دفاع پرس گزارش می‌دهد؛

شهرک‌سازی صهیونیست‌ها در کرانه باختری/ پایان توافقنامه‌های ننگین سازش

مصوبه اخیر پارلمان رژیم صهیونیستی (کنست) پیرامون جواز شهرک‌سازی در کرانه باختری پایانی بر تمام طرح‌های سازش به ویژه طرح موسوم به دو کشور فلسطینی-اسرائیلی است.
کد خبر: ۲۲۶۹۷۳
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۳ - 13February 2017

به گزارش خبرنگار بین‌الملل دفاع پرس، هنوز هم واکنش‌ها به قانون جدید تصویب شده در پارلمان رژیم جعلی اسرائیل (موسوم به کنست) پیرامون قانون تلقی کردن شهرک‌سازی در کرانه باختری رود اردن ادامه دارد. اگرچه این واکنش‌ها هر کدام در جای خود شایسته بررسی است اما آنچه که باید در مورد این موضوع، یعنی تصویب قانون شهرک‌سازی در کرانه باختری، مد نظر داشت به شرح زیر است:

1- تصویب این قانون در شرایطی رخ داد که بسیاری از مقامات رسمی، حتی مقامات دولت خودگردان فلسطین، با محکوم کردن انتفاضه سوم و مجریان شهادت‌طلب آن، این اقدامات را در راستای برهم‌زدن توافق‌های صورت گرفته در اسلو، کمپ‌دیوید و دیگر اجلاس‌های سازش قلمداد می‌کردند. با این وجود، تصویب و در حقیقت قانونی سازی ساخت شهرک‌های صهیونیست‌نشین در کرانه باختری از سوی پارلمان رژیم اشغالگر قدس، آن هم در زمانی که از شدت حملات شهادت‌طلبانه انتفاضه نسبت به روزهای نخست آن کاسته شده است، نشان‌دهنده بی‌تعهدی مقامات دولت رژیم جعلی اسرائیل و نمایندگان پارلمان آن نسبت به هر نوع توافق با طرف‌های مقابل (اعم از دولت‌ها یا تشکیلات مسلح یا شبه نظامی) به شمار می‌آید.

2- تشکیلات خودگران فلسطین، که برآمده از سازمان آزادیبخش فلسطین «فتح» است، با این بیانیه تمام آنچه را که در این سال‌ها بر روی آن حساب کرده بود، از دست داد زیرا اقدام اخیر پارلمان رژیم صهیونیستی به معنی پایان طرح موسوم به «دو کشور» در سرزمین فلسطین است. بر اساس طرح آمریکا، که با موافقت رؤسای وقت رژیم صهیونیست و تشکیلات خودگردان در آن زمان مواجه شد، قرار بر این شد که سرزمین‌های 1948 تحت کنترل دولت جعلی اسرائیل دربیاید و در مقابل، حکومت تشکیلات خودگردان در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی، سازمان ملل و دیگر مجامع بین‌المللی به رسمیت شناخته شود.

شهرک‌سازی صهیونیست‌ها در کرانه باختری/ پایان توافقنامه‌های ننگین سازش 

در چنین شرایطی که دولت تشکیلات خودگردان به ریاست محمود عباس (ابومازن) اقدام به سرکوب تمام حرکت‌های ضد اسرائیلی از سوی مردم فلسطین در کرانه باختری رود اردن می‌کند، این مصوبه به معنای پایان تمام رؤیاهای محمود عباس و صائب عریقات و دیگر مقامات تشکیلات خودگردان است. این موضوع زمانی بیشتر جلوه می‌کند که می‌بینیم نیروهای فتح به خاطر همین مذاکرات، نه‌تنها کارآیی سلاح خود را علیه رژیم صهیونیستی متوقف کردند بلکه اقدام به مقابله نظامی-امنیتی با هر نوع حرکت یا اقدام، به ویژه عملیات مسلحانه ضد نظامیان صهیونیست، در کرانه باختری کردند.

3- مصوبه اخیر پارلمان رژیم صهیونیستی را می‌توان نمونه بارزی از نتیجه «اعتماد به آمریکا» به حساب آورد. همانطور که مذاکرات سازش در نروژ، آمریکا و اسپانیا با حمایت مقامات وقت واشنگتن به ویژه «بیل کلینتون» رئیس‌جمهور وقت آمریکا انجام شد، مصوبه اخیر پارلمان رژیم صهیونیستی پیرامون استقرار شهرک‌نشینان در کرانه باختری نیز با حمایت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور کنونی آمریکا به تصویب رسیده است.

باید در این مورد اذعان کرد که اگرچه شهرک‌سازی صهیونیست‌ها در کرانه باختری تا پیش از این مصوبه خلاف طرح‌های مورد اتفاقی طرف‌های فلسطینی-صهیونیستی در مذاکرات سازش بود؛ اما مقامات آمریکا در همان زمان نیز با سکوت از کنار ساخت و سازهای غیرقانونی اسرائیل در کرانه باختری عبور می‌کردند. با این وجود و پس از روی کار آمدن ترامپ به‌ عنوان جنجالی‌ترین و در عین اسرائیلی‌ترین رئیس‌جمهور تاریخ آمریکا (وی سابقه حمایت گسترده مالی از اسرائیل را دارد علاوه بر اینکه دخترش ایوانکا پس از یهودی شدن، با یک جوان یهودی ازدواج کرده است)، مشخص شد که توافقات انجام شده در طرح سازش، هیچ اثری در عزم رئیس‌جمهور جدید آمریکا و هم‌پیمانان صهیونیستش برای پایان دادن به ایده «دو کشور» و تلاش دوباره برای احیای نظریه ننگین «اسرائیل بزرگ» نداشته و نخواهد داشت.

 شهرک‌سازی صهیونیست‌ها در کرانه باختری/ پایان توافقنامه‌های ننگین سازش

4- اگرچه دولت جعلی اسرائیل پس از توافق ننگین کمپ‌دیوید و سازش رژیم وقت مصر با این رژیم (که با عقب‌نشینی اسرائیل از صحرای سینا همراه بود)، اقدام به برچیدن شهرک‌‌های صهیونیست نشین واقع در صحرای سینا و شرق کانال سوئز کرد؛ اما کرانه باختری اهمیت بسیار بیشتری برای رژیم اشغالگر قدس دارد.

تلاش همیشگی مقامات رژیم صهیونیستی برای یهودی‌سازی قدس شریف و انتقال پایتخت رژیم اشغالگرشان از منطقه اشغالی «تل الربیع» (به زبان عبری تل‌آویو) به این شهر، بدون تقویت نفوذ نظامیان اشغالگر در کرانه باختری رود اردن ممکن نیست. از طرف دیگر دولت جعلی اسرائیل نیاز دارد که از هر نوع اقدام تلافی‌جویانه مردم فلسطین نسبت به شهرک‌نشینان صهیونیستی که هر ماه چند بار به مسجدالاقصی و دیگر اماکن مذهبی مقدس در قدس اشغالی و کرانه باختری یورش می‌برند، جلوگیری و تا جای ممکن آن را سرکوب کند. به همین دلیل نیاز بود که مجوزی پیرامون حضور صهیونیست‌ها در کرانه باختری از سوی مقامات ارشد رژیم اسرائیل صادر شود. ناگفته پیداست که تصویب قانون شهرک‌سازی صهیونیستی در کرانه باختری، به معنی اعطای مجوز حضور دوباره نظامیان صهیونیست مانند دوران انتفاضه اول در 1987 در این ناحیه است زیرا به طور طبیعی شهرک‌نشینان ساکن در کرانه باختری نیاز به محافظانی خواهند داشت که از آنان در برابر حملات فلسطینی‌ها حفاظت کنند. مشخص است که این مأموریت برعهده ارتش و پلیس رژیم جعلی اسرائیل قرار خواهد گرفت و این، صرف نظر از اینکه بسیاری از شهرک‌نشینان خود از نظامیان صهیونیست هستند، به معنی حضور دوباره نظامیان صهیونیست در کرانه باختری خواهد بود.

شهرک‌سازی صهیونیست‌ها در کرانه باختری/ پایان توافقنامه‌های ننگین سازش 

5- عدم سکوت ملت فلسطین در برابر جنایات صهیونیست‌ها، که از سال 1987 تاکنون با سه انتفاضه گسترده و سه جنگ بزرگ (علیه اهالی غزه) همراه بوده است، به خوبی به صهیونیست‌ها نشان می‌دهد که تصمیمات اتخاذ شده از سوی تشکیلات خودگردان، اهمیتی در نظر ملت فلسطین برای بازپس‌گیری اراضی اشغال شده سال 1948 و بازگشت به سرزمین اجدادی‌شان ندارد. اگرچه دیوار حائل توانست مانع از ورود نیروهای شهادت طلب مردمی به عمق سرزمین‌های اشغالی 1948 شود؛ اما نتوانست از عملیات‌های کوبنده در دیگر بخش‌های سرزمین فلسطین جلوگیری کند. به همین دلیل اسرائیلی‌ها تصمیم به زیرپاگذاشتن تمام تعهدات گذشته خود و ورود به کرانه باختری گرفتند تا به جای تشکیلات خودگردان به عنوان مزدور عملیاتی این رژیم در کرانه باختری، خود مانند اقدامات‌شان در نوار غزه، دست به تنبیه دست جمعی اهالی کرانه باختری بزنند.

 شهرک‌سازی صهیونیست‌ها در کرانه باختری/ پایان توافقنامه‌های ننگین سازش

6- دولت تشکیلات خودگردان با تصویب این طرح و تأیید آن از سوی مقامات دولت اسرائیل، جایگاه خود را تا حد زیادی میان فلسطینیان ساکن در کرانه باختری رود اردن از دست داد. شعارهای این دولت پیرامون برخورد با این موضوع نیز تنها چند کلمه بود و هنوز هیچ واکنش عملیاتی نسبت به این قضیه از سوی نه از دستگاه‌های امنیتی-نظامی تشکیلات خودگردان و نه از سوی گردان های الاقصی (شاخه نظامی جنبش فتح) صورت نگرفته است.

با توجه به نکات فوق بار دیگر به این نکته می‌رسیم که اعتماد به وعده‌‌ها و قرارهای امضا شده از سوی دشمنان اسلام در جبهه استکبار، نه تنها هیچ تضمین بین‌المللی برای اجرا ندارد، بلکه در صورت تن دادن به آن، چیزی جز ذلت و ننگ دامن مسلمانان را نخواهد گرفت.

انتهای پیام/421

نظر شما
پربیننده ها