به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، مرداد سال 1358 بود، تازه از ماموریت بلوچستان برگشته بودیم. اخبار رادیو ساعت چهارده اعلام کرد که در کردستان بین نیروهای اسلام و اشرار درگیری سختی رخ داده است.
همه بچههای سپاه یزد به شهید محمد منتظرقائم با اصرار می گفتند «به هر نحوی که شده، ما باید خود را به منطقه کردستان برسانیم.»
در آن موقع سن من خیلی کم بود، هنوز آموزش کامل ندیده بودم. پس از کسب تکلیف از مرکز سپاه، شهیدمنتظرقائم با شادی ماموریت کردستان را پذیرفت، قرارشد با هواپیما به کردستان برویم.
محمد ابتدا از اشخاص سربازی رفته و برادران آموزش دیده ثبت نام میکرد. او با اعزام من مخالف بود. بالاخره با تقلا و اصرار زیاد توانستم، موافقت محمد را کسب کنم.
روحیه محمد، روحیه تاثیرگذاری بود. امر و نهی نداشت. موضوع را با نگاه های نافذ و با لبخند رضایت، حل میکرد.
در هواپیما که نشستیم من دلهره داشتم و با اینکه با اصرار آمده بودم ولی فکر میکردم به دریای آتش میرویم. دائم نگاهم به صورت محمد بودکه او چه عکس العملی از خود نشان میدهد.
محمدکاملاً خونسرد و آرام بود. هنگامی که به فرودگاه کرمانشاه رسیدیم، چون فرودگاه در تیررس اشرار و ضد انقلاب بود به طرف ما شلیک میشد.
خلبان هواپیما تصمیم گرفت بدون توقف کامل، نیروها راپیاده کند. در آن شرایط حساس، محمد اولین نفری بود که از هواپیما به بیرون پرید و به کوچترها کمک می کرد تا پیاده شوند. از آنجا به شهرستان روانسر رفتیم، که در حقیقت خط جبهه محسوب میشد.
رعب و وحشت عجیبی وجودم رافراگرفته بود، اشرار دهها پاسدار را مثله کرده و حتی بیماران را در تخت بیمارستان به طرز فجیعی به شهادت رسانده بودند.
این محمد بود که با اعمال و رفتار خود، به نیروها روحیه و دلگرمی میداد و زمینه را برای نبرد و شهادت آماده میکرد، لحظه لحظه حضور محمد در کردستان برای نیروها درس سعادت و زندگی بود. اگر درسهای زندگی او نبود شاید بسیاری از سرداران شهید و فرماندهان رشید تربیت نمیشدند. سرداران شهیدی چون ابراهیمی، عاصی زاده و حسن و اصغر انتظاری، حسن دشتی و ... متاثر از روح بلند محمد بودند. محمد پدر خوبی برای سپاه و راهنمایی دلسوز برای عموم مردم بود که با اخلاق نیک خویش، دلهای مایوس را امیدوار می کرد و مردم را با رفتار زیبای خویش به انقلاب جوش میداد.
او میدانست که آمریکا قدرتمندانه با تمامی امکانات نظامی به طبس آمده است. محمد یک لشکر به طبس نبرد، بکه با درک شرایط زمان با شتاب فراوان و بانیروی کم و اسلحه ژ-3 خود را به محل حضور هلیکوپترهای آمریکایی رسانده بود و این شجاعت و صداقت او بود که منتظر قائم را جاودانه تاریخ کرد و به جرات میتوانم بگویم هنوز، جوانی با این شجاعت و خصوصیات والای انسانی و اخلاقی ندیدهام.
انتهای پیام/