجه و کشتار بزنند، برای آنها حق دفاع قائل شده و مشاورههای امنیتی - اطلاعاتی و کمکهای لجستیکی و نظامی را با حاتمبخشی در اختیارشان قرار میدهند.
اگر تا چندی پیش لازم بود برای نشان دادن واقعیت نظام ضدبشری آمریکا مستندات ارائه شود و چهره حقیقی این کشور برپایه مدارک و شواهد معرفی گردد، افشاگریهای ترامپ در تبلیغات انتخاباتی و رسوایی اخیر دستگیری یک کودک از ترس خطرات امنیتی، ثابت کرد که حقوق بشر و آزادی در آمریکا، رؤیایی پریشان و دروغی مضحک است. مقامات این کشور ادعا میکنند از قویترین تجهیزات نظامی و اطلاعاتی برخوردارند و قادرند امنیت شهروندان را با بالاترین استانداردهای جهانی تأمین کنند ولی درعینحال، از یک کودک بیدفاع واهمه دارند و آن را «تهدید امنیتی» قلمداد میکنند.
افزون بر این، گزارش نهادهای حقوق بشری همچون دیدبان حقوق بشر که سازوکار آن برگرفته از مبانی لیبرال دموکراسی مورد ادعای غرب است نیز نسبت به نقض فاحش حقوق انسانها بهخصوص حقوق کودکان اذعان دارند.
بهعنوان نمونه، اخیراً این سازمان طی گزارشی اقرار کرده که حبس طولانیمدت کودکان در سلولهای انفرادی در آمریکا درحالیکه هیچگونه ارتباطی با محیط بیرون و انسانی دیگر ندارند، موجب بروز مشکلات جدی روانی و فیزیکی و ایجاد اضطراب در آنها میشود.
آمریکا در حالی مدعی پیشبرد اهداف اعلامیه جهانی حقوق بشر است که هنوز به مهمترین کنوانسیونهای مرتبط با حقوق بشر نپیوسته و به بهانههای متعدد از الحاق به معاهدات این حوزه خودداری کرده است. این کشور کماکان از عضویت در کنوانسیون حقوق کودک، کنوانسیون حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پروتکل اختیاری کنوانسیون منع شکنجه، کنوانسیون بینالمللی حمایت از افراد در برابر ناپدید شدن اجباری، کنوانسیون رم در خصوص اساسنامه دیوان کیفر بینالمللی، کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و کنوانسیون حقوق بشر بینالمللی طفره میرود و به عضویت این معاهدات در نیامده است.
همچنین براساس اعلام کمیسیون حقوق بشر، آمریکا در هیچکدام از اسناد حقوق بشری منطقهای عضو نشده و در مواردی هم که در کنوانسیونی وارد شده، قراردادهای حقوق بشری این کشور در کنگره تصویب نمیشود. از سوی دیگر، آمریکا در کنوانسیونهایی مانند منع شکنجه، میثاق حقوق مدنی و سیاسی عضو نشده و اساساً آنها را قبول ندارد.
بهعبارتدیگر، درحالیکه این کشور بیشترین ادعای رعایت حقوق بشر در جهان را تبلیغ میکند، اما در مقیاس بینالمللی کمترین عضویت در نهادهای حقوق بشری و پایینترین استانداردهای حقوق بشری را دارد.
پارادوکس موجود سیاست خارجی و موارد گسترده زیر پا گذاردن حقوق انسانها در داخل آمریکا، این پرسش را مطرح میکند که چگونه این کشور میتواند دیگر کشورها را به رعایت حقوق بشر امر و یا توصیه کند درحالیکه خود بیش از هر کشور دیگری ناقض حقوق بشر است ؟! کشوری که با حربههایی همچون نظامیگری و رسانهای، چالشهای بسیاری را در سراسر دنیا به وجود آورده، چگونه با وقاحت تمام، پرچم توسعه دموکراسی و احقاق حقوق بشر را بلند کرده است و آیا این حقایق برای «شناخت واقعی ماهیت دشمن» و «پرهیز از اعتماد به شیطان بزرگ» کافی نیست؟