در شب خاطره عملیات والفجر 8 روایت شد:

درخواست شهید شجیعی درخصوص نحوه شهادتش از حضرت زهرا (س)/ روایتی از خوشحالی لحظه آخر بی­سیم ­چی گروه تخریب در محور خین

به شهید شجیعی الهام شده بود که شهید می­شود. او از حضرت زهرا(س) خواسته بود که وقتی خط تثبیت شد به شهادت برسد و همین طور هم شد. این شهید والامقام ....
کد خبر: ۲۲۶۹۵۶
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۶ - 13February 2017
به گزارش دفاع پرس از مشهد، به مناسبت فرارسیدن سی و یکمین سالگرد عملیات والفجر 8 شب خاطره ­ای با حضور جمعی از پیشکسوتان دفاع مقدس و هنرمندان در سالن اشراق حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد.

پیش­ بینی شهید شجیعی از نحوه شهادتش

در این مراسم محمد خلیل نژاد بی­سم چی شهید شجیعی فرمانده گردان عبدالله و از جانبازان دفاع مقدس در خصوص شب عملیات والفجر 8 سخنانی را بیان کرد و اظهار داشت: گردان عبدالله در شب عملیات والفجر8 در سوله­ های پشت اروند در نخلستان مستقر بودیم. شبی که خط شکسته شد قایق فرماندهی به علت نقص فنی روشن نشد و هر چه کردند مشکل رفع نشد و همان زمان معجره الهی به کمک رزمندگان آمد و باد شروع به وزیدن کرد و باران هم باریدن گرفت و وزیدن باد سبب شد تا قایق ما به طرف خط دشمن هدایت شود که بعد از گذشتن از موانع به خط دشمن زدیم و قرار بود در خط اول مستقر شویم. شهید شجیعی در همین حال با بی­سیم خودش صحبت می­ کرد و من فقط حمل کننده بی­سیم بودم و همه پیام­ ها را این شهید والامقام می ­داد و با بعضی پیام­ ها باعث فریب دشمن می­ شد.

وی افزود: قرار بود خط دوم را ما تثبیت کنیم که خط چهارم را هم گرفتیم. حاج باقر قالیباف به شهید شجیعی گفت که به جاده آسفالته بصره- العماره برسید که شهید شجیعی در پاسخ گفت انجام این مأموریت برای ما مقدرو نیست اگر هم مقدور باشد مطلوب نیست.

خلیل­ نژاد ادامه داد: در این عملیات شهید شجیعی مُصر بود که ادوات دشمن را منهدم نکنید و سالم به عقب انتقال بدهید.

خلیل­ نژاد در پایان در خصوص نحوه شهادت شهید شجیعی گفت: به شهید شجیعی الهام شده بود که شهید می­ شود. او از حضرت زهرا(س) خواسته بود که وقتی خط تثبیت شد به شهادت برسد و همین طور هم شد. این شهید والامقام به همراه شهید صباغ بعد از تثبیت خط زمانی که برای آوردن تدارکات برای نیروها با موتور عازم بود مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود و غریبانه به شهادت رسیده بودند.

تبسم معنا دار بی­سیم ­چی گروه در لحظه شهادت

حمید جهانگیر فیض آبادی راوی بعدی این جلسه بود. وی در خصوص عملیات والفجر8 اظهار داشت: شب­های عملیات والفجر8 و کربلای 5 دسته­ای به نام دسته لنگ­ها داشتیم، که وظیفه­ شان شلیک آرپی­­ جی به مواضع دشمن بود تا در سایه این شلیک ­ها نیروها حرکت می­ کردند.

وی ادامه داد: شب عملیات نیروهای تیپ 21 امام رضا(ع) در نهر خین به خط زدند. پاتک عراق باعث شد تا جزیره بوارین سقوط کند و حجم آتش آنقدر زیاد بود که چهار یگان مستقر در منطقه از دیگر استان­ ها از منطقه نهر خین و شهرک ولیعصر(عج) تا دشت شلمچه عقب نشینی کردند. یک پل خاکی توسط نیروها زده شده بود که عراق با استفاده از همین پل تجهیزات خود را منتقل کرده بود.

فیض ­آبادی گفت: ارتش عراق با این کار می­ خواست منطقه را در مقابل فاو تصرف کند. بنا به دستور علیرضا یوسفی فرمانده تخریب تیپ 21 امام رضا(ع) گروهی مأموریت پیدا کردند تا برای تخریب پلی که راه عبور تجهیزات نظامی عراق بود به آنجا بروند. جمع 18 نفری بودیم که برای انهدام پل به راه افتادیم. پشت نهر خین که رسیدیم تعداد ما به 7 نفر رسید که از این تعداد 3 نفر دیگر هم به موضع دیگری رفتند.

این رزمنده دفاع مقدس خاطر نشان کرد: تیربارچی منطقه را زیر نظر داشت مثل اینکه متوجه حضور ما شده بود. در یک آن تیربار شروع به تیراندازی کرد و یک رگبار روی ما گرفت و عطارباشی که یکی از ما بود زخمی شد. یکی از ما سه نفری که باقی مانده بود بی­ سیم­ چی گروه بود که به حالت دراز کش روز زمین موضع گرفته بود. من به او گفتم حرکت کن و به سمت ما بیا و گرنه مورد اصابت گلوله قرار خواهی گرفت. او هم در جواب گفت سنگینی بی­ سیم باعث شده تا حرکتش کند شود و از من خواست تا کمکش کنم.

فیض آبادی ادامه داد: من هم دستش را گرفتم با این کار تیربارچی عراقی­ هم متوجه شد و یک رگبار دیگر روی ما گرفت. یک تیر به دست به من و یک تیر هم به گلوی شهید زارع خورد و خون گلویش به سر و صورت من پاشید. او از اینکه به این سرعت این اتفاق رخ داد تعجب کرده بود. دست­هایش را باز کرد و خنده ­ای کرد. بعد از این ماجرا فهمیدم موقعیتی که او به شهادت رسید سمت کربلا است و حس کردم چیزی را در آسمان می ­بیند و بعد به حالت سجده در کنارم به شهادت رسید. با شهادت زارع دو سه ساعت طول کشید که نیروها پیشروی کردند و بچه­ ها آمدند و ما را به عقب انتقال دادند.

گذراندن دوره غواصی برای عملیات والفجر8

محمد خدایاری از غواصان عملیات والفجر 8 هم از نحوه حضورش در این عملیات روایت کرد و ابراز داشت: قبل از عملیات والفجر8، 40 تا 50 نفر از بچه­ ها را جدا کردند و بنا به گفته فرماندهان به مأموریت ویژه ­ای به همره 40 تا 50 نفر از نیروهای اطلاعات عملیات برای گذراندن دوره آموزشی غواصی به موقعیت شهید شاکری رفتیم.

وی ادامه داد: این دوره آموزشی 45 روز طول کشید و در اواخر آموزش هم، یک شِبه عملیات اجرا کردیم. بعد از پایان آموزش ما را به سه گروه تقسیم کردند. دو گروه قرار شد در جزیره ماهی و جزیره ام­الرصاص وارد عمل بشوند. آنها باید 24 ساعت قبل از عملیات وارد نیزار شده و با شروع عملیات به خط بزنند و نیروهای گردان برسند. من در گروه سوم که قرار بود در جزیره بوارین وارد عملی شوند قرار گرفتم. ما باید در جزیره بوارین به کمک نیروهای تخریب و اطلاعات موانع را از بین می­بردیم و خط را می­ شکستیم.

خدایاری گفت: بعد از ظهر به خط آمدیم. قرار بود در شب عملیات از یک تونلی که قبلا تعبیه شده بود عبور کنیم به موانع برسیم و بدون اینکه آنها را قطع کرده از موانع خورشیدی و سیم­ خاردارها عبور کنیم و به آن طرف خاکریز دشمن برسیم. یک دسته 8 نفری بودیم که سمت چپ کانال وارد عمل شده بودیم و با شروع عملیات حدود 40تا 45 دقیقه با دشمن درگیر شدیم. بعد از این درگیری پل را برای عبور نیروها انداختند و باعث شد تا حجم آتش ما زیاد شود و عراقی­ ها عقب نشینی کردند. البته به ما دستور داده بودند که با دشمن زیاد درگیر نشویم چون ما مأموریت داشتیم تا بشکه­های نپال و موانعی را که جریان برق در آن قرار داده بودند را خنثی کنیم و پاکسازی هم داشته باشیم.

وی در پایان اظهار داشت: به آن طرف جزیره که رسیدیم، حجم بالایی از موانع را که توسط دشمن ایجاد شده بود در برابر خودمان دیدیم. در درگیری­ هایی که در این منطقه بود دشمن با آرپی­جی نیروها را می­ زد که به خاطر همین من از ناحیه پا و سر و صورت مجروح شدم که همین امر باعث شد تا به عقب برگردم.

گفتنی است در طول برنامه شب خاطره احمد منصوب هنرمند مشهدی، چهره شهید سید محمد روحبخش را به تصویر کشید.

 

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار