به گزارش خبرنگار اعزامی
دفاع پرس
به راهیان نور،
«محمدرضا» دانش آموز و از اهالی شهر کاشان است. او در یادمان شهدای عملیات
کربلای چهار به خادمی مشغول است گرچه دو سه روز است که دوره خادمی 10
روزهاش آغاز شده است اما با فضای خادمی آشنا است چرا که سال گذشته در
یادمان شهدای شرهانی در استان ایلام خادم بوده است.
محمدرضا
که دوست ندارد نام خانوادگیاش را بگوید و تصویرش منتشر شود، میگوید:
مقدمهی خادمی زائری است. من قبل از اینکه خادم شوم چند سالی به این
سرزمینها آمدهام و از یادمانها بازدید کرده و ساعتها با فضای یادمانها
خلوت کردهام. وقتی انسان زائر خوبی باشد میتواند خادم خوبی هم
باشد و خادمی برای فرد دلنشین و شیرین میشود.
او
ادامه میدهد: فضای خادمی حس و حالی دارد که درک آن نیازمند این است که
انسان پیش از آن معرفتی نسبت به راهیان نور و شهدا داشته باشد. اگر پیش از
خادمی، معرفت زائری درک نشده باشد، خادم زمان زیادی باید صرف کند که بداند
دُر خادمی چیست و آن وقت متوجه این گوهر میشود که باید کوله بار سفر را
ببندد و به شهر و خانه بازگردد.
محمدرضا
در رابطه با دلیل علاقهاش به خادمی میگوید: سالهایی که برای زیارت به این
مناطق آمدم، خادمانی را دیدم که با شور و شوق در یادمانها فعالیت میکردند
و به آنان و حالشان غبطه میخوردم و آرزوم داشتم روزی خادم الشهدا شوم.
خادم در پیش شهدا جایگاه و اعتبار خاصی دارد و شهدا نگاه ویژهای به خادمان
دارند. این جایگاه خادمان برای هر فردی رشک برانگیز است.
با
محمدرضا روی خاکهای یادمان شهدای عملیات کربلای چهار و در کنار اروندرود
نشستهایم. هوا بارانی است و اروند موجهایش را با شدت بیشتری به سینهی
ساحل میزند. او چند روزیست که با خاکهای علقمه اُنس گرفته است و
میگوید: خادم ساعتها با این فضا و خاک اُنس میگیرد. در روز و شب در این
یادمان است. شبها لحظهی عشق بازی خادمان است. برخی از خادمان در نیمههای
شب به محوطه یادمان میآیند و با وجود ترسی که شاید از تاریکی شب باشد
به نماز شب میایستند و خیلی از شبها دسته جمعی عزاداری میکنیم.
او
تصریح میکند: مراسمهای عزاداری و عبادتهای جمعی در دورههای خادمی حس و
حال و معنویت و دوستی دارد که در هیاتهای شهرها دیده نمیشود. اینجا فضا
به گونهای است که کسی دوست ندارد، فردی را رنجیده از خود ببیند. اگر کسی
در حقش بدی کند، او را میبخشد. این صمیمیت را باید توشه کرد و همراه با
خود باید به شهرها برد. این حس و حال را نیز شهدا به ما هدیه دادند. شهدایی
که خون و اشکشان در اینجا با هم عجین شده است و شبهای زیادی را با
مناجات با خدا در این مناطق سر کردند و در نهایت در دل شب بدون هیچ هراسی
به دشمن زدند. آنان آموختند که تنها باید از خدا ترسید.
محمدرضا
بیان میدارد: انسان در دوره خادمی با سبک زندگی شهدا و سبک زندگی اسلامی آشنا
میشود. خادمی شهدا در راهیان نور به مانند کارگاهی عملی و موثر است که
انسان با چگونه زیستن آشنا میشود. پیشنهاد خوبی است که هر طلبه، بسیجی و
پاسداری حداقل برای یک بار در یادمانها خادمی کند. فارغ از اینکه که کیست و
چه کاره است. خادمی به ما میآموزد که چگونه بهترینها را کسب کنیم و
بدیها را از خود دور کنیم. خادمی همانطور که یک اعتکاف است، خدمت به
زائران شهدا نیز میباشد. آن وقت خادم جلوهای از شهید میشود و وقتی
خادمان به شهرها بازمیگردند انگار که شهرها دوباره به شهرها آمدهاند تا
در کنار مردم زندگی کنند.
او
ادامه میدهد: فردی که دوره خادمی را گذرانده باشد در هر عرصهای که وارد
شود خود را آماده جانفشانی و ایثار میداند و ویژگیهای یک فرد انقلابی را
در خود پرورش میدهد. امروز نیاز کشور ما به جوانان انقلابی و متدین است و
راهیان نور و خادمی شهدا در یادمانها محل تربیت این جوانان است و شعار «من انقلابیام» شعار بسیار مناسبی برای راهیان نور امسال است و این
شعار، شعار تمامی زائران و خادمان است.
محمدرضا
در پایان گفتوگویمان عنوان میکند: سختترین لحظه خادمی، لحظه جدایی است.
کسی دوست ندارد از یادمان برود. دل کندن از فضای خادمی سخت است. انسان یک
سال منتظر میماند تا 10 روز در یکی از بهترین نقطههای عالم خادمی کند پس
قطعا تمام شدن آن روزها برای هر منتظری سخت است.
انتهای پیام/