حجت الاسلام مهدی طائب بین حزب اللهی ها و اهل فکر، فردی شناخته شده است. مردی که صریح سخن می گوید، تاریخ می داند و از تاریخ برای امروز بسیار توشه می گیرد. هنوز خاطره چند برنامه معروف او در تبیین ابعاد قیام مختار در ذهن ها مانده است. او اکنون مسئول «قرارگاه عمار» است؛ قرارگاهی که قرارست در پیچ های مهم سیاسی و فرهنگی، راهنمای راه حزب الله باشد. به سراغ او رفتیم و زخم کهنه قطعنامه را نزدش گشودیم و باز مثل همیشه درس ها گرفتیم.
با توجه به آثار و نتایج هشت سال دفاع مقدس، کیفیت مدیریتی امام خمینی (ره) را در جنگ تحمیلی چگونه تحلیل می فرمایید؟
در مسألهی دفاع ما مولفهها متفاوتی را باید مد نظر داشته باشیم و اجرایی کنیم. مسألهی اول، مقابله با عملیات روانی دشمن، دوم؛ هماهنگ ساختن نیروهای خودی، سوم؛ کارگیری همهی ظرفیت ها و چهارم؛ کنترل نیروها در چارچوبهای تعریف شده اسلام است. حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) در همهی این زمینهها بهترین مدیریت را از خود نشان دادند. در مسألهی عملیات روانی ایشان در دو بعد کاملاً موفق بودند. مسأله اول تحقیر دشمن، یعنی همانطور که خدای متعال از ابتدا تا انتها قرآن به دنبال آن است که هم دشمن را معرفی کند و هم به مومنین بگوید که دشمن حقیر است، اگر شما مقاومت کنید و ایستادگی کنید دشمن حرفی برای گفتن ندارد. حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) این را به خوبی انجام دادند و توانستند این تحقیر یا بیان حقیر بودن دشمن را به خوبی تبیین بکنند. حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) ابهت پوشالی آمریکا را در برابر ما کاملاً شکسته بودند. صدام را جیرهخوار آمریکا معرفی کرده و واقعیت صدام را عیان ساخت پس بنابراین ابهت آمریکا که شکسته شده دیگر ترس و وحشت برای مردم ما اصلاً مورد توجه نبود و یک هیولا شکنی در مقابل آن هیولایی که استکبار می خواست در منطقه بسازد اتفاق افتاده بود.
همچنین حضرت امام در مسألهی هماهنگ سازی نیروها کاملاً موفق بودند و علت آن تبیینی بود که ایشا در مسألهی آخرت و معاد برای مردم داشتند و راه را روشن کردند، بنابراین نیروها با همهی وجود در منطقه حضور پیدا میکردند و در مسألهی حفظ نیروها در چارچوبهای تعریف شده ایشان دقت فراوان و تبیین بالایی داشتند به گونهای که تقریباً دنیا نتوانست از حرکت نیروهای ما مسئلهی ناهنجاری را در تابلو ترسیم کند و باعث شود که نیروهای دفاعی ما در دنیا بیآبرو شوند و میبییند که تمام دنیا از مسألهی دفاعی ما بهترین الگو را گرفتند و مسألهی دفاع ما اصلاً برای دنیا الگو شد این به دلیل آن مدیریت حضرت امام بر اجرای محدودههای تعریف شدهی اسلام از رهبر است.
این اندیشه های دفاعی امام خمینی(ره) بر چه اساسی شکل گرفته بود؟
همان دیدگاه اسلام، در حقیقت دیدگاه عقل و عقلاء. هر موجود زندهای بر خودش لازم میداند که در برابر هجوم دشمن از خود دفاع کند. اصل دفاع فطری و نیازی به دستور اسلام و مکتب خاصی ندارد. تنها دخالتی که مکتب اسلام در این زمینه میکند حدودی است که برای این دفاع تعریف میکند و قرار میدهد؛ یعنی معمولاً انسانها اگر درون مکتب اسلام یا هر مکتب دیگری قرار نگیرند در مسألهی دفاع خودشان را آزاد میبینند اما اگر عقل حاکم باشد یا مکتب بیاید عقل را راهنمایی کند یک چارچوب هایی برای دفاع تعریف میشود. حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) مسألهی دفاع را در همان چارچوبها و حدودی که مکتب اسلام برایشان تعریف کرده بود در همان منظر میدیدند و حرکت میکردند.
آیا دفاع در دیدگاه حضرت امام تنها در عرصهی نظامی بود یا عرصهی دیگری را هم شامل میشد؟
حضرت امام خمینی دفاع را همه جانبه میبینند چون که از اسلام دفاع میکنیم. جنگ و دفع فتنه ابعاد مختلفی دارد، فتنهگر با تهاجم فرهنگی هم میآید. مسائل نظامی چاشنی قضیه است بنابراین دفاع هم همینطور میشود. دفاع حضرت امام همه جانبه بود در آن بعدی که دشمن اقدام نظامی کرده بود ایشان هم دفاع نظامی کرد. یک مسأله را توجه داشته باشید دفاع به مقابله برخاستن است نه تهاجم ابتدایی. حضرت امام یک کلام حقی دارد و در اصل، انقلاب حضرت امام انقلاب فرهنگی بود.
شما قبول قطعنامه 598 را بر اساس اندیشههای دفاعی حضرت امام و ارزش های انقلاب می دانید؟
ببینید حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) مجموعهی مسائل دفاع را در امکانات موجود جلو میبرد. اگر امکانات به حضرت امام اجازه میداد ایشان تا همان زمان برای رفع فتنه جلو میرفت، شعاری که داده بود شعار حق و قرآن بود. «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ »[1] پیامبر اکرم هم در چارچوب امکاناتشان حرکت میکردند وقتی که در جنگ احد به ایشان فشار آوردند که ما در شهر دفاع نمیکنیم پیامبر اکرم فرمود بیرون میرویم، بیرون رفتند و باز حضرت فرمود برای اینکه شکست نخوریم سنگر را حفظ کنید، این کار را نکردند. ببینید مجموعهی این مسائل اموری را بر پیامبر اکرم تحمیل میکند که بر اساس همان موجودیها بهترینها را پیامبر اکرم انتخاب میکردند. امام (رضوان الله تعالی علیه) هم به تبعیت از همان منش و روش که عقلایی هم است بر اساس ظرفیتهای موجود تصمیم میگرفتند. با توجه به وضعیت دولت و سیاسیون در آن روز و با توجه به فشارهایی که بود بهترین تصمیمی که امام می توانست بگیرد همان قبول قطع نامه 598 بود و الا اگر همراهیها کامل بود شاید حضرت امام روش دیگری را انتخاب میکردند.
آیا دولت وقت در روزهای پایانی جنگ توانست خودش را با مدیریت دفاعی حضرت امام هماهنگ کند؟
خیر. متاسفانه دولت وقت همه چیز در دفترش اولویت داشت به جز جنگ.
شکست و پیروزی در نگاه امام خمینی(ره) چگونه بود؟ چرا حضرت امام پیروزی را فراتر از معادلات دنیایی و مرسوم جهانی می دیدند؟
از منظر امام خمینی(رضوان الله تعالی علیع) شکست ما زمانی است که به قوانین اسلام و دستور اسلام عمل نکنیم و پیروزی ما زمانی بود که به دستورات اسلام عمل کنیم. بنابراین پیروزی ما زمانی بود که به تکلیفمان عمل کنیم شکست ما زمانی بود که به تکلیفمان عمل نکنیم. این تنها چیزی بود که حضرت امام در پیروزی و شکست میدیدند منتها خدای متعال در قرآن مطلبی فرموده که ما وقتی به تکلیفمان عمل بکنیم «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ »[2] متقین هستیم. خدای متعال فرموده پیروزی از آنِ متقین است، عاقبت برای متقین است. ما وقتی به تکلیفمان عمل میکنیم یکی از عوامل الهی صبر است. فرمود که پیروزی از آنِ صابرین است «فَاصْبِرُوا» صبر کنید که خدا با صابرین است. امام پیروزی را در این میدیدند که ما اگر صابر باشیم، به تکلیفمان عمل کنیم، متقین باشیم پیروز هستیم، در غیر این صورت شکست خورده ایم.
اندیشه ای که فرمودین با مبانی فقهی ما هم همخوانی دارد؟
دفاع امری است واجب عقلی که شریعت هم آن را تایید کرده برای آن هم حدودی تعیین کرده است. امام راحل بیرون از چارچوب فقه، ذرهای حرکت نمیکردند و فقه یک دایرهی گستردهای برای اصل دفاع و برای چارچوب دفاع تبیین کرده است.
نسبت بیداری اسلامی در منطقه را با دفاع مقدس چطور تحلیل میکنید؟
تقریبا می توانیم بگوییم که بیداری اسلامی در حدود 70 درصد از نتایج دفاع مقدس می باشد. در دفاع مقدس سه مسأله روشن شد. مسألهی اول در نقش رژیم صهیونیستی در پیدایش این نبرد و جنگ؛ و همهی جهان اسلام متوجه شدند که در حقیقت به نوعی این جنگ با اقدامات اسرائیل ارتباط پیدا میکند، مسألهی دومی که در این نبرد به وجود آمد فرو ریختن ترس مردم از آن هیمنه ی آمریکا بود. مساله اسرائیل برای مردم مسلمان منطقه روشن بود اما میترسیدند علیه او وارد اقدام بشوند به دلیل اینکه فکر میکردند آمریکا چه هیولایی است. مسألهی سوم پنهان بودن ماهیت حکام موجود در منطقه مثل حسنی مبارک، علی عبدالله صالح، قذافی و امثال اینها بود. دفاع مقدس ما و هت سال جنگ تحمیلی کمک بسیاری در روشن نمودن ماهیت حکام کشورها برای مردم منطقه داشت و زمانی که مردم منطقه نسبت به ماهیت این حکام بیدار شدند.
در این دنیا تمام راهها آزمایش شده و مسیری به غیر از مسیر اسلام باقی نمانده است مارکسیسم- کمونیسم که وضعیتشان معلوم شد که باطل هستند. راه دیگری هم که باقی مانده بود سرمایه داری با همهی نحلهها و مشرب های غرب بود که در قالب لیبرالیسم به دنیا دادند و همان طور که می بینیم این هم به بن بست رسید و دنیا فهمیده است که راهی غیر از راه اسلام ناب برایش نمانده است و تنها پرچمی که برای رهایی بشر باقی مانده و صادق و راستین هم هست پرچم اسلام ناب است که امام (رضوان الله تعالی علیه) آن را بلند کرد و مقام معظم رهبری هم آن را دارد ادامه میدهد.
[1]- بقره، آیه 194.
[2]- اعراف، آیه 128.