به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، مواضع اخیر عبدالله دوم را نباید یک اقدام نسنجیده دانست؛ بلکه باید آن را اقدامی جدید از سلسله مواضع شاه اردن در راستای فرافکنی علیه ایران و محور مقاومت به شمار آورد.
عبدالله دوم بهعنوان تنها پادشاه عربی که از مادری انگلیسی به دنیا آمده و در آکادمی نظامی انگلیس در آلمان غربی دوره دیده، تنها شاه عربی است که دارای تبحر بالا در مسائل نظامی است. او علاوه بر این، همواره مواضع نزدیکی به غرب و رژیم صهیونیستی داشته و یکی از حامیان اصلی طرح سازش موسوم به «صلح عربی-اسرائیلی» و از مشوقان نظریه دو کشور «فلسطینی-اسرائیلی» است.
مواضع سرسختانه پادشاه اردن علیه ایران، چیزی نیست که تازگی داشته باشد. مقامات اردنی، به خصوص فرماندهان ارشد ارتش این کشور نظیر تیمسار محمود فریحات بارها با نادیده گرفتن تهدید رژیم صهیونیستی، ضمن ابراز نگرانی از آزادسازی منطقه تلعفر و مرز عراق و سوریه توسط نیروهای بسیج مردمی عراق، آن را راهکاری برای ایجاد کمربند زمینی از ایران به لبنان و شمال فلسطین اشغالی و آنچه تهدید امنیت منطقه مینامند، عنوان کردهاند.
در مقابل تأکید مداوم بر تهدید ایران، پادشاهی اردن همواره از روابط خوبی با آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی، پیمان ناتو، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس، که تقریبا همگی از مهمترین دشمنان ایران، انقلاب اسلامی و محور مقاومت به حساب میآیند، برخوردار بوده است. اگرچه او با زنی فلسطینی ازدواج کرده است؛ اما این مسئله هرگز بر روابط گسترده او با رژیم جعلی اسرائیل نداشته است.
موضوع فلسطین در نظر پادشاه اردن تنها وسیلهای است برای عرض اندام کردن به عنوان یک شاه مسلمان که به زعم خود تلاش میکند با راه حل دو کشور فلسطینی-اسرائیلی از کشتار بیشتر مردم فلسطین جلوگیری کند. او این مسئله را نادیده گرفته است که باعث و بانی اصلی کشتار و قتل ملت فلسطین، وجود یهودیان صهیونیست مهاجر در سرزمین آنان است که نه فقط برای اهالی فلسطین، بلکه برای ملتهای همسایه فلسطین به ویژه ملت لبنان نیز جز قتل و غارت و ترور چیزی نداشته است. با این حال، عبدالله که خود از مادری انگلیسی به دنیا آمده و در مکتب صهیونیستی غربیها در اروپا و آمریکا تربیت شده است، همواره از وجود دولت اسرائیل به عنوان بخشی از راهکار ایجاد صلح در غرب آسیا حمایت کرده و در مقابل، محور مقاومت به رهبری ایران، که در حال تنگتر کردن هرچه بیشتر حلقه محاصره رژیم صهیونیستی در منطقه است، را باعث ناامنی در منطقه عنوان میکند.
مهمترین نقش اردن در بحران سوریه را باید فراهم کردن شرایط مسلحسازی تروریستهای فعال در سوریه، از طریق مرزهای جنوبی این کشور با اردن، عنوان کرد. این نقش سپس به آموزش تروریستها به ویژه در جبهه جنوبی تبدیل شد. با این وجود و پس از تشکیل گروهک تروریستی داعش که به فاصله کوتاهی پس از آن، یکی از شهرهای شمال اردن به نام «معان» تحت کنترل غیررسمی این گروه درآمد، دولت اردن اقدام به نظارت بیشتر بر مناطق شمالی خود به ویژه مرز با سوریه کرد تا از نفوذ نیروهای داعش در این ناحیه جلوگیری کند.
ماجرای آتش زدن سروان «معاذ الکساسبه» خلبان اردنی وابسته به ائتلاف بینالمللی طی بمباران مواضع داعش در حومه رقه، اگرچه به گفته برخی زندانیان آزادشده از چنگال داعش کذب بوده و وی زنده است، باعث شد دولت اردن به بهانه مبارزه با داعش، دست به مداخلات گستردهتری در سوریه، به ویژه بمباران شهر دیرالزور بزند. با این حال هنوز این دولت، که مدعی است نسبش به بنیهاشم و فرزندان پیامبر(ص) میرسد؛ اما برخی کارشناسان غربی کاملا این موضوع را رد کردهاند، نتوانسته است مانع از حضور اشخاصی با تابعیت اردنی در بین گروههای تروریستی فعال در سوریه، به ویژه داعش، شود.
در مقابل این وضعیت، پادشاه اردن به تأسی از سلمان بن عبدالعزیز شاه رژیم وهابیت، طی روزهای گذشته ایران و داعش را یک کلیت واحد عنوان کرده است. اینکه چرا چنین موضعگیری در روزهای اخیر اصلا عجیب نیست بسیار واضح است؛ زیرا مواضع پیشین اردنیها به خوبی نشان میدهد که آنها در بسیاری از موارد، به ویژه در مورد ایران، دارای دیدگاهی یکسان با عمال رژیم وهابیت سعودی هستند.
با توجه به اظهارات اخیر پادشاه اردن، باید منتظر ادامه این روند از سوی وی و دیگر مقامات این کشور بود. آنچه که به خوبی واضح است، این است که روند کنونی در مواضع خصمآمیز دولت اردن علیه حکومت، دولت و ملت ایران و متحدانش در منطقه و جهان، نهتنها متوقف نخواهد شد بلکه ادامه پیدا خواهد کرد.
انتهای پیام/421