تام هیس:
وظیفه هنرمند در برابر صهیونیسم «مقاومت» است/ دیدن کشته شدن کودک فلسطینی دشوارترین لحظه بود
مستندساز آمریکایی گفت: وظیفه هنرمندان، در برابر صهیونیسم سیاسی و سوگیری جنسیتی، «مقاومت» است اگر قدرت ابراز هنر را داشته باشید، اما در مسائل مهم مربوط به لحظهای که در آن زندگی میکنید، داخل نشوید، غیرمسئولانه رفتار کردید.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، «تام هیس»، فیلمساز امریکایی برای حضور در جشنواره عمار به ایران آمد او که استادیار دپارتمان فیلم در دانشگاه «اوهایو» است فیلم «دو خط آبی» سومین اثر او در رابطه با موضوع فلسطین است. دو فیلم دیگر این فیلمساز «فرزندان بومی: فلسطینیها در تبعید» و «مردمان و سرزمین» نام دارند. «دو خط آبی»، به بررسی مباحث مربوط به اشغال فلسطین، از نگاه شهروندان اسرائیلی میپردازد، چند دهه فعالیت شجاعانهاش در میان مردم فلسطین اشغالی، از اوچهرهای مقاوم در برابر نقض حقوق بشر ساخته است. با وی به گفت و گو نشستیم.
مردم آمریکا میان هجوم تبلیغات و غرق در تحریف هستند
انگیزه و دلایل شما برای ساخت فیلمها در رابطه با فلسطین بهخصوص «دو خط آبی» چیست؟
من در دو فیلم قبلی، تلاش کرده بودم که نوعی مجرا و کانال ارتباطی که مردم آمریکا بتوانند ازطریق آن، صدای فلسطینیها را بشنوند. متاسفانه بیشتر آمریکاییها، نمیتوانند این صدا را بشنوند. فلسطینیها، دهانهای خود را تکان میدهند، اما انگار صدایی از آنها خارج نمیشود. چون مردم آمریکا، زیر لایههای متعددی از تبلیغات، پوشانده شدهاند و مورد هجوم تبلیغات صهیونیستها هستند؛ در تلویزیونهایشان، در روزنامههایشان و روی خط رادیو. به هر طرف نگاه کنید، آنها را غرق در تحریف میبینید.
کاری که من در «دو خط آبی» کردم، این بود که روایت فلسطینیها را به صداپیشگانِ اسرائیلی یهودی سپردم؛ کاری که در نگاه سطحی، دیوانهوار به نظر میآید. اما حقیقت این است که اسرائیل هم مثل هر مکان دیگری، یکپارچه نیست. جامعه بسیار متنوعی دارد. همانطور که شما نمیتوانید بگویید که همهی آمریکاییها اینگونهاند و یا آنگونهاند، اسرائیل هم همینطور است. من، اسرائیلیهای متعددی را دیدم که درمورد آنچه که برای فلسطینیها درحال وقوع بود، حقیقت را به زبان میآورند. آنها این حقیقت را با شجاعت و همدردی انسانی، اظهار میکردند. بنابراین، از آنجاییکه این حقایق، از زبان اسرائیلیهای یهودی بیان میشد، امیدوارم بودم که مردم آمریکا، بتوانند این صداها را بشنوند. مردم آمریکا، نسبت به تاثیر سیاست خارجی خودشان، تا حد زیادی بیاطلاع هستند؛ سیاست خارجی هولناکی که علاوهبر فلسطین، علیه جمهوری اسلامی ایران هم بهکار گرفته میشود.
فکر میکنید چرا رسانهها به موضوعات مربوط به پناهجویان فلسطینی، توجهی ندارند؟
فکر میکنم که هر وقت، شخصی در ایالات متحده آمریکا، کلمه «ف» – فلسطینی – را به زبان میآورد، باید اینگونه برداشت شود که این اظهارات، سازوکارهایی نظامیافته است؛ اظهاراتی که میخواهد بر روی اطلاعات بیطرفانه و نقش دولت آمریکا در رابطه با حقیقت فلسطین، سرپوش بگذارد. علاوهبر آن، این اظهارات بر روی نقش مالیاتدهندگان آمریکایی که درحال تامین مالی این ظلم جنایتبار هستند، سرپوش میگذارند.
شما در مستندتان، نکته مهمی را مطرح کردید. اینکه ایالات متحده آمریکا، برای همه این اتفاقات، هزینه میکند.
مسئله این است که دموکراسی، برای بقا، به رأیدهندگانی نیاز دارد که آگاه باشند. این، همان چیزی است که «جورج واشنگتن»، در پایان دوره اول ریاستجمهوری آمریکا به زبان آورد. من معتقدم که یکی از وظایف فیلمسازان مستند، تلاش برای ارائهی اطلاعات، دربارهی کاری است که دولت با رایدهندگان میکند. ما، دولتمان را با مردم حفظ میکنیم و مردم برای درک تاثیر سیاستهای دولت، نیازمند دراختیار داشتن اطلاعات کافی هستند.
وظیفه هنرمندان دربرابر صهیونیست «مقاومت» است
صهیونیستهایی که رسانهها را کنترل میکنند، حتی اجازه مخابره اعمال خود را هم به مردم سراسر جهان نمیدهند. وظیفه هنرمندان و فیلمسازان در این رابطه چیست؟
فکر میکنم وظیفه هنرمندان، در برابر صهیونیسم سیاسی و سوگیری جنسیتی، «مقاومت» است. البته منظورم این نیست که هر اثر هنری، باید مثل «گوئرنیکا» باشد. فکر میکنم که اگر شما، قدرت ابراز هنر را داشته باشید، اما در مسائل مهم مربوط به لحظهای که در آن زندگی میکنید، داخل نشوید، غیرمسئولانه رفتار کردهاید. من نمیخواهم همه هنرمندانی را که نقش میوههای بیحرکت را با آبرنگ میکشند، محکوم کنم، اما فقط دربارهی خودم اظهار نظر میکنم: «من، شجاعت آن را ندارم که تا این اندازه بزدل باشم».
127 جشنواره آمریکایی فیلمم را رد کردند/ جایزه بهترین مستند کانادا را ربودم
آیا تاکنون، مستندتان را در جشنوارههای ایالات متحده آمریکا به نمایش گذاشتید؟
بله. فیلمم را در تعدادی از جشنوارهها مثل «آریزونا» و «کوولایت» به نمایش گذاشتهام. در واقع، فیلمها، چندباری نمایش داده شدهاند، اما در رابطه با بهدستآوردن فرصت نمایش برای این فیلم، باید بگویم که ... نمیخواهم ارزش این اتفاق را پایین بیاورم، اما من واقعاً بهآن اهمیت نمیدهم. با این همه، به نمایش گذاشتن آن برای آمریکاییها، بهطرز وحشتناکی دشوار بود. متاسفانه چیزی نزدیک به 127 جشنواره آمریکایی، این فیلم را رد کردند. درحالیکه همین فیلم در جشنواره بینالمللی فیلم کانادا، جایزهی بهترین مستند را کسب کرد، در اندونزی، جایزهی بشردوستانه را کسب کرد و جایزهای را هم در ایران کسب کرد. نشاندادنِ فیلمها در خارج از ایالات متحدهی آمریکا، بسیار آسانتر است و این رویه بهراحتی به جلو میرود.
آمریکایی ها مورد غفلت واقع شدند
دلیلی که باعث میشود این سیاستها تداوم داشته باشند، این است که آمریکاییها مورد غفلت واقع شدهاند. دلیلِ اینکه آمریکاییها مورد غفلت واقع شدهاند، این است که چنین دیدگاههایی در آمریکا، کاملا سرکوب شدهاند. مردم در ایالات متحدهی آمریکا، مرعوب صهیونیستها شدهاند. بههمین خاطر، آنها چنین فیلمهایی را بر روی پردهی نمایش، قرار نمیدهند و این مسئله، منحصر به فیلمهای من نیست. نه تنها فیلم، بلکه اساتیدِ دانشگاه هم بهخاطر اینکه دربارهی وضعیت فلسطینیها و نقش آمریکا در آن، بیپرده و دقیق صحبت میکنند، از خدمت منفصل شدهاند. یک موسسهای در آمریکا، به اسم «مرکز حقوق اساسی» فعالیت دارد که هماکنون یادداشت سفیدی را با نام «موردِ استثناءِ فلسطین در ماده الحاقی اول» در دست چاپ دارد. «ماده الحاقی اول» در آمریکا، بهنوعی یک کلمهی رمز برای آزادی بیان است. شما میتوانید در مورد هر چیزی صحبت کنید؛ حقوق همجنسگرایان، سیاهپوستان، اقلیتها، زنان، محیطزیست و یا هر چیز دیگری. اما بهمحض اینکه موضوعِ طرحهای صهیونیستها برای برچیدن حضور فیزیکی و فرهنگیِ فلسطینیها را پیش بکشید، طرد میشوید و به دردسر میافتید.
مطمئنا درک آمریکاییها از پناهجویان فلسطینی، قبل و بعد از تماشای فیلمِ شما، کاملا متفاوت بوده است. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟ نظر مردم آمریکا در رابطه با رسانهها و نمایش پناهجویان فلسطینی چه بود؟
من فکر میکنم که بیشترِ مردم آمریکا، در استنباط کلمه «فلسطینی» بهعنوان معادلی برای «تروریست»، با یکدیگر متحد شدند. تاثیر این فیلم، تنها محدود به این نیست که مردم آمریکا، اکنون فهمیدهاند که فریب خوردند، بلکه این فیلم، شوکی است که واکنش مردم به سیاست خارجی آمریکا را درپی خواهد داشت. مسئله این است که آمریکاییها، مانند مردم سایر نقاط جهان هستند. آنها، زمانیکه میدانند چه اتفاقی درحال وقوع است، مردمانی شفیق هستند. اما متاسفانه آنها نمیدانند که چه اتفاقی درحال وقوع است و بهآسانی تحتتاثیر تبلیغات قرار میگیرند. در اینجا رسانههای سرمایهداری، یعنی تشکیلات رسانههای شرکتی، بسیار قدرتمند عمل میکنند؛ آنها با تبلیغات خود، مردم را نشانه گرفتهاند.
محدودیت و مانعتراشی نیروهای اسرائیلی مواجه شدم
شما در یک منطقه نظامی فیلمبرداری میکردید. آیا برای فیلمسازی در آن منطقه، با موانعی روبهرو شدید؟
چرا! گاز اشکآور، گلوله، دستگیری و... من در آنجا، با موانع بسیار زیادی روبهرو شدم. من برای فیلمبرداری از وضعیت حقوق بشر، حقوق سیاسی و واقعیتهای زندگی فلسطینیها به آنجا رفته بودم، اما دائماً با محدودیت و مانعتراشیهای نیروهای اسرائیل روبهرو میشدم؛ یا اجازه فیلمبرداری از یک منطقه نظامی را به من نمیدادند، یا تلاش میکردند که تجهیزات فیلمبرداریام را بشکنند، یا به یکی از اعضای گروه، حمله میکردند و یا ما را در منطقه، با زور اسلحه مشایعت میکردند.
آنها در منطقه، حتی حکومتنظامی اعلام میکردند و این یعنی اگر در خیابان حضور پیدا کنید، به شما شلیک میشود. در چنین شرایطی، این مسئله که من یک گروه فیلمبرداری را هم در اختیار داشتم، بر مشکلاتم افزوده بود. بنابراین یا باید به بالای تپهها و شهرکسازیها میرفتم تا فردی را پیدا کنم که با ما گفتوگو کند! و یا از خط سبز برمیگشتم و یک اسرائیلی جالبتوجهی را برای گفتوگو پیدا میکردم. از آنجاکه در طول سالهای متمادی، این مسئله چندینبار برای من اتفاق افتاده بود، شروع به جمعآوریِ تصاویرِ اسرائیلیها کردم و از یکجایی به بعد، دریافتم که آنها داستان واقعی را روایت میکنند. آنها حقیقت را طوری تعریف میکنند که انسان، تبعات انسانی وحشتناکی را که درحال وقوع بر روی فلسطینیها است، درک میکند.
در غزه دستگیر شدم
آیا درحال فیلمبرداری، تجربه بدی برای شما پیش آمد؟ اینکه مورد اصابت گلوله قرار گرفته باشید و یا احتمالا زندانی شده باشید؟
من یکبار در غزه دستگیر شدم. برای دفعات زیادی فقط بازداشت شدم. یکی از اعضای گروه فیلمبرداریام مورد اصابت گلوله قرار گرفت. اما من هیچوقت مورد اصابت قرار نگرفتم. چندبار هم در معرض گازِ اشکآور قرار گرفتم. فضای بسیار بسیار دشواری بود. ارتش اسرائیل، علاقه ندارد که در زمان فعالیت، از آنها فیلمبرداری شود. آنها از حقّهی بزرگی که از این وضعیت، در ذهن مردم آمریکا ساختهاند، خبر دارند و میدانند که این تصاویر، دیده خواهد شد. به همین خاطر، بسیار حساس و خشن هستند. آنها، حتی شما را میکشند. «میلر»، خبرنگار انگلیسی، درحالیکه پرچم سفیدی را تکان میداد و جلیقهی ضدگلولهاش، نشان میداد که یک خبرنگار است، از ناحیهی گلو، مورد اصابت گلوله قرار گرفت. در غزه، «راشل کوری» کشته شد، «تام هورندال» کشته شد و ... . برای حسکردن لبه تیز نیزه صهیونیستها، لازم نیست که حتماً فلسطینی باشید.
دیدن کشته شدن کودک فلسطینی دشوارترین لحظه بود
آیا لحظهای را از فیلم «دو خط آبی» بهخاطر دارید که شما را تحتتاثیر قرار داده باشد؟
این سوال، سوال دشواری است. همه فیلم، من را تحتتاثیر قرار داد. با این حال، لحظهای را که برای اولینبار، یک کودک فلسطینی را دیدم که به قتل رسیده بود، یکی از دشوارترین لحظهها و فراموشنشدنیترین اتفاقات بود. من، خود، یک پدرم. من فکر میکنم، وقتی که شما پدر میشوید، بهنوعی پدر همه کودکان جهان میشوید... آنچه برای کودکان فلسطینی اتفاق میافتاد، قطعاً یکی از تلخترین لحظاتی بود که من تاکنون تجربه کردهام. یکبار برای بررسی نور در بیمارستان «الاهلی» شهر «الخلیل» در «کرانهی باختری»، به آنجا رفته بودم. از آنجاییکه ما با فیلم 16 میلیمتری فیلمبرداری میکردیم، من میخواستم ببینم که آیا میتوانیم بدون نور فیلمبرداری کنیم یا خیر. در آنجا، با پسر کوچکی مواجه شدم که هردو پای خود را از دست داده بود؛ شهرکسازان اسرائیلی، مواد منفجرهای را به داخل خانه آنها پرتاب کرده بودند و او را درحالیکه شام میخورد، زخمی کرده بودند. وقتی آن پسر کوچک را دیدم... آه ... اگر یک پدر یا مادر باشید، میفهمید. در آن حالت، خوابهای بدی دربارهی دیدن فرزندان خودم میدیدم. آنچه آنجا اتفاق میافتد، وحشتناک است. هیچیک از انسانهای روی کره زمین، مشابه این اتفاق را تجربه نکردهاند. این رنجها شبیه هیچچیزی نیست. این، یک تلاش حقیقی، برای نابودکردن یک ملت و یک فرهنگ از روی کرهی زمین است. این، اتفاقی بسیار وحشتناک است که در حال وقوع است. من از بازدید جمهوری اسلامی ایران، بسیار مشعوف شدم. کشور شما، تنها کشور بر روی کره زمین است که با عزمی راسخ، از تسلیم در برابر محوکردن انسانهای فلسطینی سر باز زده است. در تاریخ، باقی خواهد ماند که ملت ایران، هیچوقت تسلیم نشدند.
آنچه شما انجام دادید، حقیقتا قابل تحسین است. کمتر کسی جرات انجام چنین کاری را دارد. ممکن بود که شما جان خودتان را در حین فیلمبرداری، از دست بدهید. چه چیزی باعث شد که چنین خطری را بپذیرید و برای فیلمبرداری از فلسطینیها، به آن سرزمین بروید؟
ببینید، من هم تا اندازهای، مسئول این اتفاق هستم. من اگر شجاعتی حقیقی داشتم، باید سی سال گذشته را بهخاطر سرباززدن از پرداخت مالیات، در زندان میگذارندم. اما از داخل زندان، نمیتوان تأثیر زیادی گذاشت. بنابراین، تصمیم درستی گرفتهام. اگر من نمیتوانم که از هر آنچه که به این سیاست مربوط میشود، کاملاً سر باز بزنم، اما با دوربینم مقاومت میکنم. میدانید، افراد زیادی آسیب دیدهاند و سوژههای زیادی، مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند. زمانیکه تصاویر منتشر شد، افرادی که از آنها فیلمبرداری کرده بودم، مورد تعقیب و اصابت گلوله قرار گرفتند. تقریباً همهی فلسطینیهایی که با آنها مصاحبه کردم یا به خانههایشان پا گذاشتم، در نهایت بدون اتهام و محاکمه، زندانی شدند. از این رو، افراد زیادی خود را قربانی کردند. فلسطینیها، در معرض همان خطری که هستند که من هر روز در معرض آن بودم. با این حال، باید بگویم، وقتیکه شما، یک دوربین را در مقابل نیروهای اسرائیلی تکان میدهید، تبدیل به یک هدف میشوید. شما با این حرکت، خود را متمایز کردهاید. تبعات چنین سیاستهایی، میتواند بسیار واقعی باشد. من فکر میکنم که در حال نگهداری از خانوده خود هستم و ما باید به این سیاستها پایان بدهیم؛ زیرا بالاخره افرادی خواهند فهمید که این سیاستها را مردم آمریکا نوشتهاند و تلافی آنها، مساوی با جهنم خواهد بود.