در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
وضع «حلبچه» بعد از بمباران بسیار دردناک و وحشتناک بود. در یک کوچه تعدادی جنازه روی زمین ریخته بود. در یک جا فرزند شیر خواری که مشغول شیر خوردن بود، با مادرش مرده بودند. تراکتوری را دیدم که راننده پشت و بقیه روی تراکتور و یکی که قصد پایین پریدن از تراکتور را داشت، در حالی که یک پایش روی زمین بود، بین زمین و آسمان بود . . .
انتهای پیام/