به گزارش خبرنگار دفاع پرس از تهران، جنگ تلخ، سخت و بی رحم است، جنگ پیامآور روزهای دردناک، لحظات اشکبار و به زمین ریخته شدن خونهای مردمان بیگناه و بیپناه است، تنها زیباییهای روزهای نبرد، همین از خودگذشتگیها، رشادتها، ایثار و شهامت، فداکاری و سپر بلای یکدیگر شدن است که اوج خلق حماسهها را در هشت سال جنگ تحمیلی به چشم دیدهایم.
اما مردم دو گونه درگیر جنگ میشوند، نخست زمانیکه حمله میکنند تا مملکتی را به کیش خود درآورند و دوم هنگامیکه در خانههایشان نشسته و به گذران زندگی مشغولاند مورد حمله قرار میگیرند.
در اسلام نوع نخست فقط به امر پیامبر یا امام معصوم جایز است و در آن فقط گروهی که توان لازم را دارند شرکت میکنند ولی نوع دوم که دفاع از خاک، جان، مال و ناموس است بر همه واجب است که در برابر دشمن ایستادگی کنند، مرد و زن، پیر و جوان هم نمیشناسد، همه باید دست در دست هم دهند و با مشتهای گره کرده بر دهان متجاوزان زنند.
وقتی که دشمن بعثی بدون هیچ دلیلی آتش حسد و کینه را افروخت و مردمی را که به زندگی و گذراندن امور خویش اشتغال داشتند و فضای محبت و مراوده و مهرورزی از هر سو نمایان بود به اضطراب و دغدغه واداشت و از همه مهمتر زنان و کودکان بیدفاع را مورد هجوم بیرحمانه قرار داد.
اما ذهن دشمن، ناتوانتر از این بود که متوجه شود در این نبرد نابرابر حتی زنان هم دوشادوش مردان در گوشه گوشهی مرزهاى عزت و شرف، حضور پیدا میکنند و هیچگاه اجازهی یک قدم پیشروی به دشمن نخواهند داد.
تاریخ این سرزمین خود گواه ایثار و پیشرو بودن زنان در تمام حوادث و وقایع ناگوار است؛ در انقلاب کشورمان که از اسلام ناب محمدی الگو میگرفت، زنان در حوادث مختلف در صحنه بودند.
از روز نخست در خرداد سال 1342 تا دههی پیروزی در بهمن 1357، به طور مثال وقتی خبر دستگیری امام در روز 15 خرداد سال 1342 در شهر مذهبی قم منتشر شد، این زنان بودند که با هر چه در دست داشتند (چوب، تبر و حتی قند شکن)، هم پای مردان آمده بودند تا با دشمنان امام بجنگند و حتی عدهای کودکانشان را به پشت خود بسته بودند و همراه خود در تظاهرات آورده بودند.
نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی به اندازهای روشن و چشمگیر بود که مقام معظم رهبری دربارهی حضور زنان در انقلاب میفرمایند: «خانمها سربازان خط مقدم انقلاب بودند. این به معنای واقعی کلمه است و من این را بهعنوان مبالغه نمیگویم. اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند و این انقلاب را نمیپذیرفتند و به آن باور نداشتند مطمئنا این انقلاب واقع نمیشد».
در دوران دفاع مقدس نیز همین زنان بودند که همسرانشان، همانها که در روزهای زندگی تنها تکیهگاه و حامیشان میبودند و یا حتی پدرانشان که قلب تپندهشان میبودند و فرزندانشان که جگرگوشههایشان و تنها امید و انگیزه برای زندگانی میبودند را برای پاسداری از ارزشها و آرمانهای امامشان خمینی کبیر و برای حراست از خاک گوهربار وطن، راهی جبهههای نبرد نور علیه ظلمت کردند.
و چه فراوان جوانان غیرتمندی که در این راه، سرمایه عظیم خود که همان جانشان بود را در طبق اخلاص گذاشتند و به شهادت رسیدند و همین بانوان صبور و نقشآفرین، در کسوت مادران، همسران و خواهران شهید، رسالت زمینی خود را دنبال کردند و در عرصههای مختلف پیامرسان جانفشانی و عشق و ارادت شهدا به نسلهای حاضر شدند.
از همان روزهای نخست که رژیم متجاوز بعث با پشتیبانی استعمارگران غربی در شیپور جنگ و ستیز دمید و خیال خام موفقیت در این نبرد را در ذهن کوته بین خود میپروراند، این زنان بودند که در کنار غیورمردان و برادران دینیشان، احساس تکلیف کردند و در هر سنگری که حضورشان را سودمند و قوت قلب رزمندگان میدیدند، حضور پیدا میکردند.
آن هنگامی که خرمشهر زیر هجوم تیر و ترکش دشمن بود و بوی دود و رنگ خون فضای شهر را پوشانده بود، زنان به کوچه پس کوچههای این شهر عشق و جنون روانه شدند و با صدای هلهله نه تنها به خونخواران بعثی نشان دادند که ما نمیهراسیم و دیار خود را ترک نمیکنیم بلکه به سربازان خمینی روحیه و انگیزه مقاومت میدادند و همین قوا بخشیدن به روحیه رزمندگان برای حضور چشمگیرتر این مردان خدا در جبهههای نبرد تنها یکی از عوامل مهم و نقش کلیدی زنان در ایام جنگ بود.
بدرقه کردن فرزندان به کارزار جنگ و خون توسط مادرانشان، حرکتی عظیم و بیبدیل است و هیچ چشمی توان دیدن آن صحنه را جز چشمان غمبار مادر ندارد.
زنان در دوران دفاع مقدس با سعه صدر و الگوبرداری از استوره صبر و استقامت، دخت حیدر کرار حضرت زینب (س)، آنهنگامی که عرصه را بر امام و مولایش حسین (ع) تنگ دید با دستان مبارک خود برای یاری رساندن اسلام، از جگرگوشههایش وداع کرد و آنان را که روحیه حیدری داشتند را راهی میدان کرد، دفاع مقدس ما نیز جلوههای عاشورایی و سراسر خلق حماسه بود.
اما در پشت جبههها هم کم نبودند شیرزنانی که با تمام امکانات اندک و قلیلی که در اختیار داشتند رزمندگان را در آن سوی خاکریزهای حق علیه باطل یاری میکردند.
آنان که در عرصه امداد و نجات و پرستاری دستی بر آتش داشتند به جبههها شتافتند و به درمان و امداد مردان غیرت و همت پرداختند، و در این زمینه چه مجاهدتها و چه تلاشهای شبانهروزی که انجام ندادند. خیل عظیمی از رزمندگان که مجروح شده بودند به دستان تلاشگر زنان پزشک و پرستارانی مداوا شدند که با مشقت هر چه تمام در بیمارستانها و درمانگاههای صحرایی دِین خود را به انقلاب اسلامی، امام و ولایت ادا میکردند.
جلوههای دیگر همراهی خواهران و همسران و مادران در ایام جنگ را باید در تهیه و تدارک اجناس و اقلام مورد نیاز رزمندگان و سربازان دید؛ زنان در حمایت از جبهههای نبرد، از جان و مال خود مایه گذاشتند و صحنههای به یاد ماندنی و فراموش نشدنی فراوانی را خلق کردند.
آنها که در حرفهی دوخت و خیاطی حرف برای گفتن داشتند، با دوخت و دوز لباسهایی برای رزمندگان به آرمانهای فرزندان خمینی لبیک میگفتند.
در روزهای جنگ در عملیاتها هم زنان در کنار مردان حضور داشتند و آنان که در علوم و فنون نظامی آموزش دیده بودند خشم خود از استکبار، با شلیک گلولههای آتشین به سوی دشمنان ابراز میکردند و آنان که توانایی استفاده از تجهیزات جنگی را نداشتند چه معصومانه و چه عاشقانه خشابهای برادرانشان را پر میکردند و قوت قلب آنان برای نبرد جانانه میشدند.
و اما در کنج خانهها، دور از فرسنگها فاصله با عطر پیراهن یوسفهایشان، چه مادرانی که با درد کشنده انتظار دست به گریبان بودند و تمام روزهایشان را به امید تماشای چهره مظلومانه و در آغوش کشیدن جگرگوشههایشان سپری میکردند، و با تنهاترین اما پرقدرتترین سلاح که همانا ایمان به خدای خیرالفاتحین دست دعا بر آسمان بلند میکردند و برای تمامی رزمندگان اسلام، سلامتی و پیروزی در عرصه جهاد اکبر را آرزو میکردند.