سردار
احمد غلامپور، فرمانده قرارگاه کربلا (قرارگاه مقدم نیروی زمینی سپاه در
دوران دفاع مقدس) و استاد دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران در
گفتوگوی تفصیلی با خبرنگار حماسه و جهاد
دفاع پرس، روند طرح ریزی عملیات کربلای 5 را تشریح کرد. در ادامه ماحصل این گفتوگو را می خوانید.
طرحی برای خاتمه پیروزمندانه جنگ
سردار
غلامپور با اشاره به پیشینه عملیات کربلای 5 گفت: پیش از تصویب طرح عملیات والفجر 8 (منطقه عملیاتی فاو)
فرماندهی عالی جنگ، مرحوم هاشمی رفسنجانی اعلام کرد که اگر این عملیات
پیروز شود، ما جنگ را ختم خواهیم کرد؛ وقتی عملیات والفجر 8 تقریباً به
تمامی اهداف خود رسید و در اوایل اردیبهشت ماه سال 1365 خطوط پدافندی ما در
منطقه عملیاتی فاو تثبیت شد، آقایان به ما گفتند شما طرحی ارائه کنید که
سال 1365 را سال سرنوشت بنامیم و با اجرای آن بتوانیم امسال، جنگ را ختم
کنیم.
این پیشکسوت دفاع مقدس افزود: ما پس از بحثهای طولانی با
فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدیم که اگر مسئولین کشور، نیاز ما را به
این شکل (نیرویی به استعداد 1500 گردان) تأمین کنند، ما در کل جنوب از
چذابه تا دهانه فاو، در سه منطقه جداگانه شلمچه، هور الهویزه و فاو در قالب
سه عملیات ورود کنیم. برآورد ما این بود که نه تنها استان بصره، بلکه
بخشهایی از استان عماره و بدین ترتیب، بخش عظیمی از جنوب عراق را تصرف
خواهیم کرد؛ با این اقدام، احتمالاً رژیم بعثی عراق ساقط و یا تسلیم خواهد
شد.
وی ادامه داد: این طرح ریزی با یک بررسی دقیق و همه جانبه صورت
گرفته بود. می دانید که ما در ابتدای جنگ پیروزیهای بزرگ را به دست آوردیم.
شما اگر بررسی کنید می بینید که عملیات شکست حصر آبادان، عملیات طریق
القدس، عملیات فتح المبین و حتی عملیات الی بیت المقدس و تمامی آن
عملیاتها با اتکا به یک حرکت جناحی انجام شد؛ یعنی ما یک جناح و یک پهلوی
مناسب از عراق گرفتیم و در تمام آن عملیات هم موفق بودیم.
کسب تکلیف از امام (ره) برای اجرای عملیات
رییس سابق
سازمان راهبردی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به منتقدان نظامی و
غیر نظامی عملیات کربلای 4 درباره غافلگیری نیروهای خودی در آن عملیات و
علت اجرای آن با وجود داشتن علم به احتمال تلفات سنگین گفت: در هیچ عملیاتی
مسأله غافلگیری چیز مسکوت و ناپیدایی نبوده است؛ به طور مثال در عملیات
فتح المبین، عدم غافلگیری دشمن نسبت به کربلای 4 بسیار بیشتر بود؛ در فتح
المبین دشمن، تک چذابه را انجام داد؛ یک تک هم در عبد الخان اجرا کرد و
آنقدر شواهد و قرائن لو رفتن عملیات واضح بود، که ما پس از جلسه و مشورت،
ناچار شدیم آقای [محسن] رضایی را با یک جنگنده برای کسب تکلیف بفرستیم خدمت
حضرت امام (ره) تا از ایشان کسب تکلیف کند. ایشان هم گفتند بروید به
تکلیفتان عمل کنید و حتی حاضر نشدند برای ما استخاره کنند؛ ولی چرا ما در
فتح المبین با وجود آگاهی دشمن پیروز شدیم؟!
وی ضمن تشریح ابعاد
مختلف غافلگیری خاطرنشان کرد: می دانید که مسأله غافلگیری چیز ساده و راحتی
نیست؛ غافلگیری در صحنه جنگ و سایر بخشهای زندگی، معمولاً در سه بخش رخ می
دهد؛ غافلگیری در زمان، مکان و تاکتیک است. یعنی گاه دشمن می داند که تو
می خواهی حمله کنی؛ ولی نمی داند از کجا. همین موضوع او را زمین می زند. در
الی بیت المقدس دشمن می دانست که ما می خواهیم حمله کنیم؛ برایش واضح بود.
حتی احتمال عبور ما از رودخانه کارون را هم داده بود؛ ولی بسیار ضعیف.
اشکال دشمن و غافلگیر شدنش هم این بود که فکر نمی کرد ما با آن حجم نیرو از
رودخانه عبور کنیم. در فتح المبین هم دشمن باورش نمی شد که ما از ارتفاعات
تیشکن سرازیر و وارد عینخوش شویم.
غلامپور با تأیید اشتباه بودن
بسیاری از آنچه که توسط برخی متولیان امور فرهنگی از دفاع مقدس به ملت
ایران ارائه و سبب تقویت باورهای غیر عقلانی از دفاع مقدس در مردم شده است،
گفت: این کارها خوب نیست؛ اتفاقاً ما چندی پیش با عده ای از دوستان بحث
می کردیم؛ آنجا من گفتم که یکی از علل اصلی پیروزیهای ما در آن دوره
آزادسازی مناطق، جغرافیا بود، نه حماقت و ضعف دشمن؛ زمین شرایطی داشت، دشمن
هم بد آرایش گرفته بود و ما هم خلاقیتهایی داشتیم؛ ببینید دشمن وقتی در
ابتدای جنگ به ما حمله کرد، یک قصد داشت؛ می خواست بخش وسیعی از استان
خوزستان را جدا کند؛ ولی چون با پدیده مقاومت مواجه شد، نتوانست به تمامی
اهدافش برسد. چرا در بدر آن اتفاقات برایمان افتاد؟! خطی را برای خودمان
تصویر کرده بودیم که برویم آن خط را بگیریم و با توجه به شرایط زمین پشتش
سفت بایستیم؛ رفتیم نتوانستیم به آن نقطه ایده آلی که در زمین تعریفش کرده
بودیم بایستیم؛ لذا ناقص در زمین ایستادیم، بعد از حدود هفت روز به دلیل
آرایش غلطمان در زمین، دشمن به سمتمان آمد؛ وقتی دیدیم داریم محاصره می
شویم، عقبنشینی کردیم.
تاکتیک جنگی اشتباه عراقیها باعث پیروزی ما شد
عضو هیأت علمی دافوس سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی یکی از اشتباههای ارتش بعثی-صهیونیستی صدام را در اوایل جنگ
تحمیلی، استقرار ناقص مزدوران بعثی در شرق رودخانه کارون برشمرد و تصریح
کرد: دشمن از رودخانه کارون عبور کرد؛ آمد از بهمنشیر هم بگذرد و آبادان را
هم اشغال کند؛ ولی از بهمنشیر پس زده شد؛ این وضعیت حرکت دشمن به صورت یک
زائده بود که چپ و راستش خالی و روبرو و پشت سرش رودخانه بود؛ این وضعیت،
به هیچ وجه منطق نظامی نداشت؛ آنان صرفاً قصد داشتند هرجا را تسخیر کردند،
همانجا بمانند؛ زیرا هیچ پاسخی برای افکار عمومی عراق و حتی دنیا نداشتند
که چرا حمله کردید و یا چرا عملیات نظامی خود را رها کردید و آمدید عقب؟!
به عبارت دیگر نوعی اجبار و حماقت سبب ماندن دشمن در منطقه با آن وضعیت و
آن نوع آرایش شده بود؛ بنا بر این، وضعیت زمین، آرایش غلط دشمن و خلاقیت
رزمندگان اسلام –که در ابتدا بر زمین مسلط شدند- باعث پیروزیهای بزرگی برای
ایران شد. شک نکنید که ما اول بر زمین مسلط شدیم، (ما توانستیم زمین را به
کار بگیریم) و بعد توانستیم بر دشمن پیروز شویم.
فرمانده اسبق
عملیات کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه مباحث مربوط به روند طرح
ریزی عملیات کربلای پنج خاطرنشان کرد: ما با در اختیار داشتن جزایر مجنون،
حدود چهل کیلومتر در عقبه نیروهای خط مقدم دشمن از کوشک تا شلمچه قرار
داشتیم. ما وقتی در فاو هستیم، با پیشروی از آن منطقه در واقع یک حرکت
جناحی را انجام می دهیم؛ بنا بر این، طرح ریزی ما بر اساس دو تا فلش جناحی
از هور و فاو و یک فلش مرکزی هم از شلمچه بود؛ ضمن اینکه ما برآورد کرده
بودیم عراق همزمان، در هر سه نقطه قادر به مقاومت در برابر ما نخواهد بود؛
زیرا تجربه گذشته به ما نشان داده بود که دشمن معمولاً در یک نقطه می تواند
خیلی قوی ظاهر شود.
اعلام بسیج عمومی
وی افزود: وقتی ما این بحثها را کردیم، آقایان
پذیرفتند؛ آنان گفتند که این طرح خوبی است و شروع کردند به کار کردن
برای آماده سازی و مقدمات اجرای طرح. اولین و مهمترین مسأله هم برای ما
تأمین آن 1500 گردان نیرو بود؛ استعداد پرسنلی این 1500 گردان هم می شود
چیزی در حدود 450 هزار تا 500 هزار نفر بر حسب هر گردان 300 نفر نیرو. به
اینها گفتیم که با خیال راحت بروند و تبلیغات کنند؛ حفاظت و غافلگیری هم
نیاز نیست؛ چون قرار است از همه نقاطی که دشمن برایش متصور است به او حمله
کنیم و بشود یک جنگ تمام عیار؛ اول هم خود آقای هاشمی رفت در نماز جمعه و
اعلام بسیج عمومی کرد و پشت سر ایشان هم سایر ائمه جمعه و جماعات؛ نتیجه
این بسیج شد آن اعزام نیرو 100 هزار نفری در قالب سپاه محمد رسول الله (ص)
که در ورزشگاه آزادی برگزار شد.
غلامپور درباره وضعیت نیروهای
درخواستی، علت حذف دو منطقه هور و فاو و نیز نحوه انتخاب منطقه عملیاتی
کربلای چهار گفت: در همانجا برای نیروها سخنرانی هم شد؛ اما وقتی آنها به
جبهه سرازیر شدند، بیش از 60 هزار نفر نیرو در اختیار ما قرار نگرفت؛ یعنی
آمار اولیه نیروها جنبه تبلیغاتی داشت؛ اینطور که شد، ما دیدیم هور شرایط
اضطراری دارد؛ چون دو بار رفته بودیم؛ در فاو هم تازه عمل کرده بودیم و
دشمن هوشیار شده بود؛ لذا پس از بررسی، منطقه عملیاتی کربلای چهار را
انتخاب کردیم؛ منطقه عملیاتی کربلای چهار را هم اگر با تک پشتیبانی اش لحاظ
کنیم، از حد فاصل محور شلمچه بود تا جزیره مینو؛ یعنی این وسط را انتخاب
کردیم. بعد تصمیم گرفتیم وارد شویم. آن طرف هم یک زمین و فضای خوبی بود.
عراق کانالی به نام کانال «زبیر» ایجاد کرده بود، که کانال بسیار خوبی هم
بود و من پس از جنگ رفتم و آنجا را دیدم. قصد داشتیم در پشت آن کانال قرار
بگیریم، تا بعد بتوانیم از طریق جزایر و فاو هم فشار بیاوریم و وضعیت دشمن
شکننده تر شود.
کار یک ساله را در 15 روز انجام دادیم
وی در پاسخ به این پرسش که آیا عملیات کربلای چهار
نوعی عملیات فریب برای اجرای عملیات کربلای پنج بود، بیان کرد: اصلاً
عملیات کربلای پنج یک عنوان اعتباری است؛ وگرنه اگر اینجا نقشه بود، من روی
نقشه به شما اثبات می کردم که عملیات کربلای چهار و پنج یکی است؛ در واقع
ما عملیات کربلای چهار را تبدیل کردیم به کربلای پنج؛ ما آمدیم جای تلاش
اصلی و فرعی را عوض کردیم؛ تلاش اصلی که در سمت چپ، پایین و به سمت جزیره
مینو بود، با تلاش فرعی که به سمت بالا (محور شلمچه) بود تعویض شد؛ یعنی
فرماندهی تدبیر کرد و یک خلاقیتی به کار برد؛ ضمن اینکه با حادثه ای که در
کربلای چهار رخ داد، با فرض غافلگیری ما در کربلای چهار، دشمن بسیار بدتر
از ما غافلگیر شد؛ آنان پس از کربلای چهار در یک کما فرو رفتند و ما از این
فرصت استفاده کردیم؛ وگرنه اصلاً امکان ندارد که ما عملیاتی مثل کربلای
پنج را ظرف 15 روز انجام بدهیم. ما برای انجام هر عملیاتی مدتها زمان لازم
داشتیم؛ ولی برای اجرای این عملیات کار یک ساله را در 15 روز انجام دادیم.
پاسخ به انتقادات مطرح شده درخصوص عملیات کربلای 4
سردار
غلامپور درخصوص عملیات کربلای چهار و انتقادات مطرح شده نسبت به این
عملیات عنوان کرد: امروز ما با مشکلی مواجه هستیم که متأسفانه منشأ آن خارج
نشینان و یا افراد مسأله دار داخلی هستند. ما چرا جنگ را نقطه ای نگاه می
کنیم؟ جنگ یک نقطه است و یا یک خط؟! بالاخره این جنگ یک سر و تهی دارد؛
یعنی یک نقطه شروع و یک نقطه پایانی دارد!؛ برخی به صورت نقطه ای دست می
گذارند روی جنگ؛ همه جنگ را نادیده می گیرند و می گویند که چرا کربلای چهار
اینجوری شد؟ چرا کسی از ما سؤال نمی کند که چرا والفجر مقدماتی آنطور شد؟
حساس می شوند روی غواصها، که دست اینها را بستند. این در حالی است که در
والفجر مقدماتی بدتر از این بلا سرمان آمد. کربلای چهار دو ساعت بیشتر طول
نکشید؛ فرماندهی زود دستور قطع درگیری را داد؛ ولی در والفجر مقدماتی ما
حدود 10 روز درگیر بودیم!؛ در بدر چرا کسی ما را زیر سؤال نمی برد؟ یا
درباره حوادث آخر جنگ چرا همه روی فاو حساس شدند؛ اما نمی پرسند چرا شلمچه و
جزایر مجنون را از دست دادید؟
وی
ادامه داد: دو اشکال درخصوص بحثهای مرتبط با جنگ و به ویژه عملیات کربلای 4
وجود دارد؛ یکی اینکه منشأ و منبع ایرادات وارده شده، عمدتاً اغراض سیاسی
ضد انقلاب است. کربلای چهار در سال 1365 انجام شد و سال 1394 بی بی سی و
شبکه من و تو به این عملیات پرداختند. در پی این موضوع بحثهایی در کشور
درخصوص غواصان درگرفت. سوال اینجاست که در این سالها چرا کسی به فکر
نبوده؟ چرا کسی تا حالا طرح موضوع نکرده است؟ در همان قضیه عبور ما از مرز سوال کردند چرا همان موقع جنگ را تمام نکردید؟
این
پیشکسوت دفاع مقدس اضافه کرد: وقتی جریان دوم خرداد دولت خود را تشکیل
داد، بعد از آن بلافاصله مطرح شد که شما چرا از مرز عبور کردید و همان موقع
جنگ را تمام نکردید؟! من قبلاً در مصاحبه ای عرض کردم که ما از حضرت رسول
الله (ص) بالاتر نیستیم؛ اگر بخواهیم با ایشان هم نقطه ای برخورد کنیم،
باید یقه پیامبر (ص) را بگیریم که شما چرا در احد شکست خوردید؟ و یا اینکه
چرا در جنگ موته، سپاهیان اسلام موفق نبودند؟! سپاهیان اسلام، از زمان ظهور
پیامبر اکرم (ص)، فتوحات بسیار بزرگی داشتند و اسلام را در بسیاری از کشورها
توسعه دادند؛ حالا برخی همه این دستاوردها را رها می کنند و فقط شکستها را
می بینند! این درست نیست؛ جنگ است و در مقاطعی ما هم شکست خوردیم؛ آن هم
جنگی هشت ساله که در قرن اخیر، طولانی ترین جنگ بوده؛ لذا اگر با این منطق
سخن بگوییم، هم مخاطب توجیه می شود و هم دست آنها (دشمن) بسته می شود؛ ولی
ما چون تحت تأثیر جوسازی رسانه های دشمن قرار می گیریم، عکس العملهای
احساسی نشان می دهیم.
غلامپور
افزود: برخی از رسانه های داخلی از بنده می پرسند که سردار! نمی گویی
قضیه کربلای 4 چه بود؟ من هم می گویم شما به خاطر اینکه بی بی سی و
شبکه های ضد انقلاب روی آن مانور کردند یادتان افتاده که بپرسید؟ چرا 10
سال پیش قضیه کربلای چهار را جویا نشدید؟ ما در کل بحثهای مربوط به جریان
جنگ دچار چنین معضلی هستیم!
نقطه ای که از آن غفلت شد
فرمانده وقت قرارگاه مقدم نیروی زمینی
سپاه پاسداران در جنوب (قرارگاه کربلا) در ادامه مباحث مربوط به روند طرح
ریزی عملیات کربلای پنج گفت: وقتی ما از آن شرایط ایده آل فاصله گرفتیم،
مجموعه ای محدود را به دست ما دادند که حداکثر ما قادر به انجام یک عملیات
بودیم. یادم هست یکی دو شب مانده به عملیات کربلای چهار وقتی ما همه
کارهایمان را انجام دادیم، همه فرماندهان آمدند؛ همه شواهد و قرائن لو رفتن
و یا نرفتن عملیات را نوشتیم و محاسبه کردیم، دیدیم که دشمن آنقدر هم
هوشیار نیست؛ بعد که ما بررسی کردیم، دیدیم اشکال ما در طرح ریزی عملیات
این بود که معبر اصلی عملیات را از دهانه کارون –که از طرف خرمشهر و مقابل
جزیره أُّمُ الّرَصاص بود و دشمن هم نسبت به آن اشراف داشت و دهانه کارون
را بسته بود- قرار داده بودیم و دشمن هم به خاطر اینکه ارتش کلاسیکی بود و
معابر وصولی را می شناخت، به خوبی درک می کرد که این نقطه بهترین محل برای
ورود نیروهای پشتیبان ما خواهد بود؛ بنا بر این، طرح ریزی کرده و آنجا را
با تیربار و سایر امکانات بسته بود».
رییس سابق سازمان راهبردی سپاه
پاسداران درباره ادامه روند طرح ریزی عملیات کربلای پنج گفت: چرا هیچکس
این هنرمندی را نمی بیند که فرماندهی شکست را تبدیل به پیروزی کرد و از یک
شکست که می توانست آثار نامطلوب و غیر قابل جبرانی در اردوگاه خودی و حتی
در پشت جبهه بگذارد، پل پیروزی ساخت؟ پس از جلسه ای که فرماندهان گزارشهای
میدانی خود را به آقای رضایی ارائه دادند، همه نسبت به عمل کردن در شلمچه
مخالف بودند؛ ولی گزارشهای مثبت دو فرمانده یگان لشکر 19 فجر و تیپ 57 حضرت
ابوالفضل (ع) که در منطقه عمل کرده بودند، سبب شد که طرح اصلی عملیات
کربلای پنج در ذهن فرماندهی جرقه بزند؛ آقا محسن بنده را خواست و گفت که
این تو و آن هم یگانهایت؛ بروید در منطقه مستقر شوید و برای عملیات که
احتمالاً حدود 15 روز دیگر خواهد بود، طرح ریزی، شناسایی و آماده سازی
کنید.
وی افزود:
لشکرهای 10 نیروی مخصوص سید الشهدا (ع)، 19 فجر، 31 عاشورا، 25 ویژه کربلا،
41 ثار الله، 33 المهدی و تیپهای 18 الغدیر و 48 فتح یگانهایی بودند که به
قرارگاه کربلا واگذار شدند. ضمناً آقای رضایی یک دستورالعمل هم نوشت و
قرارگاه قدس را مأمور به طرح ریزی در هور و قرارگاه نجف را مامور به طرح
ریزی در سومار کرد؛ چون به هر حال احتمال عدم موفقیت در شلمچه هم وجود
داشت؛ باید در مناطق دیگر کار می شد و آماده سازی برای عملیات آینده هم
صورت می گرفت.
فرمانده اسبق عملیات کل سپاه پاسداران عنوان کرد: ما
15 شبانه روز به طور فشرده کار طرح ریزی، شناسایی و آماده سازی را انجام می
دادیم؛ از سویی باید یگانها را اداره و بر کار آماده سازی نظارت می کردیم و
از سوی دیگر باید با حضور در قرارگاه رده بالا در بحثهای به شدت چالشی با
فرماندهان ارشد ازجمله آقای رضایی و آقای هاشمی رفسنجانی شرکت می کردیم.
غلامپور
توکل به خدای متعال را در کار بسیار مؤثر دانست و گفت: من دلم روشن بود؛
انگار کسی و یا قوه ای فراتر از احساس القا می کرد که تو کار خود را انجام
بده و توکل کن؛ همه چیز درست می شود.
اعتراض محسن رضایی به هاشمی رفسنجانی
فرمانده وقت قرارگاه کربلا در
ادامه مباحث مربوط به طرح ریزی عملیات کربلای پنج اظهار داشت: «نزدیک
عملیات، یک جلسه نهایی با حضور تمام فرماندهان سپاه و حتی فرماندهان ارشد
ارتش در قرارگاه صاحب الزمان (عج) در جاده اهواز-خرمشهر واقع در 20
کیلومتری جاده فرعی هویزه، با حضور آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد؛ در آن
جلسه ایشان از همه فرماندهان نظرخواهی کرد؛ وضعیت عمومی هم تقریباً معلوم
بود؛ تمام فرماندهان ارتشی و سپاهی حاضر در جلسه مخالف بودند، غیر از
فرمانده وقت کل سپاه، آقای رضایی. آقای هاشمی از بنده سؤال کرد که من هم با
توجه به وضعیتی که داشتیم از بیان مستقیم بله و یا خیر خودداری می کردم؛
ولی توضیحاتی که می دادم مؤید آمادگی برای اجرای عملیات بود؛ هرچند که
دغدغه هایی هم داشتیم. اینطور که شد، وقتی آقا محسن دید که آقای هاشمی دارد
به من فشار می آورد که بله و یا خیر را بگیرد، به ایشان گفت که این
فرمانده من فردا شب می خواهد با یگانهایش عمل کند؛ اینطوری که نمی شود!
انگیزه اش از دست می رود، بگذارید خودمان بحث کنیم.
وی
ادامه داد: آقا محسن به همراه آقای هاشمی و آقای سنجقی رفتند در سنگر
دیگری و حدود 20 دقیقه با هم صحبت کردند؛ بعد از آن جلسه سه نفره، آقای
هاشمی گفت: «عملیات بشود». عملیات کربلای پنج محصول شجاعت فرماندهی وقت کل
سپاه، آقای رضایی و آقای هاشمی بود، چون ایشان با توجه به مخالفت اکثریت
فرماندهان ارتش و سپاه با عملیات، می توانست بگوید لغو شود. فشارهای مضاعفی
روی بنده بود. چون باید آماده سازی می کردم. طرح ریزی ما کار منحصر به
فردی بود و ما می خواستیم برای اولین بار آن را در جنگ انجام دهیم. ویژگی
این طرح «عبور قرارگاه از قرارگاه» بود که ما می خواستیم برای اولین بار
(توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) این کار را در جنگ تجربه کنیم؛ چون در
فاو، «عبور لشکر از لشکر» را تجربه کرده بودیم؛ در این عملیات می خواستیم
عبور قرارگاه از قرارگاه را انجام بدهیم؛ یعنی قرار بود پنج-شش یگان تحت
امر من، «سر پل» (جای پایی) را تصرف کنند و چهار-پنج یگان دیگر نیز از آنان
عبور کنند و تک را ادامه دهند.
عضو هیأت علمی دافوس سپاه پاسداران
نتایج ناشی از اجرای عملیات کربلای پنج را مثبت ارزیابی کرد و درباره تقدیم
حدود 11 هزار شهید در این عملیات گفت: با توجه به اهدافی که جمهوری اسلامی
در نظر گرفته بود، دادن این شهدا در آن منطقه برای تصرف آنجا می ارزید؛
ضمن اینکه اگر آمارها را مطالعه کنید، خواهید دید که جنگ با ما برای ارتش
بعثی عراق بیش از 100 هزار کشته و زخمی برجای گذاشت.
انتهای پیام/ 171