این دوران از با ارزشترین گنجینههای معنوی و فرهنگی کشور است که تنها با قلمی شیوا، بیانی صریح و روایتی مستند، میتواند مورد استحصال و اکتشاف جنبههای مختلف آن توسط هنرمندان و نویسندگان کشور قرار گیرد تا علاوه بر تحکیم ماندگاریاش، پیرایهها و دستاندازیها به وقایع آن، پالایش شده و اثری درخور و مستند، در اختیار نسلهای بعد از جنگ قرار گیرد.
اما در میان آثار منتشره در این حوزه، برخی کتابها به شکلی دیگر بر تارک مجموعه کتب دفاعمقدس درخشیدهاند و آن هم تقریظ رهبر معظم انقلاب بر حاشیه برخی از این کتابهاست.
از این رو خبرگزاری دفاع مقدس بر آن شده است تا ضمن گفتگو با نویسندگان کتابهایی که مورد تقریظ رهبر معظم انقلاب قرار گرفتهاند، به بررسی وجه تمایز آن آثار و کشف نوع نگاه معظمله به کتابهای مذکور نیز بپردازد؛ از این رو گفتوگویی با آقای مهدی قزلی نویسنده کتاب «پنجرههای تشنه» انجام دادهایم که ارائه میشود:
کتاب «پنجرههای تشنه» را یکی از دوستانم خدمت حضرت آقا برده بود. حضرت آقا کتاب را خوانده بودند و نکته جالبش این بود که از موقعی که من کتاب را به آن فرد دادم تا تاریخی که حضرت آقا بر آن تقریظ نوشتهاند، با این که در ایام نمایشگاه کتاب و اردیبهشت ماه بود، کمتر از سه هفته گذشت؛ این نشان میدهد حضرت آقا در خواندن کتاب همت بالایی دارند و زمانی که کتابی به دستشان میرسد برای خواندنش در کوتاهترین زمان ممکن اقدام میکنند.
تقریظ حضرت آقا در کتاب «پنجرههای تشنه» دلنوشتهای در مورد امام حسین (ع) است، چرا که کتاب در وصف امام حسین (ع) نوشته شده و کتاب ایشان را برسر ذوق آورد تا آن متن را برای امام حسین (ع) در کتاب نوشتند.
بله؛ البته کتابهایی که رهبرانقلاب تقریظ کردهاند، بیشتر از کتابهای خاطرات و مستندنگاریها در مورد جنگ بودهاند اما کتاب من از معدود کتابهایی بود که موضوعش جنگ نبوده و از اولین کتابهایی است که غیر از موضوع جنگ نگاشته و تقریظ شده است و بعد از کتاب من نیز چند مورد دیگر هم با موضوع غیرجنگ تقریظ شده است.
در این عرصه، فرهنگ جهاد باید نهادینه شود چراکه یک زمانی تبلور جهاد، اسلحه به دست گرفتن و در مرزها جنگیدن است، یک موقع هم به شکلی دیگر. در این زمینه هم با کارهای ظاهری مثل ماکت سنگر ساختن و فضای ظاهری آن دوره را بازسازی کردن زیاد موافق نیستم چه اینکه شاید اگر جنگی رخ بدهد دیگر به روشهای آن موقع مبارزه نکنیم ولذا تکیه کردن روی آن نمادها ربطی به فرهنگ جهاد ندارد، اما درباره کتابها یک نکته را در نظر داشته باشید که جنگ ما شرایطش با جنگهای دیگر در دنیا کمی فرق میکرد، مثلا جنگهای جهانی اول و دوم آنقدر بیهوده شروع شد و ادامه یافت و از نظر انگیزه تهی بود که مردم از آن جنگ ها خسته و دلزده شده بودند و به همین دلیل هم هنرمندان و نویسندههای آن زمان هر اثری تولید کردند در تمسخر جنگ و بیهودگی آن بود. متاسفانه گاهی نویسندگان ما هم ناخواسته مسیر آنها را طی میکنند و بدون توجه به جنس و خاصیت جنگ هشت ساله و جنگ دوره غربیها، فرمهای آن زمان را تقلید میکنند، در صورتی که در جنگ ما بیهودگی وجود نداشت و ما در حال دفاع از آرمان ها و دستاوردهای انقلاب 57 بودیم. این طور نبود که از سر کشورگشایی یا دلایل پستتر بوده باشد لذا از این منظر باید حواسمان جمع باشد که به ورطه اشتباه نیفتیم.
از طرفی تولید آثار جهاد به یک احساسنیاز در تولیدکننده ـ چه ناشر و چه نویسنده ـ نیاز دارد. گاهی این احساس نیاز مصنوعی است چرا که طرف میخواهد بیلان کاری ارائه دهد و احساس نیاز ذاتی ندارد و نتیجه کار یک کار کوششی صرف خواهد بود (البته من با کار کوششی مخالف نیستم اما آغاز یک کار باید جوششی و از سر دغدغه باشد)، لذا فقط آثار دغدغهمند میتواند با مخاطب حال حاضر ارتباط وسیع و جدی پیدا کند. شاید الان مساله ما با نگاه به موضوع جهاد، جنگ نباشد، مثلا تلاش در راه علم و بهبود اقتصاد اموری هستند که خالی از جهاد نیستند.
اولا این که بزرگنمایی و قهرمانسازی یا معرفی قهرمانهای جنگ کار بدی نیست و در تمام دنیا متدوال است و انجام میشود اما نکته اینجاست که باید درست به این مقوله بپردازیم. به نظر من اولین کاری که باید انجام شود، این است که یک سری کارها انجام نشود! مثلا در برخی موسسات و نهادها که حوزه کاریشان، کار جنگ است و بودجهشان برای توجه به این حوزه است، بیش از آنکه دقت و خوبی کاری برایشان مهم باشد به کمیت توجه میکنند که اگر جلوی این نگاه گرفته شود بخشی از معضلات را حل کردهایم. از این رو برخی آثار که ارزش چندانی و کیفیت بالایی ندارند به چاپ رسیدهاند و کار مخاطب را برای یافتن آثار خوب در این حوزه سخت کردهاند، لذا اولین کار حذف برخی کارهای غلط است تا بتوان کارهای خوب را معرفی کرد.