حسن رحیم‌پور ازغدی:

فکه سرزمینی است که از زمینش خون می‌جوشید و از آسمانش خون می‌بارید

عضو شورای انقلاب فرهنگی در در جمع زائرین خراسانی راهیان نور با بیان اینکه فکه سرزمینی است که از زمینش خون می‌جوشید و از آسمانش خون می‌بارید، گفت: اینجا مقتل بیش از 120 نفر از شهدایی است که کنار هم و لحظه به لحظه یکی از آنها جلوی چشم دیگری پرپر می‌زد.
کد خبر: ۲۳۴۷۸۶
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۲:۰۰ - 11April 2017
به گزارش دفاع پرس از مشهد، روایتگری دفاع مقدس در انتقال مبانی و ارزشهای آن دوران عشق و حماسه به نسل امروز از اهمیت ویژه ­ای برخوردار است و در این میان راویان دفاع مقدس وظیفه سنگین و رسالت عظیمی را بر عهده دارند.

استقبال نوجوانان و جوانان از اردوهای راهیان نور و آشنایی آنها با قهرمانان جاودانه تاریخ کشورمان و اشتیاق نسل آینده انقلاب در شنیدن وقایع آن دوران نشان از موفقیت روایتگران دفاع مقدس دارد.

متن زیر روایت حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای انقلاب فرهنگی و از رزمندگان خراسانی دفاع مقدس است که جانفشانی جوانان این مرز و بوم را در آن سال­های عشق و حماسه در جمع زائرین فکه بیان کرده است.

«به اطرافتان یک لحظه توجه کنید چشمهایتان را به روی طبیعت اطراف ببندید تا ماوراءالطبیعه ابن اطراف را ببینید. ببینید تا بچه ها را که آن شب درست در همین نقطه‌ای که شما نشسته‌اید جشن خون به پا کرده بودند. با صدای آهنگ دوشکا و آواز تیربارهای چهارلول دشمن همین وسط می رقصیدند. رقص خون، همین جا می‌رقصیدند.

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

گوشهایتان را به روی سر و صدای دنیا ببندید تا بشنوید صدای بچه‌هایی که اینجا شب شعر به پا کرده بودند. با خمپاره شصت‌ها و مین‌های دشمن چشم در چشم، با گلوله‌های آنها مشاعره می‌کردند.

از یک طرف صدای سوت خمپاره و رگبار مسلسل بود از یک طرف صدای یا حسین و یا عباس.

آن شب همین جایی که شما نشستید از زمین خون می‌جوشید و از آسمان خون می بارید. چشمهایتان را ببندید و ببینید لحظه‌ای را که سر کسی که پاهایش قطع شده روی دامن دیگری بود و می‌گفت برادر من دارم می‌روم و آن یکی جواب می داد همگی با هم می رویم امشب، امشب همه با هم می‌رویم شهید می‌شویم. گفت هر کس زنده ماند چه خواهد کرد و چه خواهد بود. آن یکی گفت پیمان بستیم تا آنان که شهید می‌شوند سلام ماندگان را به اباعبدالله (ع) برسانند. آنان که زنده می مانند پرچم اباعبدالله(ع) را تا آخرین لحظه زندگی سر پا نگهدارند. همان کاری که بچه ها در این بیابان کردند.

گفت:

تو چه می‌دانی که رمل و ماسه چیست

بین ابروها رد قناصه چیست

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

اینجا ما در بند زمان و مکان نیستیم. فکه بهانه است. زمین و خاک فکه، شلمچه و مجنون، آب اروند و هور با بقیه خاک‌ها و آب ها هیچ تفاوتی ندارد. تفاوت در آن انسانهایی است که در اینجا جنگیدند و کشته شدند. ارزش این خاک به آن برادرهاست. بچه هایی که به نام خدا به دنبال نوح به استقبال طوفان رفتند. بچه‌هایی که به دنبال ابراهیم وارد آتش شدند. بچه‌هایی که به دنبال موسی به قلب آب زدند. آنهایی که به دنبال عیسی ابن مریم، ذکریا و یحی رفتند و به نام نامی آخرین کسی که از سوی خدا با ما سخن گفت بدر و خیبر دیگری به پا کردند. آنها که به نام علی ابن ابیطالب(ع) در دل هور، آبراه‌های صفین و جمل و نهروان زدند و راه‌کارهایشان را به نام علی ابن ابیطالب(ع) نامگذاری می‌کردند. بچه‌هایی که رد پای عاشورا را گرفتند و آمدند و آمدند تا به این دشت‌ها رسیدند. برادرانی که در لحظه‌ای که باید حسینی می‌بودند و حسینی بودند.

لحظه‌های حسینی لحظه‌های انتخاب بین درد و عافیت، بین مرگ و زندگی، بین عشق و هوس، انتخاب بین ماندن و رفتن، بین دروغ و راست، بین عافیت و شهادت.

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

بچه‌هایی که در جنگ بودند و بعضی از آنها را می‌بینم که در این جمع هستند کم و بیش آنها می‌دانند که از چه داریم صحبت می‌کنیم. تجربه کردند لحظه‌هایی را که توی میدان مین بین سیم‌های خاردار و تله‌های انفجاری در حالی که 5 تا تیربار از 5 طرف کف زمین را تراش می‌دهند و گلوله های رسام از کنار سر و صورت زوزه می‌کشند و خمپاره 60 ها در کنار تو منفجر می‌شوند و هر طرف تو یکی افتاده.

یکی با پای قطع شده تکبیر می‌گوید. یکی با دست قلم شده زیر لب ذکر می‌گوید آرام. یکی با شکم دریده شده یا حسین می‌گوید. و تو باز باید ادامه بدهی نه به عقب و نه به پهلو بلکه مستقیم به جلو.

چشم در چشم تیربارهای دشمن باید بروی. از لابه لای پیکرهای برادرانت. باید سینه خیز به جلو بروی و تردید نکنی و شک نکنی نه در حکم و نه در موضوع.

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

لحظه‌های حسینی لحظه هایی است که شیمیایی می زنند و تو ماسک نداری و 40 کیلومتر باتلاق و نی‌زار پشت سر تو است و مهمات تو تمام شده و دو روز است که بچه ها نخوابیدند و غذا و آب به قدر کافی نیست و با سلاح‌های ساده دستی باید در برابر صدها تانک و زره پوش و نفربر در دشت، بدون هیچ خاکریز کاملی روز روشن بجنگی.

بعد از اینکه ساعت‌ها و ساعتها شاهد پرپر زدن بهترین برادرانت بودی، در چنین لحظه‌ای پاتک شروع می‌شود. آتش سنگینی که ثانیه‌ای گلوله خمپاره در وسعت چند صد متری می‌خورد و تانک‌ها می‌آیند تا از روی تو عبور کنند و صدای زنجیر تانک‌ها را می‌شنوی. خاکریزی نیست که پشتش پناه بگیری و سلاح سنگینی نیست تا از آن استفاده کنی و در یک لحظه باید تصمیم بگیری که بمانم یا بروم. من درگیر بشوم یا تسلیم بشوم. لحظه‌های حسینی چنین لحظه‌هایی‌اند.

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

لحظه‌ای که بچه‌های غواص وارد آب می‌شوند. لابه‌لای شبکه‌های تو در توی مین‌ها و تله‌های انفجاری و خورشیدی‌ها می‌روی به سوی کاخ های بتونی و هزاران تیربار و خمپاره‌انداز و آر پی جی که تو و برادرانت را نشانه رفته اند و رقص نور و آتش اطراف توست.

نباید بترسی و نباید تردید کنی. بهانه بیاوری و ترس را توجیه کنی. اینها لحظه های حسینی است.

یک عده پشت خط جبهه نرفته می‌ترسیدند. یک عده‌ای شهید نداده خسته شده بودند. یک عده‌ای عملیات ندیده به بقیه می‌گفتند بس است ماجراجویی دیگر بس است. یک عده‌ای سازش و ترس را در چنین لحظاتی که برای یک ملت پیش می‌آید تئوریزه و توجیه می‌کنند و اما عده‌ای هم هستند که تصمیم‌های عاشورایی می‌گیرند.

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

اینجایی که شما نشسته‌اید مقتل بیش از 120 نفر از این بچه‌ها است که کنار هم لحظه به لحظه یکی از آنها جلوی چشم دیگری پرپر زد و دیگری ایستاد و جنگید تا او هم به برادرش ملحق شود. این بچه ها موفق شدند به تصمیم عاشورایی در لحظه های حسینی.

ما اینجا به نام همه آنها جمع شدیم. به نام حسین(ع) و شهدای عاشورای حسین(ع). به یاد بچه هایی که از اروند تا ارتفاعات کردستان زیر پرچم حسین(ع) در خون دست و پا زدند و آنهایی که جنازه هایشان برنگشت.

به یاد برادران مفقود شده‌مان در فکه و شرهانی، به یاد بچه‌هایی که در رمضان و بیت المقدس جنگیدند و سرود عشق خواندند. به یاد دوستانمان که در شرق دجله در هورالهویزه در خیبر و بدر در آغوش ما دست و پا زدند. به یاد غواص‌هایی که در اروند خونشان به سر و صورت ما پاشید. به یاد آنهایی که در نهر خین، شلمچه، بوارین، ام‌الرصاص و جزیره ماهی سینه با گلوله معانقه می‌کردند.

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

به یاد شهدای ارتفاعات قلاویزان و کله قندی و حاج عمران تا طلائیه و حسینیه و به یاد نبردهای شلمچه. به یاد برادران طلبه‌ای که در خط حسینیه و شلمچه در نبرد چشم در چشم پیشاپیش بچه‌ها و رزمندها حضور داشتند. آنهایی که وقتی خط خالی می ماند از نیروها باز هم در صحنه حاضر بودند.

به یاد برادران جانباز و مفقودمان و به یاد برادرانی که همین جا شهید شدند و همین الان اینجا شاهد ما هستند. به همه آنها باید عرض کنیم که پرچم حسین(ع) تا ابد در اهتزاز خواهد بود. تا حسین(ع) هست ذلت نخواهد بود. تا حسین(ع) هست تسلیم نخواهد بود. تا حسین(ع) هست شکست نخواهد بود. عقب‌نشینی نخواهد بود و بدانید آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها که الان چند 10 کیلومتر آن طرف‌تر هستند آنها از حسین(ع) ترسیدند نه از ما، چون دیدند که شاه ایران را حسین(ع) شکست داد. صدام را حسین(ع) شکست داد. صهیونیست‌ها در جنوب لبنان از حسین(ع) شکست خوردند. جهان جدید را دوباره حسین(ع) و نام مقدس حسین(ع) خواهد ساخت.

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

فرمانده‌ای داشتیم که بعد شهید شد. با اینکه که نه آدم تحصیلکرده‌ای بود و نه اصطلاحات فنی را بلد بود و به نظرم بنا بود ولی انسان رشید و حکیم الهی و مرد نورانی بود. وقتی بچه‌ها نشستند به زانو که دیگر آماده بشوند برای اینکه سوار قایق بشوند و با هم خداحافظی کنند و حرکت کنیم به محض اینکه «بسم الله الرحمن الرحیم» گفت همه بچه‌ها زدند زیر گریه. تا چند دقیقه همه گریه می‌کردند. این نشان از نور صفای باطن بچه‌ها داشت.

بعد گفت برادران، من نه سخنرانی بلدم نه عبارت‌پردازی بلدم و نه بحث‌های فلسفی بلدم، ولی یک چیز را می‌دانم که این جهان آفریده شد تا انسان ساخته شود. همه پیامبران آمدند تا نتیجه‌اش اسلام باشد و آنچه پیامبر اکرم(ص) آوردند.

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

این فرمانده بعد ادامه داد همه انبیاء هستند و اسلام، اسلام است و امروز این انقلاب. سرنوشت انقلاب امروز، در گرو این جنگ است و این جنگ است و این عملیات و بعد گفت این عملیات است و امشب و امشب است و شما.

شما که می‌روید اگر خط را بشکنید مسیر کاروان انبیاء و اولیاء و شهدا باز می‌شود و جلو می‌رویم و ممکن است دیگر هیچکدامتان برنگردید. می‌روید و به برادرانی که قبل از شما رفتند ملحق می‌شوید و برادران دیگری در طول تاریخ خواهند آمد که به شما ملحق خواهند شد.

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 

من وقتی وارد آب شدم تو بلم به آن دوستمان که در همان عملیات به شهادت رسید گفتم با این حرفی که فرمانده‌مان زد من احساس می‌کنم بلم ما که در دل هور حرکت می‌کند بلم همه انبیاء و اولیاء و شهدا از ابراهیم و نوح تا موسی و عیسی تا پیامبر همه هستند و ما در این صف می‌رویم تا ملحق شویم به انصار اباعبدالله(ع).

السلام علیک یا اباعبدالله (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی ابن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع).

پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت
 
پرچم حضرت اباعبدالله(ع) تا ابد بر افراشته خواهد بود/ جهان جدید را نام مقدس سیدالشهدا(ع) خواهد ساخت 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها