در بخشی از وصیت نامه این شهید آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
بار الها! با چه زبانى تو را سپاس گويم، ناتوانم و با چه توانايى در وصف عشق به
تو سخنى بگويم كه نادانم. با درود به رهبر كبير انقلاب خون رنگمان خمينى عزيز و با
سلام بر رزمندگان اسلام به اميد ديدار شهيدان انقلاب اسلاميمان با شهداى كربلا و با
سلام به حضور شما پدر عزيز و گرامى كه زحمات زيادى به پاى اين حقير تحمل نمودى و به
شما مادر ارجمند كه با شيره جانتان مرا پرورانديد و شما برادرم كه ادامه دهنده راهم
هستيد و خواهران عزيزم كه مادران فرداى ميهنمان خواهيد بود و با سلام بر تمام اهل فاميل،
دوستان و آشنايان به خصوص همسايگان پر مهر و محبتمان.
بارى؛ پدربزرگ عزيزم! من امروز ديگر در بين
شما نيستم كه بتوانم حداقل گوشه اى از زحمات شما را جبران نمايم و از اين بابت شرمنده
وجود شريفتان هستم اميدوارم كه حلاليت مرا بپذيرى و براى آمرزش روحم به درگاه خداوند
بزرگ دعا و نيايش كنى و شما مادر كه هميشه دوست داشته ام از من راضى و خشنود باشيد،
به اميد اين گونه مردن مرا حلال نماييد و شيرتان را كه از آن جان گرفته ام حلالم كنيد
هر چند مجالى نبود تا جبران نمايم و شما برادر و خواهران عزيز و گرامى مرا حلال كنيد.
از من به شما نصیحت كه متقى باشيد و در راه خدا
قدم برداريد و هيچگاه اجازه ندهيد كه دنيا شما را گول بزند كه فريب زرق و برق دنيا
جبران ناپذير است و شما برادرم فكرتان را با مطالعه و تحقيق پرورش دهيد و نسبت به پدر
و مادر مهربان باشيد. پدر عزيزم از طرف من به مالک بگوييد كه هميشه دوستش داشتم و به
پاس احترام فاطمه زهرا (س) از او مى خواهم در خانه مهربان تر باشد و رضا را كه كمى
بيشتر به امور دينى خود مشغول باشد و از خواندن نماز غافل نشود و دايى گرامى و زن دايى
كه حلالم كنند و براى آمرزش روحم به درگاه باريتعالى دعا نمايند.
در خاتمه به دوستان و همرزمان كه اگر بدى
از من ديده اند حلالم كنند و شما پدر عزيزم آگاه باشيد كه بدهكارى و بستانكارى به هيچ
وجه ندارم و از بابت وسايل شخصى و كتاب ها در اختيار حجت كه هر جور مى خواهد استفاده
نمايد.
بارى؛ هرچند صحبت زياد است، ولى چون در لحظه
وداع زبان قادر به حرف زدن نيست و فقط احساس مى ماند و بس، ديگر چيزى اضافه نمى كنم
و فقط از خدا مى خواهم كه مرا هم اگر لياقت داشتم در زمره شهدا قرار دهد. (64/3/2)
انتهای پیام/