، روزهای منتهی به اردیبهشت سال 1359 به دو دلیل یکی از بازههای زمانی ملتهب کشور بود؛ اول این که در 13 آبان 58، سفارت یا به عبارت بهتر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) تسخیر و تمامی کارکنان سفارت که برای استکبار جهانی جاسوسی میکردند دستگیر شدند و پس از آن عملیات نافرجام کماندوهای آمریکایی در صحرای طبس در 5 اردیبهشت 1359 بود.
نکته مهم این روز نه فقط تسخیر و تعطیلی لانه جاسوسی آمریکا بلکه شکست نیروهای این کشور آن هم نه به دست نیروهای نظامی ایرانی بلکه توسط رملهای روان یک کویر در دل ایران بود که علاوه بر بازتاب جهانی موجب شده تا هم مردم کشورمان این روز بزرگ را همه ساله پاس بدارند و هم این شکست هیچگاه از یاد و خاطره نیروهای آمریکایی و سیاستمداران جنگطلبش نرود.
سالهای ابتدای پیروزی انقلاب و حرکتی عظیم انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن سال 1357 به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید و از همان ابتدا با چند حرکت بزرگ چون برگزاری رفراندوم و تثبیت نظام جمهوری اسلامی قدرت خود را به عرصه جهانی معرفی کرد و پس از آن هم در سال 1358 عراق با پشتیبانی قدرتهای شرق و غرب جنگ را به کشورمان تحمیل کرد که با پاسخ سخت و قاطع مردم و دولت ایران مواجه شد اما بدون شک میتوان اوج قدرتنمایی مردم ایران را بین آبان ماه سال 1358 تا اردیبهشت ماه سال 1359 دید.
در آن زمانی که تمام دنیا کشوری به نام آمریکا را به عنوان ابرقدرتی پذیرفته بود، جوانان انقلابی کشور با کاری بزرگ ثابت کردند که این کشور تا بن دندان مسلح به سلاحهای پیشرفته، طبلی تو خالی در اقتدار است. در 13 آبان 1358 با وجود این که کمی تا تولد یک سالگی انقلاب مانده بود با رهنمودها و بینش عمیق معمار کبیر انقلاب مبنی بر این که آمریکا شیطان بزرگ است و جوانان و دانشجویانی که پشت سر مقتدای خود بودند در اقدامی شگفتانگیز که تعجب جامعه جهانی را برانگیخت کاخ پوشالی قدرت آمریکا در هم شکسته شد و سفارت آمریکا در تهران که لانه جاسوسی این کشور برای نابودی نظام اسلامی کشورمان بود را تسخیر کردند و تمامی کارمندان آن را به اسارت درآوردند.
آموزش کماندوهای آمریکایی برای ورود به خاک ایران پس از دستگیری جاسوسان سفارت آمریکا و عدم موفقیت رئیس جمهور این کشور برای آزادسازی آنها، کارتر به نیروهای ویژه خود ملقب به دلتا دستور داد تا طرح و برنامهای جهت نفوذ به خاک ایران را در دستور کار قرار دهند از همین رو با توجه به اطلاعاتی که آمریکاییها از تجهیزات نظامی کشورمان داشتند این عملیات برایشان راحت به نظر میآمد.
ژنرال چارلی بکویث، فرمانده نظامی نیروهای دلتا در کتاب نیروی دلتا، از پل می تا طبس به شرح کامل عملیات طبس پرداخته است.
چارلی بکویث درباره طرح ریزی این عملیات نوشته است:
سخت سرگرم کار بودیم تا وسیله ای برای نجات گروگانها از تهران پیدا کنیم. از ماه نوامبر روی مساله کار می کردیم. این یک طرح ساده نبود با این حال ما تلاش کردیم تا حد امکان پیچ و خمهای آن را برطرف سازیم.
بکویث درباره دیدارش با کارتر و ارائه گزارش عملیات می گوید: من گزارشم را از بخش کویر یک (منطقه طبس) و بلند شدن هواپیماها از منطقه و توضیح اینکه چگونه نیروی دلتا قبل از سپیده دم به ناحیه اختفا در حدود پنجاه مایلی پایتخت میرسد و چطور سراسر روز را زیر وسایل استتار کننده مخفی می شود، شروع کردم. بعد شرح دادم که چگونه پس از غروب آفتاب 6 کامیون بنز و دو خودروی کوچکتر وارد خواهند شد و دلتا را به پایتخت منتقل خواهند کرد. توضیح دادم که من در یک مقطع خاص با استفاده از یکی از خودروهای کوچکتر جلو خواهم رفت تا آخرین قسمت از سپری را که به طرف شهر می رود بازرسی و سفارت را برانداز کنم.
لحظه ای که کامیونها به دیوار شرقی سفارت برسند، نیروی دلتا از دیوار بالا می رود و مواد منفجره قوی در آن کار می گذارد بطوریکه با انفجار آن حفره ای در دیوار ایجاد میشود که برای وارد شدن یک کامیون به داخل سفارت کافی خواهد بود. این انفجار خانه های اطراف را در هم خواهد شکست و سکنه اطراف آن ناحیه را سراسیمه خواهد کرد.
چارلی بکویث در ادامه چگونگی طرح ریزی عملیات آورده است: اطلاعات دیگر دریافت شد و متوجه شدیم که عکسهایی از محوطه سفارت در دسترس قرار خواهد گرفت. عکس ها بلافاصله به دستمان رسید و فرصتی به ماموران اطلاعاتی داد تا جابهجایی درون محوطه را با عکسهای گرفته شده در روز قبل یا هفته قبل مقایسه کنند.
این فرمانده نظامیان آمریکا در حادثه طبس، به عکس های گرفته شده توسط سازمان های آمریکایی اشاره کرده و ادامه داد: یکی از چیزهایی که عکسها روشن کردند وجود تیرکها بود. پاسداران انقلاب به فرض اینکه آمریکاییها ممکن است برای نجات گروگانها از هلیکوپتر استفاده کنند، در محلهایی در داخل محوطه که امکان فرود هلیکوپتر وجود داشت تیرکهایی نصب کرده بودند. بدون عکس ها ممکن نبود بخش اطلاعات متوجه این مساله شود.
برای همین نیروهای دلتا مدتها در شرایطی مشابه منطقه طبس ایران به آموزش و تمرین پرداخته و سپس برای انجام این ماموریت اعزام شدند.
توهم انجام ماموریت در نیروهای آمریکایی آمریکاییها نام پنجه عقاب را بر عملیات آزادسازی گروگانهای خود نهادند چرا که تصور میکردند میتوانند با غافلگیری هم ایران را زمینگیر کنند و هم کارمندان سفارت خود را آزاد کنند البته یک نکتهای که باید به آن پرداخت این است که دانشجویان ایرانی پس از تسخیر لانه جاسوسی تمامی کارمندان زن سفارت را آزاد و به آمریکا فرستادند و فقط کارمندان مرد باقی ماندند.
ژنرال چارلی بکویث در ادامه کتاب خود درباره نحوه انجام عملیات نوشت: همانطور که برای ژنرال جونز توضیح داده شد، طرح اصلی از این قرار بود که سه هواپیمای MC-130 حامل نیروها و سه هواپیمای EC-130 حامل سوخت، جزیره مصیره واقع در سواحل شیخ نشین عمان را ترک میکنند و به سوی ایران به پرواز در میآیند. در محلی که کویر یک(منطقه طبس) نامیده می شود در 200 مایلی جنوب شرقی تهران هواپیماها فرود می آیند و در آنجا منتظر ورود هشت هلیکوپتر RH-53D می شوند.
هلیکوپترها پس از پرواز از عرشه ناو هواپیمابر نیمیتز که در نقطهای در خلیج عمان است، در چهار دسته دوتایی، با پرواز در مسیری متفاوت، تقریبا سی دقیقه پس از ورود، آخرین هواپیمای C-130 وارد کویر میشود.
هلیکوپترهای RH-53D به محض ورود و سوختگیری، نیروهای یورش 118 نفری را سوار می کنند و رهسپار تهران میشوند و هواپیماهای C-130 به مصیره باز می گردند. پس از دو ساعت و نیم تا سه ساعت، نهایتا یک ساعت قبل از طلوع آفتاب هلیکوپترها در محل اختفای دلتا فرود می آیند. هلیکوپترهای RH-53D پس از پیاده کردن دلتا، به محل اختفای خود واقع در پانزده مایلی شمال محل تخلیه نیروها پرواز می کنند و روز را در تپههای اطراف گرمسار پنهان میشوند. در محل فرود دلتا، تیم یورش با دو مامور وزارت دفاع، که چندین روز قبل از عملیات وارد تهران میشوند ملاقات میکنند.
وی در ادامه افزوده است: این عملیات تقریبا 45 دقیقه طول می کشد، آن گاه یکی افسرهای وزارت دفاع که به عنوان افسر هوایی دلتا عمل میکند، به هلیکوپترهای RH-53D که در اطراف گرمسار در حال آماده باش هستند اطلاع میدهد و آنها شروع به چرخیدن در شمال شهر میکنند. با علامت او، هلیکوپترها به نزدیکی سفارت میآیند و اگر همانطوری که انتظار می رود، تیرک های کارگذاشته شده در محوطه باز سفارت را بتوانیم برداریم، اولین هلی کوپتر مستقیما به داخل سفارت فراخوانده می شود و سپس تمام گروگان های آزاد شده سوار اولین هلی کوپتر می شوند و دکترهای دلتا آنها را معاینه میکنند.
شنهای روان، آمریکاییها را بلعیدند در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ هواپیماها و بالگردهای آمریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان در تهران پس از پرواز از روی باند و در ارتفاع پست وارد فضای پروازی ایران شدند.
در هنگام اجرای عملیات با ورود به حریم هوایی ایران یکی از بالگردها در ۱۲۰ کیلومتری راور کرمان دچار نقص فنی شده و به اجبار فرود میآید و سرنشینان آن به بالگردی دیگر منتقل میشوند و همان بالگرد نیز دچار نقص فنی شده و به ناچار به ناو هواپیما بر بازمیگردد.
در ادامه ۶ هواپیما و ۶ بالگرد خود را به طبس رسانده و در تاریکی شب در منطقهای دور افتاده بدون متوجه شدن نیروهای نظامی ایرانی فرود آمدند و پس از کمی استراحت بالگردها شروع به سوختگیری از تانکر کردند اما در حین سوختگیری یکی دیگر از بالگردها دچار نقص فنی شد و پس از برخاستن از زمین به دلیل وجود طوفان شن در منطقه به یکی از هواپیماهای C-130 برخورد کرد و منفجر شد.
و پس از آن هم در مجموع در حالیکه هنوز عملیات آغاز نشده، ۳ فروند بالگرد از دست رفته بود. پس از تماس با مرکز عملیات، کارتر دستور بازگشت نیروها را داد؛ ولی هنگام برخاستن هواپیماها و بالگردها دیگر هم به دلیل طوفان شن یک هواپیمای C-130 و یک بالگرد CH-53 به هم خورده و هر دو آتش میگیرند که در این حادثه ۸ نفر از نیروهای آمریکایی در آتش سوخته و باقیمانده نیروها خود را به ناو نیمیتز میرسانند و بدینترتیب عملیات بطور کامل شکست میخورد.
پس از شکست مفتضحانه نیروهای آمریکایی در صحرای طبس معمار کبیر انقلاب در این باره فرمودند: آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلی کوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند. شنها مامور خدا بودند، باد مامور خداست.
بنی صدر مامور پاک کردن شکست طبس پس از فرار نیروهای متجاوز آمریکایی از صحرای طبس بخشی از بالگردهای RH-53D و هواپیماهای C-130 در این صحرا به جا ماند و نیروهای سپاه پاسداران برای بررسی منطقه و جابهجایی تجهیزات باقی مانده وارد طبس شدند اما بنیصدر به دلیل نشان دادن خوش خدمتی خود به آمریکا دستور بمباران منطقه را صادر کرد و به همین خاطر عده زیادی از جوانان کشور به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
اکنون سالها از آن ماجرا گذشته اما هنوز مردم ایران نه اقتداری که به خاطر بازداشت جاسوسان به وجود آمد، نه تجاوز آمریکاییها و نه خیانت بنیصدر را از یاد نبرده است.