به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، تابوت های شهدا کنار هم در حسینیه معراج الشهدای تهران چیده شده است، تا آماده تشییع بر روی دستان مردم در سالروز شهادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) شوند. بی نام و نشان هایی که تنها نشان آن ها گمنامی است. عطری از فاطمه دارند که قرار است فضای شهرهایمان را در روز شهادت عطراگین کنند. تنها نشانی که روی تابوت ها درج شده است، محل تفحص آن هاست. شهدای گمنامی که طی تفحص های اخیر از مناطق شرق دجله، ام الرصاص، مجنون و فاو کشف شده اند.
چند ده نفری که در معراج حضور دارند به انتظار دیدار مادر شهیدی نشسته اند که تا ساعتی دیگر چشم انتظاری 32 ساله اش از دوری فرزند به پایان می رسد. مادر شهید نشسته بر روی ویلچر با کمک پسرهای بزرگتر وارد حسینیه معراج می شود. در همان بدو ورود وقتی نگاهش به تابوت های چیده شده می افتد کمک می گیرد تا از روی ویلچر بلند شود و برای فرزندان بی نام و نشان خفته در تابوت مادری کند. کنار هر کدام از تابوت ها دقایقی می ایستد روی آن ها دست می کشد و شهدا را زیارت می کند.
«مهدی سیفی» فرزندی که پس از گذشت 32 سال از شهادت حالا با چند تکه استخوان بازگشته است، قرار گرفته در تابوت وارد حسینیه می شود. صدای گریه و ناله خواهرهای شهید به گوش می رسد، هرچقدر که خواهرها و زن های جمع حسینیه بی تابی می کنند، مادر آرام است و با زبانی پر صلابت با فرزندش حرف می زند.
مداح مراسم روضه ای از امام حسین(ع) می خواند، می داند تنها داغ نشسته بر سینه مادران چشم انتظار با روضه صبر زینب (س) بر مصیبت شهادت برادر است که آرام می گیرد، مگر می شود که فرزندت را در راه اهل بیت (ع) به میدان بفرستی و از صبر زینبی یاد نکنی؟! انگار این مصیبت و صبر است که هزار سال بر جگر مادران عاشق نقش بسته است، تا نقش شهادت را در هر دوره ترسیم کند.
مادر به وصیت فرزند شهیدش عمل کرده است. در تمام این 32 سال انتظار اگر اشکی ریخته است به یاد فرزندان شهید حضرت زهرا(س) بوده است. مادر می گوید: «پسرم عاشق حضرت زهرا(س) بود و او را به خانم سپردم. مهدی جان سفارش کردی و در وصیت نامه ات نوشتی که برای امام حسین(ع) گریه کنم، خدا شاهد است که اگر اشکی از چشمم آمد، برای امام حسین(ع) بود.»
بدن پیچیده شده در کفن سفید فرزند، حالا در آغوش مادر است. دیدن لحظه وصال همیشه شیرین بوده است، اما شیرینی این وصال با حزنی عجیب عجین شده است. مادر در حالی که فرزندنش را به آغوش گرفته است، ادامه می دهد: «32 سال از رفتن و نبودت گذشته و راضی ام به رضای خدا، تمام فرزندان من به فدای حضرت زهرا(س) انشالله که خانم حضرت زهرا(س) پسرم را قبول کند، من مهدی را به خانم سپردم.»
نیروهای تفحص و معراج الشهدا کنار تابوت شهید از مادر شهید می خواهند برای آن ها دعا کند. مادر خیال همه را جمع می کند و می گوید: «زمانی که خبر پیدا شدن مهدی را شنیدم برای همه دو رکعت نماز خواندم، همه شما را دعا می کند که انشالله سلامت و در خدمت دین و اسلام باشید.»
مادر شهید سیفی توصیه ای به مادران شهدای گمنام چشم انتظار دارد. او می گوید: « مادران شهدا صبور باشند و به این فکر کنند که فرزندانشان در راه خوب قدم گذاشتند و خواست خداست که شهید گمنام شده اند و هر زمان که خدا بخواهد از گمنامی در خواهند آمد.»
انتهای پیام/ 141