به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، «محمد علی معلم دامغانی» رئیس فرهنگستان هنر در گفتوگویی از شهید آوینی و اخلاقیاتش میگوید. آوینی از نظر او شخصیتی متفکر است که باید نمونههای آن به جهان نمایش داده شود. علی معلم معتقد است «آوینی یک هنرمند متعهد بود و برای بیان دانستههایش زبان گفتاری در تاریخ را انتخاب کرد» در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
حضرتعالی با آقای شهید مرتضی آوینی هم نشینی های بسیاری داشتید. شهید مرتضی آوینی به عنوان نمادی از فرهنگ هنر انقلاب اسلامی شناخته می شود حتی روز شهادت ایشان به عنوان روز هنر انقلابی نام گذاری شده است. در حوزه هنری آن سال هایی که ایشان در حیات بودند با همدیگر مراوداتی داشتید یک مقداری در مورد شخصیت آقای مرتضی آوینی و این که نوع تفکرات او و یک مقدار هم در زمینه فرهنگ انقلابی صحبت کنیم.
روحیه فرهنگی و ذات آوینی حتی می تواند تاثیرگذار باشد در فرهنگ شهرنشینی و معماری. شما به حق در مورد او که افتخاری در حوزه سینمای ایران است اشاره کردید. میخواهم از صحبتهای شما استفاده کنم و این را به موضوعات هنری بسط بدهم. به نظر شما در بخشهای مختلف غیر از سینما که بیشتر به فرهنگ ایرانی و اسلامی ما نزدیک است به چه میزان توانستهایم خوب رفتار کنیم و موفق بودیم؟ اگر موفق نبودیم دلیل عدم موفقیت چه بوده است؟ این سؤالات البته جوابهایی دارد که من در تحقیقاتم به برخی از آنها رسیدهام.
در واقع ایران و اسلام بنا به حقیقتشان فارغ از زمانند. در واقع از روزی که مسلمانی آمده اینجا و مردم ایرانی بودند، ایرانیهای مسلمان چه قدر توانستهاند روی جهان اثر بگذارند؟ اثر ایرانی مسلمان در جهان فوق العاده است.
بشر الان بی دلیل احساس خطر کرده نسبت بهش و در واقع این احساس خطر خیلی خطرناک است چون آنها مثلا با کمپانی هند شرقی و غربی رفت و آمد دارند و بعضی فعالیتهایی که کردند باعث شد تا سه امپراطوری را در مشرق زمین تجزیه کردند در واقع گروههای هند را وادار کردهاند کشورشان تکه تکه شود، عثمانی را تکه تکه کردند ایران را در واقع از خیلی بخشهایی مثل تاجیکستان یا افغانستان محروم کردند البته آنها این دعوا را از زمانهای گذشته با ما دارند ولی در دوره جدید یک مقدار رونق گرفت و هیچ وحشتی از هیچ جایی نداشتند به غیر از این طرف جهان یعنی از مسلمانی و ایرانی و انسانهای شرقیِ تحت تاثیر این دو عنصر.
در جنگ نرم قدرت اول جهانیم
بنابراین در این دوره جدید رو به حذف فیزیکی و تخریب همه آن چیزهایی که مردم این منطقه به عنوان پشتوانه فرهنگی دارند پرداختند. چرا داعش باید در سوریه و عراق با مردم جنگ کند. چرا اگر میخواهد تصرف کند، چرا باید آثار باستانی خراب کند؟ میگویند داعش وحشی است! چرا باید آن چه زیرخاکی است بفرستد اروپا تا در موزهها قرار بگیرد. البته کار ما فرهنگی است به سیاست کاری نداریم ولی خدا کند سیاسیها هم اندکی جریان فرهنگی را بررسی کنند و ببینند چه مصلحت مسلمانی است و ما چه سرمایهای در اختیار داریم آیا در جنگ نرم اوضاع شبیه جنگ سخت است؟ شاید در جنگ سخت روسیه و امریکا قویتر باشند اما در جنگ نرم ما قویتر هستیم. اگر ما از این پتانسیل بتوانیم استفاده کنیم خیلی از مسائل حل می شود.
به نظر شما چه چیزهایی در شکلگیری تفکر آوینی نقش داشت؟ حوزه هنری در آن زمان محل پرورش استعدادها بود؟
آقا سید مرتضی آوینی در واقع یکی از دهها شخصیتی بود که در حوزه هنری آن روزگار که مرکز آموزش هنرهای اسلامی بود، فعالیت میکرد. حوزه هنری به وجود آمد تا همه قریحه ها بیایند؛ آن که ذوق دارد شاعر شود، آن که میخواهد رمان بنویسد، آن که می خواهد نقاش شود، آن که میخواهد تئاتر و موسیقی هم به همین ترتیب. آقا مرتضی و همکارانش نیز در بخش فیلمسازی به دنبال فیلم مستند، فیلم سینمایی و حتی فیلمهایی اولیه داستانی و سینمایی بعد از انقلاب. منشاء خیلی از ایدهها در آنجا بود. آقا مرتضی هم شخص متعهدی بود؛ در واقع مذهبی و مسلمان بود یعنی در همه حرکات، سکنات و برخوردش با دیگران خیلی مراعات میکرد که نمونه اسلامی باشد.
آوینی متمایل به سینمای کلاسیک بود
فعالیت مستندسازی راجع به جنگ را با همان روحیه شروع کرد و هدفش بیشتر نزدیک شدن به خدا بود. یعنی او نسبت به این قضیه با صمیمیتی نگاه میکرد که اگر بعد از او کس دیگری خواسته باشد بسازد؛ بتواند. البته از طرفی اگر نیت او را نداشته باشند آثار به آن شکل نخواهد شد. چون او در همه زمینهها آدم بسیار صمیمی و متواضعی بود و در واقع برای کاری که انجام میداد پژوهش میکرد. با بسیاری از آدم هایی که جانباز بودند یا به هر نوعی به موضوع مربوط بودند همکاری میکرد. در مورد همه جنگ تحقیقی در سینه اش بود.
شاید اگر روایت فتح نبود نمیتوانستیم متوجه شویم که او تا چه عمقی نسبت به این قضیه حساسیت و درک داشته است و متاسفانه این ها را ننوشت بلکه به دنبال زبان گفتاری میگشت. یعنی او تشخیص داده بود که سینما یک زبان گفتاری عالی است ودرست تشخیص داده بود اما تفکراتش متمایل به سینمای کلاسیک بود و شاید در سینمای داستانی نمیتوانست توفیقی کسب کند.
او در مستند آن هم از نوع عقیدتی در واقع یک تفکر خاص داشت و گرنه بسیاری از نوشتههای او در مورد کل سینما خیلی قابل تعمیم نیست. با آن تفکرات نمی شود همه جور فیلمی ساخت. یک فیلم اجتماعی که از دایره جنگ و ایثار بیرون باشد؛ تفکر در آن فرق دارد.
تلاشهای شهید آوینی چه در سالهای جنگ و چه در روایت فتح با اینکه هم ظاهرش، ظاهر اسلامی و انقلابی بود و هم باطن تفکرش در این زمینه ولی با ناملایماتی روبرو بود، حتی در حوزه صداوسیمای آن زمان. دلیل اصلی این ناملایمتی ها چیست من با اکثر دوستانی که در این زمینه که با ایشان دوست بودند در این زمینه صحبت می کردم می گفتند که روزهای آخر، آقا مرتضی ایشان یک سری نگرانیها و دلخوری از بعضی از دوستان و سازمانها و نهادها داشتند. شما خاطره ای در این زمینه دارید و علت اصلی این ناملایمتی ها را با این آدم چه میبینید؟
در واقع به دلیل نوع سوال حضرتعالی، باید از جهت مصداقی حرفی داشته باشیم که دروغ هم نباشد و موثر باشد به هر حال حوزه هنری مرکب از اساتید و هنرمندان مختلف آن زمان بود. آقای آوینی با نقاشها و شعرا و اصناف هنر درگیر نبود و یا اگر مشکلی بود در سطح مدیریتی بود که بعد از این که آن مدیریت از بین رفت مدیریتهای بهتری نیامدند یعنی حق هیچ کس را نباید ضایع کرد و به هیچ کسی هم حقی بیشتر از آن چه که دارد نباید داد.
در بزرگداشتی که برای او گرفته شد من یک شعری را خواندم و درواقع آقای شجاعی هم ظاهراً یک مقاله ای خواند و آن شعر و مقاله شاید خودش گویای خیلی از اتفاقات بود و بیشتر از آن گفتنی نیست؛ اما وقتی او هم رفت حوزه روز به روز وضعش بدتر شد اول این که درحوزه بسته شد و بچه ها خوش قریحه نمیتوانستند آزاد بیایند. شیوه آن جا در واقع شیوه استاد و شاگردی نبود که کسی را اذیت کند همه می آمدند اظهار وجود میکردند، در زمینه های مختلف کار می کردند و برادرانه همدیگر را رشد میدادند و کسی هم که بالاتر ایستاده بود در واقع جنبه پدری داشت این شیوه یک شیوه دانشگاهی فوق العاده بود که مربوط فقط به این انقلاب بود. این شیوه را بعداً آدم هایی که به حوزه رفتند، حذف کردند
کمی در مورد ادبیات و شعر صحبت کنیم. حال و روز ادبیات شعر ما به نظر شما الان در حال حاضر به چه صورتی است؟
شعر یک درخت ریشه دار قدیمی است که در واقع اصل آن اندیشه شاعران است. شعر روی کاغذ پدیدهای است که اگر در مملکتی شعور شعر وجود داشت؛ شعر هم هست. در هر دورهای هم تغییر میکند. مثلاً آن درختی که رودکی، فرودسی، نظامی و خاقانی به نام وزن و قافیه به وجود آوردند حتی دورهای رسید که میخواستند آن را کنار بگذارند.
منظورتان این است که سبک جدید شعر نزدیک به سبک گذشتگان است؟
برای مثال اخوان ثالث تنها قافیه را حذف کرده و گرنه شعرش همان شعر قدیمی است. امروز فوق العادهاست هم از لحاظ اندیشه در شعر نو پیشرفت کردهاند و هم در غزل و غزل واره و یک جوان 30 ساله و یا بیست و چند ساله میتواند استعدادش را به راحتی بروز دهد و همه هم او را میپذیرند. این نوع تفکر سطحش عالی و بالا است. ما باید بتوانیم دست جوانها را باز بگذاریم و آنها بتوانند در سطح جهان بدرخشند این کار باعث میشود حتی امروز ما از دیروز ما بهتر شود.