به گزارش گروه رسانه های
دفاع پرس، ابراهیم رزاقی طی یادداشتی نوشت:
مروری بر عملکرد اقتصادی کشورها در حوزه تعاملات خارجی به ویژه آنجا که با مشکلات معیشتی نیز دست به گریبان بودهاند حاکی از این حقیقت است که نادیده گرفتن توان داخلی در برابر وعدههای فریبنده غرب حاصلی جز وارد آمدن ضربات مهلک بر پیکره اقتصاد این قبیل کشورها نداشته است.
در نمونههایی که طی چند دهه گذشته از رهگذر اعتماد به وعدههای اقتصادی نظام نوین استعماری دیده میشود، یک نکته مشترک وجود دارد و آن اینکه، هرم نقشههای غرب برای تسلط و غارت کشورهای ثروتمند معکوس شده و بهجای آنکه از مسیر تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به اهداف اقتصادی خود برسند، عمدتاً از سلطه اقتصادی به دیگر اهداف خود نائل میشوند. روال سنتی برای سلطه بر کشورها از تهاجم نظامی آغاز و به بهرهکشی اقتصادی منتهی میگردید ولی روش امروزی آمریکا از ایجاد وابستگی اقتصادی آغاز و به منفعتهای کلان برای هژمونی غرب ختم میشود.
در مصر وقتیکه مردم برای تحقق رؤیای چندین ساله برای رسیدن به آزادی و تشکیل دولت اسلامی قیام کردند و رئیسجمهور منتخب خود را برگزیدند، انقلاب آنها به دلیل تلاش «مرسی» برای نزدیکی و اعتماد به آمریکا در باتلاق حکومت نظامیان و کودتا فرورفت. مرسی برای کاسته نشدن از کمکهای اقتصادی آمریکا که در زمان حسنی مبارک برقرار بود، حتی از نامهنگاری به رژیم صهیونیستی برای جلب رضایت کاخ سفید دریغ نکرد اما پاداش تقلای او چیزی جز زندان و به هدر رفتن خون انقلابیون نبود.
کره شمالی، نمونه دیگر اعتماد و اتکا به غرب است که در سال 2007 تحت تأثیر تحریمها و فشارهای جهانی موافقت کرد تمام برنامههای هستهای خود را بهازای دریافت کمکهای اقتصادی و فنی تعطیل کند. این کشور در آن بازه زمانی 80 درصد فعالیتهای خود را تعلیق کرد اما خبری از کمکهای اقتصادی و فنی وعده دادهشده توسط آمریکا نشد تا اینکه سرانجام در سال 2009 از مذاکرات 6جانبه خارج شد. اگر کرهایها زمان دوساله اعتمادسازی را صرف تقویت بنیه اقتصاد خود کرده بودند، امروز شرایط بهتری داشتند و نیازی نبود تا برای برخورد با زیادهخواهی کاخ سفید، به اقدامات غیرمعقول دست بزنند.
لیبی، مثال کاملتری ازایندست است. هنگامیکه قذافی در سال 2004 به آمریکا دست دوستی داد، آمریکاییها هم برای نشان دادن حسن نیت ظاهری، پیمانهای همکاری اقتصادی در حوزه نفتی را با این کشور امضا کردند. بااینحال، این پیمانها هنوز به مرحله اجرای کامل نرسیده بودند که عهدشکنیهای غرب آغاز شد.
تنها پس از گذشت 5 سال آمریکا با متحد همیشگی خود انگلستان، بهدلیل بالا گرفتن اعتراضات مردمی در لیبی بهصورت هوایی به این کشور حمله کرد! انگلیس که زمانی متعهد شده بود از لیبی در صورت حمله نظامی کشوری دیگر دفاع کند، خود در حمله به لیبی شرکت داشت و بهاینترتیب، نظام سیاسی این کشور را ساقط و تروریستها به نمایندگی از آمریکا، نفت و امکانات لیبی را به غارت بردند.
در ایران اسلامی، هنگامیکه تصمیم نظام سلطه برای تشدید فشارها و اقدامات فلجکننده ادعایی آنان بهمنظور مختل کردن نیازهای روزانه مردم در دستور کار قرار گرفت، رهبر معظم انقلاب در سال 91 برای اولین بار، راهبرد «اقتصاد مقاومتی» برای مقابله با این سیاست خصمانه را اعلام کردند.
برخی که نام کارشناس و مشاور اقتصادی را یدک میکشیدند، بهجای عبرت گرفتن از نمونههای منطقهای و جهانی، بر این توهم دامن زدند که مشکل غرب با جمهوری اسلامی و مسئله تحریمها، بر سر مسئله هستهای است و اینطور استدلال کردند که حل شدن این موضوع به گشایش اقتصادی و معیشتی میانجامد. این در حالی است که اکثر قریب بهاتفاق اساتید و کارشناسان اقتصادی کشور معتقدند مشکلات و بحرانهای فعلی اقتصاد کشور مربوط به تحریمها نیست بلکه مشکل اصلی، در ساختار بیمار اقتصاد داخلی کشور نهفته است و مذاکره و تعامل با غرب نهتنها راه نجات اقتصاد کشور نیست بلکه موانع را دوچندان کرده و درنتیجه لازم است به مسئله اقتصاد بر اساس مدل جمهوری اسلامی عمل شود.
ناگفته نماند که پس از حصول توافق هستهای، ایران اسلامی به تعهدات خود در برجام عمل کرد و انتظارات خود از طرف غربی را در چارچوب توافقات صورت گرفته بهمنظور «اثبات بدعهدی» آنها بارها گوشزد نمود که نمونه اخیر آن، تذکر رهبر حکیم انقلاب به نخستوزیر سوئد برای عملی کردن توافقات است. از سوی دیگر ایشان، مکرراً بر تکیه به توان داخلی که شاهبیت اقتصاد مقاومتی است تأکید و تصریح کرده و مسئولان را از اعتماد به غرب و آمریکا بهمنظور بهبود اوضاع معیشتی برحذر داشتهاند.
آنچه در اقتصاد مقاومتی باید مبنای عمل قرار گیرد، اولویتبخشی به امکانات و ظرفیتهای داخلی و بسیج آنها در راستای استفاده بهینه از امکانات و بسترهای اقتصادی است.
درواقع اقتصاد مقاومتی در پی مقاومسازی، آسیبزدایی و ترمیم ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی برای واکسینه کردن نقاط آسیبپذیر کشور است تا در پی امنیت اقتصادی، امنیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... نیز تأمین شود.
شائبهای که درباره اقتصاد مقاومتی بعضاً مطرح میشود، این است که مدل اقتصادی جمهوری اسلامی با مدل کره شمالی چه تفاوتی دارد، زیرا آنها هم به دنبال قطع وابستگی کامل به غرب هستند و اینکه چرا از منظر استقلال اقتصادی ایران اسلامی، استقلال اقتصادی کشورهایی همچون کره شمالی مردود است ؟ پاسخ این است که «اقتصاد (مقاومتی) درونزا است. درونزاست یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیتهای خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد، رشد این نهال متکی است به امکانات کشور خودمان، درونزا به این معناست، اما درعینحال درونگرا نیست یعنی اقتصاد مقاومتی به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور، نه درونزاست، اما برونگراست با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود» (بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی - 1/1/1393) اما باید توجه داشت که برخلاف برخی تفسیرهای غلط، اقتصاد مقاومتی به این معنا نیست که تعامل و مذاکره با دیگران را تنها راهحل همه مشکلات معرفی کنیم، بلکه به این مفهوم است که بر اساس شاخصهای انقلابی و جهادی، داشتههای خود را در امتداد جریانسازی برای احیای ارزشهای دینی و ملی شکوفا کرده و آنچه را نداریم، با نوآوری و خلاقیت به دست آوریم.
بر پایه محکمات قانون اساسی، اقتصاد مقاومتی به لحاظ قانونی الگوی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است؛ بر این اساس، هرگونه برنامهریزی و اقدام برخلاف این الگو، غیرقانونی و نامشروع است. اقتصاد مقاومتی، کشورمان را در برابر انواع تهدیدها مقاوم کرده و در صورت التزام عملی و بهدوراز شعارزدگی به اصول 24 گانه آن، کشور را به لحاظ اقتصادی به جایگاه اول منطقه خواهد رساند؛ اقتصادی که توطئه دشمنان را خنثی کرده، برای جهان اسلام الهامبخش است و زمینهساز تشکیل تمدن بزرگ اسلامی خواهد بود.