به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از یزد، روابط شهید آیت الله صدوقی و حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی به دوران پیش از انقلاب و زمان تبعید رهبر انقلاب به ایرانشهر برمیگردد و از همان زمان رابطه صمیمانهای بین این دو بزرگوار برقرار شده بود و شهید صدوقی پیوسته به مقام معنوی و علمی و درایت سیاسی حضرت آیت الله خامنهای اشاره و بر آن تأکید میکردند.
در ادامه خاطراتی از رهبر معظم انقلاب درباره آیت الله شهید صدوقی را میخوانیم:
شهید صدوقی و بنی صدر
مرحوم صدوقی دقیقا در جهت خط امام بود، مواضع سیاسی ایشان بسیار مواضع سیاسی درستی بود. مثلا از زمانی که بنی صدر مطرح بود، بعضی در گوشه و کنار از افراد خوب و مؤمن بودند که دچار اشتباه شدند و برای مدت کوتاه و یا بلندی درباره بنی صدر با نگاه موافق نگاه کردند.
چند نفر از ائمه جمعه معروف و بزرگ بودند که حتی یک لحظه هم دچار این اشتباه نشدند، از جمله مرحوم آیت الله صدوقی بود. البته باید همین جا بگویم که مرحوم آیت الله دستغیب و مرحوم آیت الله مدنی این دو شهید دیگر محراب هم در این جهت، مثل آیت الله صدوقی بودند، یعنی هیچ دچار سلطه و لغزشی در مورد بنی صدر نشدند.
مصلحت یا شریعت
در مورد ارتباطات مقامات دولتی با سیاستهای خارجی، ایشان همیشه یک فرد صد در صد، ضد آمریکایی بود یعنی ضد آن سیاست مهاجم بر انقلاب ما بود و آدمی نبود که اهل نرمش باشد در مصوباتی که همیشه داشتیم خوب، بعضی از مصوبات بود، که شاید دقیقا منطبق بر موازین شرعی نبوده یا از روی علت و یا از روی احساس ضرورت، مرحوم آیت الله صدوقی با این گونه مصوبات مقابله میکرد، یعنی بر روی معیارها و ضوابط شرعی یک اصرار و پافشاری فوق العادهای داشت که نمونه این را ما در سمینار ائمه جمعه که در قم تشکیل شد، مشاهده کردیم. در مجلس خبرگان هم همین جور بود و در جاهای دیگر هم همین حالات و خصوصیات از ایشان مشاهده میشد. به هر حال یک فرد پابند به مواضع درست اسلامی و مواضع درست انقلابی، در همه تجربهها از آغاز انقلاب تا آخر بود.
پرتلاش و خستگی ناپذیر
یکی دیگر از خصوصیات مرحوم صدوقی، خستگی ناپذیریش بود. آدمی نبود که بگوید: حالا بالاخره کار خودمان را کردیم و برویم گوشهای بنشینیم.
و هنگامی که عمل جراحی را روی چشم ایشان انجام داده بودند، ایشان از حالت بیماری در بیمارستان بیرون آمده بود.
بنده روی علاقهای که به ایشان داشتم، از ایشان خواهش کردم که چند وقتی در تهران بمانند. گفتم: خوب است، یزد نروید. ته دلم این فکر بود که ممکن است یزد برای ایشان مسئلهای پیش بیاید و سوءقصدی بشود و گفتم: مصلحت نیست شما بروید یزد، در تهران باشید و استراحت کنید.
ایشان شاید خیلی استدلال هم نمیکردند، ولی قبول نکردند، گفتند: میخواهم بروم یزد و به جبهه هم بروم که من به ایشان گفتم: شما خوب است اگر جبهه میروید، به طرف غرب بروید که آنجا هوایش در فصل بهار و اردیبهشت خوب است و جنوب نروید چون گرم است.
ایشان گفتند: تا ببینیم چه می شود و ناگهان دیدیم ایشان سر و کلهاش در جنوب پیدا شد و در حمله بیت المقدس حاضر بود و همه مردم در تلویزیون دیدند که ایشان چه رزمنده خستگی ناپذیری بود و دنبال کار بود و خستگی نداشت.
مطیع امام
یک خصوصیت دیگر ایشان که واقعا مهم بود، این بود که تسلیم و مطیع امام بود. فکرش و عقیدهاش و عملش در جهت و در خط فکر و عقیده و عمل امام بود و هیچگونه رأی و فکری را بر رأی و فکر امام ترجیح نمیداد. به همین دلیل بود که مواضع ایشان از اول انقلاب تا زمان شهادتشان یک مواضع صد در صد صحیح و درست بود و آن روح نظرات امام را می فهمید، همان جور اظهار می کرد و همان جور عمل می کرد.
شجاع و نترس
از جمله خصلتهای عالی ایشان شجاعتشان بود. اعلامیههای آیت الله صدوقی اولاً در سطح ایران منتشر میشد و ثانیاً مضامین تند و راهگشایی داشت. دستگاه، خیلی حساس بود ولی ایشان هراسی نداشتند.
همان اوقات در یزد گفته میشد که عوامل دستگاه قصد جان ایشان را دارند، ولی ایشان بدون هیچ گونه محافظتی و مراقبتی به مسجد میرفتند و میآمدند و اجتماعات بسیار بزرگی در مسجد ایشان تشکیل میشد.
در اواخر سال 57 بود، شاید حدود آذر یا آبان، درست یادم نیست. بنده از تبعید بر میگشتم. از طریق یزد آمدم به مسجد ایشان. وقتی رفتم دیدم که اینجا مثل اینکه جزو محیط اختناق کشور ایران نیست. توی مسجد ایشان اعلامیههایی زده بودند، همه خیلی آزاد میآمدند و میخواندند.
در این اعلامیه ها مضامین فوق العاده تحریک آمیزی وجود داشت. آنکه یادم مانده، مثلاً فرض بفرمایید مقایسه ای شده بود میان بهای تانک ها و هواپیماها و وسایل نظامی که دستگاه از پول ملت می خرید و علیه ملت به کار می برد، به جای ساختن مدارس و بیمارستان ها و دیگر امور خیریه که می توانست در خدمت ملت باشد.