به گزارش گروه بینالملل
دفاع پرس، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، چند روز قبل در جریان ملاقات با سفرای این رژیم در آفریقا از نقشه خود برای نفوذ در این قاره خبر داد و از آنها خواست تا برای تغییر رویکرد کشورهای آفریقایی در رأی دادن به نفع تلآویو در سازمان ملل تلاش کنند.
قاره آفریقا از ابتدای تاسیس این رژیم در استراتژی اسرائیل دارای اهمیت بسیاری بوده است. بنیانگذاران اسرائیل میدانستند پیدایش کشوری در قلب دنیای عرب مورد پذیرش سایر کشورهای عربی و حاضر در خاورمیانه قرار نخواهد گرفت. از این رو بن گوروین، اولین نخست وزیر اسرائیل، با ارائه استراتژی پیرامونی، برقراری رابطه با کشورها و گروههای غیر عرب و یا اسلامی که هویت دینی در آنها چندان پر رنگ نبود در دستور کار تل آویو قرار گرفت.
در واقع، اگرچه در ابتدای تاسیس رژیم صهیونیستی، کشورهای ایران در زمان حاکمیت خاندان پهلوی، کشور ترکیه و اتیوپی و همچنین کردهای عراق مورد توجه مقامات این رژیم واقع شدند؛ اما در کمتر از 15 سال بعد از تاسیس این رژیم، موج استقلال خواهی کشورهای آفریقایی نیز فرصتی به تلآویو داد تا با برقراری ارتباط با کشورهای تازه استقلال یافته، سنگ بنای همکاری با آنها را گذاشته باشد. لذا رژیم صهیونیستی در شمار اولین کشورهایی بود که کشورهای تازه استقلال یافته آفریقایی را به رسمیت شناخت و مبادرت به برقراری روابط دیپلماتیک با آنان کرد. بر این اساس تعداد سفارتخانههای اسرائیلی در قاره آفریقا تا پایان سال 1962 به 22 و تا سال 1972 به 32 سفارت رسید.
همکاریهای سیاسی و استراتژیک اسرائیل با کشورهای قاره آفریقا تا پایان قرن بیست با فراز و نشیبهای بسیاری روبرو بود. در برههای از زمان تعداد کشورهای دوست و همراه آفریقایی رژیم صهیونیستی کاهش و در زمانی دیگر افزایش مییافت. تشکیل «جنبش همکاریهای عربی-آفریقایی» و سازمان وحدت آفریقا باعث قطع ارتباط دورهای برخی از کشورهای این قاره با اسرائیل شد؛ اما حمایت تلآویو از سرنگونی نظام آپارتاید در کشور آفریقای جنوبی و همچنین مشکلات اقتصادی موجب نزدیکی روابط آن ها شد.
براساس این روند، در پایان قرن بیست حدود 40 کشور آفریقایی با اسرائیل دارای روابط دیپلماتیک بودند که این رقم از تعداد متحدان آفریقایی این رژیم در دهه 60 و اوج استقلال خواهی آفریقاییها بیشتر بود.
اهمیت داشتن متحدانی آفریقایی توسط اسرائیل تنها به افزایش پذیرش این رژیم در جامعه جهانی خلاصه نمیشود. قاره آفریقا به لحاظ اقتصادی به دلیل دارا بودن منابع طبیعی و معدنی غنی و همچنین فرصتی بزرگ برای توسعه و پیشرفت و افزایش توان اسرائیل به شمار میرود. در همین حال کشورهای این حوزه جغرافیایی نیازمند سرمایهگذاری خارجی و واردات کالا از اسرائیل بوده اند.
با توجه به تعداد بالای کشورهای آفریقایی در سازمان ملل، هم پیمانی با آنها میتوانست وزن سیاسی تلآویو را در این نهاد بینالمللی افزایش دهد، موضوعی که اخیرا نیز به شکل علنی از سوی نتانیاهو خطاب به سفرای این رژیم گوشزد شدهاست. 61 کشور آفریقایی در مجمع عمومی حضور دارند و اگرچه قطعنامهها و مصوبات این مجمع لازم الاجرا نیست؛ اما از بعد سیاسی و اخلاقی میتواند بر جریان سازیهای بینالمللی مؤثر باشد.
در این راستا پیش تر نیز اسرائیل برای تحقق اهدافش در این قاره برخی شبکههای غیررسمی را در آفریقا راهاندازی کرده بود که توسط اتباع اسرائیلی اداره میشدند. از جمله آنها میتوان به نفوذ اتباع اسرائیلی در درون هیئتهای حاکمه و انجام برخی فعالیتهای اقتصادی بنیادی در تعدادی از کشورهای آفریقایی همچون کنیا، کنگو کینشازا، اتیوپی و کامرون اشاره کرد.
سیاست دیگری که مقامات اسرائیل برای افزایش متحدان آفریقایی در دستور کار قرار داده، ایجاد آشوب و تجزیه در کشورهایی است که می توانند تبدیل به مانعی در نفوذ این رژیم شوند. تقسیم سودان به عنوان بزرگترین کشور مسلمان قاره آفریقا به دو قسمت شمالی و جنوبی در سال 2011 با دخالت های خارجی یکی از این موارد است.
به دنبال این اتفاق، سودان جنوبی اندک زمانی پس از استقلال اسرائیل را به رسمیت شناخت و وارد رابطه با این رژیم شد. اهمیت این کشور علاوه بر مسائل سیاسی در ذخایر نفتی است که از آن برخوردار است. بیش از 68 درصد نفت سودان پس از تقسیم این کشور به منطقه سودان جنوبی قرار گرفت.
براین اساس می توان گفت طرح های رژیم صهیونیستی برای قاره آفریقا مسبوق به سابقه و در راستای افزایش توان اقتصادی و در نتیجه حفط بقایش است، همچنانکه در شرایط فعلی با جدیت و گستردگی بیشتری در جریان است تا از این طریق نه تنها از پتانسیل های اقتصادی این کشورها به نفع خود بهره برد، بلکه با جلب نظر این کشورها، از آرای آنها در مجامع بین المللی برای خود و اقداماتش در منطقه، مشروعیت ایجاد کند.