گروه بینالملل
دفاع پرس- رحیم محمدی؛ بعد از خاتمه جنگ در لبنان، این نتیجهگیری حاصل شد كه برای از بین بردن قدرت محور ایران- سوریه- حزبالله، نمیتوان از انتهای این محور یعنی حزبالله شروع كرد. از طرف دیگر، ایران نیز به دلیل موقعیت استراتژیک، وسعت و قدرت نظامیاش؛ گزینه مناسبی برای حمله نظامی محسوب نمیشود. به این ترتیب، سوریه بهترین و تنها گزینه برای از بین بردن این محور بود. در واقع سوریه عملاً تبدیل به عرصه جنگ نیابتی آمریكا با ایران و روسیه شده است؛ اما دولت سوریه بر خلاف لیبی شاهد ریزش نیروها نیست.
تغییر استراتژی آمریکا و عربستان در سوریهبعد از شکست هرگونه تلاش برای سرنگونی رژیم سوریه، واشنگتن و ریاض در حال ایجاد یک طرح جدید هستند. این طرح دو هدف دارد، اول نشان دادن این که هیچ صلحی بدون رضایت آمریکا در سوریه محقق نخواهد شد و دوم خسته کردن حامیان دولت سوریه از حمایت خود از دولت.
آمریکا و عربستان سعودی به این نتیجه رسیدهاند که ارتش سوریه نمیتواند تقسیم شود و بشار اسد، رئیس جمهور این کشور تمام مراکز قدرت در نیروهای مسلح را در دست دارد. آنها همچنین میدانند که دستگاه امنیتی سوریه بر همه مناطق تسلط دارد؛ حتی مناطقی که در کنترل گروههای مسلح است. از سوی دیگر با وجود این که اقتصاد سوریه به دلیل درگیریها ضعیف شده است، اما به سرعت در حال بهبودی است. به همین خاطر آمریکا چندین کمیته را برای اجرایی کردن توطئه جدید در سوریه سازماندهی کرده كه شامل کمیتههای سیاسی، نظامی و امنیتی میشوند.
کمیته سیاسی: شامل افرادی از سیستم دیپلماتیک آمریکا و معاون سیاسی دبیركل سازمان ملل، به عنوان هماهنگ کننده است. یکی از مقامات آمریکایی کنترل یک گروه سیاسی دیگر را که اعضای آن شامل وزیر امور خارجه عربستان و وزیر امور خارجه قطر میشود، در دست دارد. همچنین یکی دیگر از مقامات آمریکایی بر دفتر هماهنگی امنیتی ویژه سوریه که مقر آن در دوحه است، نظارت میکند. اعضای این دفتر شامل آژانسهای اطلاعاتی کشورهایی مانند آمریکا، عربستان سعودی، قطر، ترکیه، ناتو و لیبی میشود. بندر بن سلطان، سفیر سابق سعودی در آمریکا تجربیات خود را در رابطه با پرونده سوریه در اختیار این گروه قرار میدهد و دیپلماتهای آمریکایی نیز اطلاعات گردآمده را بررسی میکنند.
کمیته نظامی: اعضای این كمیته شامل رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا به عنوان رئیس کمیته و ژنرال مارک کلیولند و ژنرال مارک گیب میشود. این گروه با گروههای دیگر کار میکند ولی تصمیمگیری نهایی درباره کمک تدارکاتی به شورشیان سوری از جمله حجم کمکها و نوع معلومات اطلاعاتی که باید برای گروههای مخالف دولت سوریه فراهم شود، با این گروه است. در همین حال، کمیته امنیتی شامل هفت تا 10 نماینده از آژانسهای اطلاعاتی آمریکایی و افرادی مانند مشاور شورای امنیت سازمان ملل، مدیر اطلاعات ملی و مدیر سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) میشود. این کمیته امنیتی چندین شاخه دارد که ماموریت آنها طرح توطئههای امنیتی و ارائه گزارش درباره شرایط سوریه به رییس این کمیته به علاوه تهیه گزارش درباره استراتژی امنیتی آمریکا در زمینه شرایط سوریه است.
اهداف اصلی این استراتژی شامل واداشتن سوریه به پذیرفتن سیاستهای آمریکا و جلوگیری از تضمین به وجود آمدن پایگاهی دائمی برای روسها در سوریه است. البته اهداف دیگری شامل از بین بردن ائتلاف ایران ـ سوریه با واداشتن دولت دمشق به همسو شدن با منافع آمریکا به جای ایران و روسیه؛ تشدید جنگ روانی و تبلیغاتی از سوی آمریکا و متحدان منطقهای و بینالمللیاش، انتقال دموکراسی به سوریه بدون تقابل با کشوری دیگر یا به خطر انداختن امنیت رژیم اسراییل و قطع ارتباط تهران با سوریه و حزبالله لبنان را نیز در بر میگیرد.
این طرح با عملیات نظامی مستقیم گردانهای داوطلبانه فعال در سراسر مرزهای سوریه با کشورهای همسایهاش و منطقه مانند لبنان، ترکیه، اردن، بلندیهای جولان، منطقه کردنشین عراق و مناطق عشایری عراق انجام خواهد شد؛ فعالیت جنگهای چریکی، عملیات ویژه در داخل مناطق تحت کنترل دولت سوریه (شامل حملات بمبگذاری)، فعالیت مختلط مردمی همراه با عملیات شبهنظامی و جنگ تبلیغاتی علیه نیروهای نظامی و اطلاعاتی سوریه و مردم از مراحل دیگر فاز اجرایی این طرح هستند.
در همین راستا سازمان اطلاعات سعودی با شرکتهای اسراییلی و آمریکا در ژنو به توافقی برای افزایش کشمکشهای مسلحانه در سوریه بدون دخالت دیگر کشورها دست یافته است. این کشمکشها توسط کارشناسان اطلاعاتی و نظامیان بازنشسته که با گروههای دارای فکر القاعده همکاری میکنند هدایت خواهد شد. در همین حال آمریکاییها مناطق کوچک حمایت شدهای در لبنان ایجاد و از آنها به عنوان اردوگاههای نظامی آموزشی استفاده خواهند کرد. این اردوگاهها توسط آمریکا، عربستان سعودی، قطر، ترکیه تاسیس خواهند شد و توسط القاعده و مخالفان سوری استفاده خواهند شد. برخی از بخشهای عراق به ویژه استان الانبار و منطقه کردنشین این کشور نیز که تحت حمایت مسعود بارزانی است برای این اهداف انتخاب شدهاند، چرا که بارزانی ارتباط نزدیکی با موساد، سازمان اطلاعاتی رژیم اسراییل دارد. در همین حال عربستان سعودی هم بر روی عشایر بزرگ در سوریه کار میکند که بیشتر آنها در شهر دیر الزور و صحرای سوریه که تا حمص امتداد دارد، واقع شدهاند. با این حال علیرغم تلاشهایی که صورت گرفته هیچ خللی در سیستم امنیتی سوریه ایجاد نشده است.
مخالفین نظام سوریه:مخالفین نظام سوریه از سه گروه تشکیل شدهاند. لیبرالها و افراد لائیک که عهدهدار مسائل سیاسی کلان و ارتباطات بینالمللی هستند و مجلس ملی و جلسات در پایتختهای مختلف را دنبال میکنند. این افراد غالباً آدمهایی ناشناخته بودند که بنا به هدف مورد نظر طرف غربی زنده شده و آنها را در قالب مجلس ملی و گروههای بینالمللی آوردند. ترکیه، قطر و فرانسه دوران سارکوزی تلاشهای زیادی برای ستاره شدن این افراد کردند.
گروه دوم که لیبرال، لائیک و غیر اسلامگرا بوده و امور تبلیغاتی را بر عهده دارند که در محافل تبلیغاتی و در شبکههای ماهوارهای سخنرانی کرده و در ارتباط با رسانهها و سفارتخانهها فعالند.
گروه سوم که مدیریت برخورد و جنگ در سوریه را بر عهده دارند، سلفیها هستند. سلفیها را به دو بخش میتوان تقسیم کرد، یا بسیار تابع دیکتاتورها و در راستای حکام کشورها هستند و یا اینکه به جان مسلمانان میافتند و در کشورهای اسلامی کشتار به راه میاندازند. آنها نهتنها هیچ برنامه و طرحی علیه رژیم صهیونیستی و طرحهای آمریکا در منطقه، وضعیت مسلمانان غزه و شهرکسازی اسرائیلیها ندارند، بلکه اساسا توسط تلآویو مورد حمایت قرار میگیرند و در همین راستا به صراحت از موضع دوستانه خود در قبال تلآویو سخن میگویند؛ اما همواره پر از امکانات فکری و تبلیغاتی علیه شیعه و دگر اندیشان هستند و برای برخورد با اینگونه گروههای دیگر اندیش ملی و مذهبی تربیت میشوند.
تفاوت بحران سوریه با دیگر کشورهابحران سوریه با بحران در کشورهای دیگر متفاوت است. در سوریه عموم مردم بر خلاف مصر، تونس، لیبی و یمن مردم وارد میدان نشدهاند. آنها انتقاداتی به دولت اسد دارند، اما روش مخالفین را قبول ندارند و امیدوار به اصلاحات بشار اسد هستند.
نکته دوم همبستگی نیروهای نظامی، امنیتی، اداری و سیاسی سوریه است که بینظیر میباشد. ارتش تونس و مصر پس از 20 روز بیطرف شد، ارتش یمن و لیبی منقسم شد، اما در سوریه در سیستم امنیتی هیچ خللی ایجاد نشده است که این نشان میدهد بشار اسد میتواند از این بحران خارج شود.
استراتژی معروف به «گروه زنبوران»استراتژی معروف به گروه زنبوران در مورد سوریه استفاده شده است. در اواخر دهه 1990، موسسه تحقیقات راهبردی و سیاستگذاری RAND این استراتژی را عرضه کرد. این استراتژی جنگی، بر اساس الگوهای ارتباطی و حرکت زنبورها و دیگر حشرات طرح ریزی شده است. استراتژی گروه زنبوران ترکیبی از فنون جنگی شناخته شده است. اکنون جوخههای مرگ پروکسی ایالات متحده این شیوه استراتژی را در دمشق و حلب پیاده کردهاند. محققان مؤسسه مذکور، «جان آر.کیو.ایلا» و «دیوید رونفلت» در سال 1997 «استراتژی گروه زنبوران و آینده جنگ» را ارائه دادند. بیشتر از این استراتژی در درگیریها و کودتاهای رنگی استفاده شدهاست. استراتژی مذکور یک فعالیت جنگی-عملیاتی چند بعدی میباشد، اما اثربخشی آن به استقرار واحدهای نظامی و توانایی آنها در کاربرد فناوریهای ارتباطی نوین بستگی دارد. به همین خاطر عناصر بلک واتر در مرز سوریه، به خصوص در شمال لبنان و ترکیه وظیفه آموزش شورشیان را برای حضور در خاک سوریه بر عهده دارند.
استراتژی آمریکا برای حفظ نظام تکقطبی
در راهبرد 2030 آمریکا که از سوی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا ارائه شده چند نکته اساسی قابل توجه است.
الف) بر اساس تعریفات صورت گرفته، جهان اسلام از چالشهای اصلی آمریکا به ویژه پس از آغاز بیداری اسلامی در کشورهای عربی و سرنگونی برخی متحدان آمریکا است. آمریکاییها برای مقابله با این مسئله چند طرح را اجرا میکنند:
اولاً گزینه همیشگی آمریکا تفرقه میان شیعه و سنی است. البته آمریکا در این راهبرد برای ایجاد چهره مثبت از خویش، از حضور مستقیم در صحنه خودداری میکند و از سایر کشورها در این حوزه استفاده میکنند. نمود عینی این امر را در تحولات سوریه میتوان مشاهده کرد. آمریکا تلاش دارد با طولانی ساختن بحران سوریه و مقابله با حل سیاسی این مسئله، طرح تقابل و سایش جهان اسلام را اجرا کند. در این عرصه سه مؤلفه مقاومت، خط سازش و القاعده محور قرار گرفتهاند. در طراحی آمریکا سه مولفه مذکور در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند تا در صورت امکان، هر کدام دیگری را نابود سازد و یا اینکه در اثر سایش، توان آنها کاهش یابد تا در نهایت آمریکا بتواند الگویی جدید را در منطقه اجرا سازد. متأسفانه برخی از کشورهای منطقه از جمله ترکیه، عربستان و قطر برای رسیدن به برخی منافع این طراحی آمریکا همگام شده و خواسته و ناخواسته به مؤلفی برای شکاف میان جهان اسلام مبدل شدهاند.
ثانیاً؛ ایجاد تقابل میان مسلمانان و سایر ادیان، از طراحیهای آمریکا است. تشدید تنشها میان اسلام و مسیحیت، تقابل میان مسلمانان و بودائیان نظیر آنچه در میانمار روی میدهد و نیز درگیری مسلمانان و سیکها و سایر فرق در هند از جمله این رفتارها است.
ب) محور دیگر طراحی آمریکا را ایجاد تقابل در شرق آسیا تشکیل میدهد. آمریکاییها تأکید دارند که در آینده، شرق آسیا از محورهای تحولات جهانی است و از هم اکنون باید در این منطقه وارد شوند.
آمریکا در این موازنه، دو راهبرد را در پیش گرفته است:
نخست؛ ادامه تقابلها در افغانستان، هند و پاکستان به عنوان مناطق استراتژیک برای حضور سلطهطلبانه آمریکا.
دوم؛ تقابل میان کشورهای شرق آسیا بر اساس اختلافات قدیمی.
در ماههای اخیر تقابلهای شدیدی میان چین، ژاپن، کره شمالی، کره جنوبی، اندونزی، ویتنام، فیلیپین و ... بر سر جزایر و مناطق مورد مناقشه صورت گرفته است. این تحولات در حالی روی داده که آمریکا به بهانه برقراری امنیت و نیز حمایت از متحدانش – به ویژه در برابر چین- حضور نظامی و سیاسی در این منطقه را تشدید کرده است. آمریکا به دنبال استقرار ناوگان نظامی در این منطقه است، چنانکه آنها بارها از حضور گسترده در منطقه پاسیفیک برای اعمال فشار بر شرق خبر داده اند.
ج) بحرانسازی در سراسر جهان از دیگر مولفههای راهبرد 2030 آمریکا است. آمریکاییها که تحت فشار افکار عمومی کمی از نظامی گری خود کاستهاند به دنبال بهانهای برای گسترش حوزه نظامی هستند. بسیاری تأکید دارند بحرانهای شدید امنیتی در سراسر جهان، به ویژه در مناطق استراتژیک آفریقا، آسیای مرکزی و قفقاز برگرفته از طرح آمریکا برای توجیه نظامیگری در جهان است. آمریکا با نام ناجی بشریت، ضرورت حضورش در سراسر جهان را توجیه میکند. این روند را به خوبی در آفریقا میتوان مشاهده کرد که آمریکا به نام مقابله با درگیریهای قومی و تجزیه طلبی حضور نظامی خود را توجیه میکند. آمریکا به دنبال احداث 12 پایگاه نظامی در آفریقا است.
با توجه به آنچه از راهبرد آمریکا برای سال 2030 ذکر شد میتوان گفت که این کشور طراحی گستردهای را برای سراسر جهان در پیش گرفتهاست که هدف نهایی آن، بحران سازی گسترده، جهت ایجاد برتری جهانی و نظام تک قطبی است. نکته قابل توجه آنکه به چالش کشاندن جهان اسلام، روسیه و چین از محورهای این طراحی است. آمریکا چنان طراحی میکند که در نهایت این سه مولفه در مجموع تحولات گرفتار شوند تا یا از صحنه حذف و یا چنان تضعیف گردند که توان مقابله با آمریکا را نداشته باشند.
انتهای پیام/ 231