به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، تفاسیر بسیاری از فصول طبیعت به خصوص زمستان و بهار در دیدگاه عالمان و اندیشمندان امده است. وجوه مشترک بین تغییر فصول طبیعت و فصول زندگی انسان گذر زمان را مشابه گذر عمر انسان کرده است، «حجت الاسلام سید محمدمهدی میرباقری» در بیاناتی به ارائه نکاتی در خصوص بهار از منظر دین پرداخته است که در ادامه ان را می خوانیم.
بهار طبیعت، آیه و نشانهای از بهار حقیقی است/ احسنالحال این است که منتظر عصر ظهور باشیم
«راه رسیدن به "احسن الحال" این است که انسان وقتی بهار فرا میرسد متوجه شود که یک نفس رحمانی در عالم طبیعت دمیده و عالم را زنده کرده و حقیقت بهار، همان نفس رحمان الهی است.
بهار حاصل فعل و انفعالات طبیعی نیست، بلکه یک نفس رحمانی از عالم بالا دمیده میشود و ظهور پیدا میکند و درنتیجه، بهار حاصل میشود؛ از این رو آنچه که سرچشمه حیات است بهار حقیقی نیز آنجاست. اگر انسان توجه به حضور ولی و خلیفه خداوند داشته باشد درواقع بهار، شأنی از شئون او و تصرفی از تصرفات در عالم طبیعت است.
اگر انسان به دنبال بهار حقیقی است و میخواهد یک حیات طیبه در زندگیاش جاری شود و به دوران بهار خویش برسد باید رو به ولی خدا کند؛ تعبیری که در زیارت حضرت ولی عصر(عج) آمده، ایشان «ربیع الانام» است و قبل از عصر ظهور، بهار حقیقی عالَم اتفاق نخواهد افتاد، بلکه این بهار، آیه و نشانهای از آن بهار حقیقی است که در تاریخ انسانی تا قبل از رسیدن به عصر ظهور اتفاق نمیافتد.
اگر فصل بهار، ما را به آن دوران هدایت کند و ما نیز منتظر و آماده دستیابی به دوران ظهور شویم، در واقع این همان احسنالحالی است که باید در درون انسان شکل بگیرد».
مثل بهار مثل ربیع الانام است
بهار طبیعت یک مَثَل است برای مرتبه بالاتر بهار (ربیعالانام)؛ همچنانکه خورشیدِ منظومه شمسی، مَثَلی از خورشید حقیقی و شمس نبوت است.
«آنچه ما در اين عالم ميبينيم مَثَلي براي مراتب بالاتر است. مَثَلها را همه ميفهمند، اما مُمَثَّلها را معصوم(ع) توضیح میدهد. همه عالم مَثَل است؛ مُمَثَّلش عالم غیب است...
آنچه ما از «حيات» در اين دنيا ميبينيم که جنبشي و خواستههايي و آرزوهايي و اشتياقهايي و خوفهايي و طمعهايي است، مثلي براي حياتهاي برتر و زندگيهاي برتر است که در آنجا آرزوها، خواستهها، تمنيات و تمايلاتي والا در انسانها شکل ميگيرد که در اين دنيا به دست آمدني نيست...
یا «شمس» یک مَثَل است که خورشيد منظومه شمسي است، اما خورشيد حقيقي در همه کائنات، وجود مقدس نبی اکرم(ص) است كه همه عوالم را نوراني کرده است. خورشيد پرتو دارد و فقدان حرارت و نور آن، موجب تاريکي و سرماست؛ اگر نور و گرماي خورشيد نبوت نبي اكرم (ص) نيز به انسان نرسد، بشر در گمراهي و ضلالت اسير مي شود.
اين باراني که بر زمين مرده ميبارد و زمين با آن زنده ميشود اين يک مَثَل است. درواقع سرزمين وجود ما سرزميني است که اگر باران هدايت الهي بر آن باريد حاصلخيز ميشود و گرنه کويري بيش نيست...
بهار هم خودش يک مَثَل است. خداي متعال يک رحمتي دارد اگر آن رحمت بر وجود انسان باريد وجود انسان مثل زمين در بهار زنده مي شود. درواقع نفَس رحماني خداي متعال به عالم ميخورد و عالم مرده زنده ميشود. انسان بايد از آن يک مُمَثّلي را بفهمد، اگر فهميد آن وقت نفس رحماني به او مي خورد و خودش زنده مي شود...».
در فصل بهار، دلبستهٔ سرسبزیهای طبیعت نشوید!
«در فصل بهار كه طبيعت از نو، خرم و با نشاط ميشود و همه ما به دامن طبيعت ميرويم، مواظب باشيم كه دلبسته به خود پديدهها نشويم و لذت و ابتهاج ما ابتهاج به پديدهها نباشد؛ چون اين پديدهها آفِل و غروبكننده هستند و اگر به آنها دل بستيم، در متن طلوعشان در دل ما غصه و حزن را سبز ميكنند.
ابتهاج ما ابتهاج به آيات الله باشد. كسي كه دلخوش به آيات است، ميبيند که آيات خدا افولپذير نيستند؛ بلکه آيهاي ميرود و آيه ديگري جايگزين آن ميشود و اصلاً نوع انبساطش، انبساط ديگري است...».
اضطرابهای ما بهخاطر شرکهای ماست!
«كسي كه در بهار به زيبايي بهار تكيه ميكند، او حتماً بايد غصه پاييز را بخورد. به خصوص آدمي كه چهار فصل را با هم ميبيند، در همان بهار غصه پاييز را ميخورد، نه اينكه پاييز كه رسيد، تازه غصه سراغ انسان بيايد!
اگر ما به تكيهگاهي تكيه كنيم كه نميتواند آدم را نگه دارد، مضطرب مي شويم. ناامنيهاي ما بهخاطر شرك است؛ ما وقتي به غيرخدا تكيه ميكنيم، مستحق ناامني و اضطراب هستيم؛ چون اين تكيهگاه، تكيهگاه حقیقی نيست و عامل اضطراب ما است»
انتهای پیام/ 141