رضا چراغی كه در كودكی نامش به اشتباه در شناسنامه رزاق ثبت شده بود، با قيام امام خمينی همانند بسياری از هم نسلانش مسير زندگیاش را پيدا كرد. پيوند خوردن مفاهيم انقلابی و اسلامی با رضا از او مجاهدی ثابتقدم ساخته بود. با پيروزی انقلاب و شروع غائله كردستان خيلی سريع خود را به جمع رزمندگان رساند و در مبارزه با گروههای ضدانقلاب و معاند از هيچ كوششی دريغ نكرد. او با حضور در مريوان تجربيات گرانبهايی را در زمينه مسائل نظامی و فرماندهی آموخت.
پدر شهيد چراغی درباره ويژگیهای پسرش میگويد: «اهل پارسايی، تقوا و ديانت بود و همواره نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات تقيه خاص داشت. از دنيا و زخارف آن پرهيز مینمود و اهل ريا و رياست نبود. وقتی او را به عنوان فرمانده لشكر معرفی كردند و از او خواستند به سپاه منطقه 10 تهران برود و حكم فرماندهیاش را بگيرد، گفت خجالت میكشم دنبال اين چيزها بروم. او عاشق شهادت بود. در طول جنگ، 11 بار مجروح شد و خودش گفته بود كه اگر خدا بخواهد، بار دوازدهم شهيد میشوم و چنين هم شد. اهل ولايت بود و به اهل بيت(ع) ارادت میورزيد. در مسئوليتهايی كه به عهده میگرفت، جدی و پر كار بود. نسبت به حفظ بيتالمال سخت حساس بود و هرگز از آن استفاده شخصی نمیكرد.
با تشكيل تيپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) توسط حاج احمد، رضا چراغی نيز از آن به بعد همراه تيپ ۲۷ در عملياتهای مختلف شركت كرد. شهيد چراغی حاج احمد متوسليان را استاد خود میدانست، خصوصيات بارز اخلاق و رفتار نظامی او را الگوی خويش قرار داده بود و از همان اولين روزهای حضورش در مريوان، با نشان دادن شجاعت و رشادت، جوهر خويش را نمايان ساخته بود. با تشكيل تيپ ۲۷ محمد رسولالله(ص) توسط حاج احمد، رضا نيز از آن به بعد همراه تيپ ۲۷ در عملياتهای مختلف شركت كرد.
شهيد رضا چراغی در عمليات فتحالمبين در كنار حاج احمد متوسليان و شهيد حاج همت به بررسی و شناسايی مواضع نيروهای متجاوز عراق پرداخت. او در آن عمليات فرماندهی گردان حمزه را بر عهده داشت و در منطقه دشت عباس در برابر تانکهای دشمن وارد عمل شد.
در عمليات بيتالمقدس كه لشكر روی جاده آسفالته اهواز - خرمشهر عمل میكرد، شهيد چراغی مسئوليت سه گردان را بر عهده گرفت و با لياقت و توان بالا، تا فتح خرمشهر به هدايت نيروها پرداخت. در اين عمليات، از ناحيه پا مجروح شد. پس از بهبودی نسبی، در عمليات مسلمبنعقيل (ع) كه پاييز سال ۶۱ در منطقه سومار انجام شد، حاج همت به عنوان فرمانده قرارگاه ظفر منصوب شد و شهيد چراغی فرماندهی تيپ محمد رسولالله (ص) را به عهده گرفت. در اين عمليات تيپ حضرت رسول الله (ص) حدود ۱۳ گردان داشت كه هدايت آنها با رضا بود. رضا بر اثر جراحات قبلی پايش در گچ بود و ناراحتی زيادی داشت، در حالی كه سرم به دستش وصل بود، از داخل آمبولانس عمليات را در شرايط بحرانی هدايت كرد.
شهيد رضا چراغی سرانجام در عمليات والفجر يک كه در منطقه عمومی فكه انجام گرفت، پس از رشادت، ايثار و حماسه به شهادت رسيد و روح بزرگوارش به ابديت عشق پرواز كرد. يكی از همرزمان شهيد لحظه شهادت رضا چراغی را چنين بيان میكند: «دشمن در ارتفاع ۱۴۳ فكه پاتک سنگين زده بود. به هر ترتيبی بود، خود را به آن جا رساندم. رضا چراغی، عباس كريمی، اكبر زجاجی در حال شليک آر پی جی ۶۰ بودند. دشمن پاتک سنگينی زده بود. هرچه اصرار كردم كه عقب برگردند، قبول نكردند. روی ارتفاع فقط شش نفر سالم مانده بودند كه میجنگيدند، رضا چراغی، عباس كريمی، اكبر زجاجی و سه نفر بسيجی كه سخت درگير بودند. دشمن تصور میكرد كه نيروی زيادی روی ارتفاع است. عصر كه دوباره به ارتفاع رفتم، ديدم عباس كريمی و دو نفر از بسيجيان، پيكر غرقه به خون چراغی را با برانكارد حمل میكنند.»
رضا چراغی، نخستين فرمانده لشكر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود كه خرقه شهادت پوشيد و راه ديگر سرلشكران سپاه را به سوی آسمان گشود. جانشين او، حاج همت، حدود يك سال بعد شربت شهادت نوشيد و فرمانده بعدی اين لشكر نيز، درست يك سال بعد به درجه رفيع شهادت نائل گشت.
منبع: روزنامه جوان