گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ مجموعه یادداشتهای «از انقلاب فرهنگی تا ولنگاری فرهنگی» سعی دارد تا مواضع و انتظارات رهبری را تبیین و کنکاش کند تا به این نتیجه برسیم چه میزان در جبهه فرهنگی موفق بودیم.
در قسمت قبلی این نوشتار با عنوان «تلاش یهودیان برای مظلوم نمایی با عصای جادویی سینما» تلاش شد تا اقدامات صهیونیسم برای محق جلوه دادن در اشغال و ترور با ابزار فرهنگی بررسی شود.
در هفتمین قسمت از این مقاله این مساله مورد توجه قرار می گیرد که بخش فرهنگی انقلاب برای اثبات حقانیت خود چه اقداماتی انجام داده و باید انجام دهد. بخش اول این یادداشت را در ادامه میخوانید.
سینمایی فراموشکار، رسانهای کم حافظه
انقلاب اسلامی ایران قطعا یکی از مهمترین وقایع تاریخی جهان است که سیاستمدارن بزرگ دنیا احتمال وقوع آن را به دلیل حضور قدرتمندانه و البته استکباری غرب، نمیدادند. شاید هم با فرمول آنها وقوع چنین انقلابی بدون کمکهای یکی از قدرتهای دنیا و به رهبری مردی که حتی اقدامات مسلحانه را راهکار پیروزی نمیدانست، میسر نبود.
اما این انقلاب به ثمر نشست. رمز پیروزی انقلاب نه فردیت امام خمینی (ره) که اندیشه متکی به اصل اسلام و نهادینه کردن «ولایت» برای زمینه سازی ظهور در فرهنگ تشییع بود که در محاق فراموشی قرار گرفته بود. آن سیاسیون اصل «ولایت فقیه» و تبعیت بیچون و چرای مردم از آن را درک نمیکردند. این عدم درک همچنان به قوت خود باقی است و برای همین است که به هر رشتهای چنگ میزنند تا در مناسبات رهبری و مردم گره ایجاد کنند.
در این دشمنی قطعا سازشی وجود نخواهد داشت. چرا که معامله در این جنگ به قیمت این است که ما آبروی خود را بفروشیم. از طرفی دشمن برای رخنه در این دژ به ابزار نظامی دست نخواهد زد. آنها مثل موریانه در حال جویدن خشتهای این دژ هستند و این مهم را ابزار فرهنگی مثل سینما، کتاب، بازیهای رایانهای، لباس و موسیقی انجام میدهند.
در مقابل ایران
اسلامی نمیتواند در این جبهه منفعلانه رفتار کند. جامعه فرهنگی باید مثل شیخ
عاقبت اندیش مدام در حال تذکر به مردم باشند تا گذشته خود را فراموش نکنند. نکته
مهم در مناسبات مردم با رهبری و نقش آنها در پیروز انقلاب و دفاع مقدس این است که
مردم نقشی به مراتب مهم را دارند.
آنچه که در طول چهار سال حکومت امام علی (ع) سبب انشقاق میان امت پیامبر و بروز سه جنگ خونین و بزرگ شد نه رهبری امام علی (ع) که تصمیمگیریهای مردم بود. تحمیل حکمیت به عنوان یکی از تلخترین وقایع تاریخ اسلام، به سبب انحراف مردم بود. جامعه فرهنگی زمانه امام علی (ع) یا خاموش بودند یا در جبهه معاویه خدمت میکردند. اگر چه در ظاهر کنار امام بودند. اوج این تلخی را در به وقوع پیوستن حادثه کربلا میبینیم. اگرچه رهبری بیبدیل مثل امام حسین (ع) وجود داشت اما به دلیل نقش ضعیف عوامل فرهنگی آن دوران مردم از کنار امامشان دور شدند.
در این زمانه عوامل فرهنگی قرار نیست تبیین اصل ولایت داشته باشند آنها باید این امر مهم را یادآوری کنند که اگر ثبات و امنیت میخواهند در گرو التزام به امر رهبری است. سینمای ما باید انقلاب را مردمی به مخاطبان خود نشان دهد، یعنی همانگونه که بود.
این مدل باید برای نسلهای بعدی که انقلاب و جنگ تحمیلی را درک نکردند هم در نظر گرفته شود. متاسفانه نه تنها این اتفاق نمیافتد که کاری هم درباره انقلاب ساخته نمیشود. وقایع انقلاب جز در عکس و فیلمهای مستند آرشیوی که تلویزیون در ایام فجر پخش میکند دیده نمیشود. دل خوش کردن به آثاری مثل «سیانور» دردناک است.
هرچند این فیلم اثر شاخصی محسوب میشود اما در کشوری با این همه استعداد و ظرفیت و انبوه منابع تحقیقی و سوژهای فراوان برای تصویر کردن تاریخ انقلاب، ساخته شدن فیلمی مثل «سیانور» پس از 37 سال پیروزی انقلاب به تنهایی تراژدی غمباری است.
مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و مسئولان ستاد برگزاری دهه فجر در سال 96 بر لزوم نمایش حضور مردم و حل شدن آنها در انقلاب در فیلمسازی درباره دهه فجر تاکید کرده و میفرمایند:
«فیلمها و سریالهایى که به مناسبت دهه فجر ساخته مىشود، باید یادآور خاطرههاى خوش انقلاب و نشاندهنده حضور مردم و حل شدن آنها در انقلاب باشد و بدآموزى نداشته باشد. ... بهترین خاطرهى انقلاب این است که همه از خودشان بیرون آمدند و در انقلاب حل شدند.»
در بیانات معظمله نکته حائز اهمیت (در اینجا) چگونگی وقوع انقلاب نیست بلکه شکلگیری مردم در متن انقلاب و اعتماد آنها به رهبری «سید روحالله موسوی خمینی» است و که او را «امام خمینی» نامیدند.
رهبر انقلاب حضور مردم و حل شدن آنها در انقلاب را یکی از خاطرههای خوش این برهه تاریخی میدانند که نسل امروز درکی از آن ندارند. هستند عده بسیاری که پیروزی انقلاب را ناشی از جنگ مدعیان قدرت بر سر کرسی حکومت میدانند نه مردمی شدن قدرت سیاسی که در آن روز در دست جهانخواران غرب بود.
این حل شدن در مواضع انقلاب و ایستادن پای آرمانهای بیانگذار آن بود که سبب شد امام خمینی (ره) در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خود فرمودند:
« من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله (ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی، می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله (ص)، مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمیکردند و با بهانههایی به جبهه نمی رفتند ـ که خداوند تعالی در سوره ی توبه با آیاتی آن ها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است.
آن قدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آنان اهل عراق و کوفه با امیرالمؤمنین آن قدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سرباز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه ـ که با سیدالشهداء (ع)، آن شد که شد. و آنان که در شهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه، و یا نشستند تا آن جنایت واقع شد.»
انتهای پیام/ 161