به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، مدت زیادی از ورود جنگ یمن به سومین سال خود نمیگذرد. در این دو سالی که از آغاز تجاوز نظامیان سعودی و همپیمانان عربی و مخصوصا خلیجی آنان علیه ملت یمن به بهانه آنچه «مبارزه با نفوذ حوثیهای مورد حمایت ایران در منطقه» نامیده میشود، گذشته است، تنها نکته قابل توجهی که نظامیان متجاوز به آن رسیدهاند و میتوانند آن را یکی از دستاوردهای مهم حمله خود به یمن به حساب آورند، تلفات گسترده در میان غیرنظامیان یمنی به ویژه کودکان و زنان و همینطور تخریب زیرساختهای این کشور مسلمان واقع در حاشیه جنوبی دریای سرخ است.
دلیل اصلی این حجم از کشتار و تخریب گسترده شهرهای واقع در بخش غربی و شمالی یمن (نظیر صنعاء، صعده، تعز، حدیده و...) را باید هراس شدید عربستان از افزایش قدرت نیروی اصلی و هدایتگر انقلاب یمن عنوان کرد.
گسترش و فرماندهی انقلاب یمن توسط جنبش انصارالله، که خاستگاهی شیعی-انقلابی و دیدگاههایی بسیار نزدیک به اندیشههای امام خمینی(ره)، امام خامنهای و بنیانهای انقلاب اسلامی ایران دارد، به معنی افزایش نفوذ و گسترش هژمونی ایران در جنوب غرب آسیا به سمت کشورهای واقع در شاخ آفریقا از یک سو و به عمق عربستان از سوی دیگر است. این موضوع چیزی نیست که انتظار پذیرش آن از سوی دولتی همچون رژیم وهابیت حاکم در ریاض، منطقی به نظر برسد. از سوی دیگر به دلیل برخورداری حمایت انصارالله از سوی اکثریت رهبران قبایل ساکن در غرب و شمال یمن، رژیم ریاض با چالشی مهم روبرو است که غیر از جایگاه سیاسی، باعث عمق نفوذ مردمی انصارالله در میان یمنیها نیز شده است.
رژیم وهابیت سعودی که از حضور جریانات نزدیک به انقلاب اسلامی ایران در ارکان حکومتی یمن به شدت عصبانی بود و طی حملاتی که طی سالهای اخیر علیه اهالی شمال یمن انجام داد، به دنبال جلوگیری از قدرتگیری این گروهها بود، نتوانست بیش از این نفوذ قدرت انصارالله را از صعده تا عدن برتابد و با تشکیل ائتلافی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس (به استثنای عمان) و چند کشور عربی دیگر، عملیاتی موسوم به «طوفان قاطعیت» (عاصفة الحزم) را علیه دولت انقلابی تازه تأسیس در یمن، که جریانات نزدیک به سعودیها از آن به عنوان «دولت کودتا» یاد کردهاند و میکنند، آغاز کرد.
عربستان از این حمله نهتنها سرکوب جنبش انصارالله و زیرساختهای مردمی و اجتماعی آن بویژه از طریق حملات هوایی را دنبال میکند، بلکه با پشتیبانی از شبهنظامیان وابسته به «عبدربه منصور هادی» رئیسجمهور مستعفی یمن، به دنبال تقویت نبردهای زمینی جریانات نزدیک به خود برای تحت کنترل درآوردن شهرهای مهم یمن توسط نیروهای وابسته به هادی و جریان موسوم به «حراک الجنوب» (جنبش جنوب/جداییطلبان جنوب یمن)، که شهر «عدن» را پس از تحت سیطره درآوردن بهعنوان مرکز فعالیتهای خود برگزیدهاند، است.
البته باید گفت این حمله گسترده هوایی-دریایی از سوی سعودیها و متحدانشان، که برای پشتیبانی از عملیاتهای نظامی شبهنظامیان وابسته به عبدربه منصور هادی و دولت خودساخته وی در جبهه جنوب غربی انجام میشود، تنها یک دستاورد برای نیروهای ائتلاف و حامیان غربی آنان داشته است و آن هم تلفات گسترده در میان غیرنظامیان یمنی است. ظرف دو سال از حملات ائتلاف برای سرکوب انقلاب و مردم یمن، صدها زن و کودک یمنی بوسیله بمبهای آمریکایی که از هواپیماهای سعودیها و همپیمانان عربیشان بر سر آنان ریخته شد، به شهادت رسیدند.
با این حال آنچه که نشان دهنده عدم موفقیت چشمگیر از سوی ائتلاف سعودی-عربی و همپیمانان آن است را باید موفقیت انصارالله در حملات زمینی و موشکی گسترده به مناطق نظامی جنوب عربستان، علاوه بر انهدام چند فروند از ناوهای متجاوزان به همراه چند حمله موشکی به عمق خاک عربستان، بویژه حمله به پایگاه هوایی ارتش رژیم وهابیت در حومه ریاض، به حساب آورد.
آنچه که مشخص است این است که در حال حاضر نهتنها هیچ ارادهای برای دستیابی به راه حل سیاسی برای موضوع یمن در نظر حکام سعودی وجود ندارد، بلکه آنان همچنان گمان میکنند که با افزایش حملات هوایی و تنگتر کردن حلقه محاصره دریایی، قادر به تسلیم کردن مردم و نیروهای انقلابی حاضر در یمن، جهت حاکم کردن نیروهای مزدور خود به رهبری عبدربه منصور هادی هستند؛ موضوعی که بیثمر بودن آن از هماکنون کاملا مشخص است. آنچه که نمیتوان به طور قطع در مورد آن نظر داد، مدت زمانی است که تا تسلیم کامل دشمن و پایان حملات زمینی، هوایی و دریایی آنان و نیروهای شبهنظامی مورد حمایتشان علیه مردم یمن به درازا خواهد کشید.
انتهای پیام/ 421