خاطره من و یک شهید در داخل قبر+ عکس
«حمید بناء» از نویسندگان عرصه دفاع مقدس در نامهای به یکی از دوستانش شهیدش «وحید شیبانی ثانی» نوشت: چند سالی از رفتن تو میگذرد ولی انگار نهانگار که نیستی. در این سالها همۀ دلخوشیام همان چند خاطرهای است که بارها برای دوستان تعریف کردهام.

به گزارش گروه سایر رسانههای
دفاع پرس، «حمید بناء» از نویسندگان عرصه دفاع مقدس در نامهای به یکی از دوستانش شهیدش «وحید شیبانی ثانی» که در سال 91 در کردستان به شهادت رسید نوشت:
وحید جان سلام!
چند سالی از رفتن تو میگذرد ولی انگار نهانگار که نیستی. در این سالها همۀ دلخوشیام همان چند خاطرهای است که بارها برای دوستان تعریف کردهام.
یادش بخیر! روز تدفین شهدای گمنام شهرک شهید بروجردی من و تو و چند نفر دیگر داخل قبرها بودیم. صدای نوحهخوان در همهمۀ گریههای مردم گم شده بود ولی آن پایین استخوانهای مطهر شهدا روضۀ حضرت «علی اکبر علیه السلام» را دمگرفته بودند. گاهی در کنار مزار غریب آن شهدا تو به سراغ دلم میآیی و صدای خندههای شیرینات در گوشم میپیچد.
خدا را شکر که گفتنیهای من و تو در همین حرفها خلاصه میشود. در راهیان نوری که با هم رفتیم. چه سفر پر خاطرهای بود آن سفر راهیان. یاد تدفین شهدای گمنام شهرک امام خمینی(ره) هم بخیر. آن روز ما در جمع مردم بودیم. وقتی تو را با آن لباس خاک گرفته و خندههایی که در خستگی چهرهات میدرخشید دیدم حال و هوای دلم تغییر کرد. راستی! کاش وقتی که یکی از آن شهدا شناسایی شد تو هم در کنارمان بودی. البته تو که حتماً آنجا حضور داشتهای.
وحید جان! خیلی ممنون که بیاد من بودی و اجازه دادی این چند خط را برایت بنویسم. چند وقت پیش بچههای شهرک «شهید نامجو» به بهانۀ بزرگداشت مردانگیات دور هم جمع شده بودند. آن شب همه از تو حرف میزدند. من چیز زیادی برای گفتن نداشتم. تعجبی هم نداشت؛ سابقۀ همنشینی و رفاقت آنها با تو بیشتر بود. خدا را شکر که تو به آرزوی دیرینهات رسیدی. با چیزهایی که من از تو دیده بودم باید بگویم که به حق خود رسیدی. تعارف که نداریم! خاطره از حال معنوی و دل پاک و غیرت دینیات هم زیاد دارم ولی بماند برای خلوت و تنهایی خودم.
گذشته از همۀ این حرفها خاطرۀ من از خبر شهادت تو برای خودش داستان دیگری است. آن روز یکی از دوستان زنگ زد و گفت رفیقت شهید شد ولی تو را با اسم دیگری معرفی کرد. دو سه ساعتی به این در و آن در زدم تا بهفمم چه کسی شهید شده. وقتی که متوجه شدم منظور آن دوست مشترکمان تو بودی رنگ دنیا در نگاهم تغییر کرد.
بگذریم! همینکه دوست شهیدی بنام «وحید شیبانی» در بهشت حضرت «زهرا سلام الله علیها» داریم خودش نعمت بزرگی است. این روزها به برکت شهدای مدافع حریم اسلام و اهل بیت علیهم السلام قطعۀ پادشاهی تو برای مردم شهرمان خیلی مهم شده و زائر زیادی هم دارد. یکی دیگر از بچههای شهرک «شهید نامجو» بنام «محسن قوطاسلو» که در سوریه شهید شد هم آنجاست. متأسفانه او را در زمان حیاتش ندیده بودم. شما لطف کن و سلام من را به او برسان.
زیاده بر این عرضی نیست. باز هم ممنون...
منبع: مشرق نیوز