عصمت چراغی امدادگر هشت سال دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس به خاطرهای از انتخابات ریاست جمهوری در سال 60 پرداخت که در ادامه میخوانید:
یکی از خاطراتم از دوران دفاع مقدس به انتخابات ریاست جمهوری (دوران شهید رجایی) برمیگردد. ماه رمضان سال 60 هوا به شدت گرم بود. آن مقطع زمانی در حوزه اخذ رأی به عنوان نماینده شورای نگهبان، ناظر صندوق شهر اهواز بودم.
استقبال مردم در بحبوحه جنگ و آتش خمپارههای دشمن به شهر، بینظیر بود. غروب، یکی از برادران سپاه به حوزه اخذ رأی آمد و گفت: اجازه میدهید صندوق و چند برگ تعرفه رأی برای برادران مجروح و جانبازان در بیمارستان ببرم.
پاسخ منفی دادم و گفتم: برایم مسئولیت دارد و نمیتوانم صندوق را جابجا کنم، زیرا رأی مردم بسیار ارزشمنده بوده و از گوهر صندوق باید صیانت کنم.
آن برادر سپاهی با چهرهای معصوم نگاهم کرد و گفت: حق با شماست. شما مامور به انجام وظیفه هستید.
در آن گرمای طاقت فرسا، پس از اذان مغرب، یک لیوان شربت آبلیموی خنک خوردم و کمی انرژی گرفتم. در همین زمان، 2 آمبولانس به درب حوزه آمدند. همان برادر سپاهی به سمتم آمد و گفت: چند برادر مجروح میخواهند رای بدهند. لطفا صندوق را به محوطه بیاورید.
دقایقی بعد صندوق به دست وارد محوطه شدم. تا چشمم به چند جانباز با ویلچر و برانکارد افتاد که منتظر من بودند، اشک از گوشه چشمانم سرازیر شد. با چشمانی اشک بار به سمت آمبولانس رفتم و صندوق رأی را نزدیکشان بردم تا رایشان را بیندازند.
همانطور مات و مبهوت به یکدیگر نگاه میکرد که یکی از برادران سکوت را شکست و از من تشکر کرد. ادامه داد: خدا خیرت بدهد.
در آن موقع زیباترین درس عشق، ایثار و مردانی را از آزادگان و وارستگان آموختم و قسم یاد کردم که از ارزشهای انقلاب پاسداری کنم و رسالتم را به انجام برسانم.
انتهای پیام/ 131