به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از مشهد، حال و هوای رمضان، دلها را خدایی میکند. راستی که آن سالهای جبهه، مردان خدا چگونه به میهمانی ماه مبارک میرفتند؟ برای خیلی از ما ممکن است این سوال پیش آمده باشد که رمضان در مناطق عملیاتی چه رنگ و بویی داشته است. برای این منظور گفتگویی انجام دادیم با فرمانده گردان قدر تیپ 21 امام رضا علیه السلام در دوران دفاع مقدس که در ادامه میخوانید.
دفاع پرس: میخواهیم بیشتر از خودتان و محورهای عملیاتی که افتخار حضور در آن داشتید برای ما بگوئید:
مجید خدامی هستم. در مدت جنگ تحمیلی توفیق این را پیدا کردم تا فاصله بین سالهای 61 تا 67 را در مناطق عملیاتی غرب و جنوب شرکت داشته باشم.
دفاع پرس: از حال و هوای رمضان در جبهه برای ما بگویید:
نیروهایی که به جبهه میآمدند تمایز خاصی با دیگران داشتند و آن ارتباط نزدیکشان با خدا بود و اینکه خودشان را از تعلقات دنیایی زدوده بودند باعث میشد که این حس را پیدا کنند که به منطقه بیایند احساس بچهها در جبهه این بود که هر چه مخلصتر شوند، از درجه بالاتری از اخلاص برخوردارند. من یک رمضان را در منطقه غرب بودم. معمولاً شبها دوره قرآن و در شبهای قدر مراسم خواندن دعای جوشن کبیر و مجیر میخواندند و قرآن به سر میگذاشتند. احساس من این است یکی از بهترین رمضانهایی بود که در طول عمرم دیدم. همان رمضان جبهه و جنگ سال64 بود که قبل از عملیات کربلای 2 بود.
دفاع پرس: روزه داری در مناطق جنگی به چه صورت بود؟
ما قبل از رمضان از روحانیان که در منطقه یا در گردان حضور داشتند استعلام میکردیم. بعضی از عزیزان نمیتوانستند روزه بگیرند به لحاظ اینکه نوع کارشان طوری بود که هر لحظه ممکن بود به ماموریت نظامی بروند و از حدود منطقهای که بتوانند قصد کنند دور شوند ولی بعضی از افراد که تقریبا کارشان حالت ستادی داشت و فرماندهشان میتوانستند این احتمال را بدهند که دست کم ده روز در منطقه حضور داشته باشند به خصوص قبل از انجام عملیات تا زمانی که گردان مشغول سازماندهی و تکمیل نیرو و بازیابی بود میتوانستند روزه بگیرند.
شرایط در جبهه طوری بود که همانها که روزه نمیگرفتند چون مقید بودند به اینکه ظاهر خود را حفظ کنند و در برابر چشم روزهدارها رعایت شئون ماه مبارک را بکنند حال و هوای معنوی در مجموعه گردان دیده میشد ولی بحث اینکه چطور افطار و سحری میخوردند این طور بود که نیروهای تدارکات معمولاً غذایی را که میآوردند اگر ناهار بود آن را برای افطار کنار میگذاشتند و از غذای شب رزمندگان معمولاً برای سحرشان نگه میداشتند. معمولاً تا سحر بیدار بودند و بعد از سحری، استراحت کوتاهی میکردند.
به هر حال نماز شب خواندنها و عبادتهای خالصانه برخی از رزمندگان بقیه را هم به سمت معنویت بیشتر میکشاند و این حال و هوا در رمضان بیشتر مشاهده میشد. فرقی نمیکرد این رزمندههای مخلص در چه ردهای باشند از یک رزمنده عادی تک تیرانداز و آرپی جی زن گرفته تا رده فرماندهی بودند حس معنوی بچهها، جدای از مسئولیتشان بود و همیشه در رقابت بودند و در موقع عملیات از سوی خدا، کسی برای شهادت انتخاب میشد که وارسته بود و براستی همین راز و نیازهای عاشقانه و همین عبادتهای خالصانه رمز و راز پیروزیهای ما در جبههها بود که در ماه مبارک رمضان بیش از هر زمانی آشکار میشد.