شهید سعید پرویزیان که به عنوان فرمانده گردان شناسایی و تخریب از تیپ 71 روحالله گردان امام حسن (ع) به خرمشهر اعزام شده بوده در تاریخ پانزدهم تیرماه 1339 در منطقه کوی رضوی شهر اراک در خانوادهای متدین دیده به جهان گشود که در جریان عملیات بیتالمقدس در دهم اسفندماه سال 61 به درجه رفیع شهادت نائل گشت و همواره یاد وی در خاطرهها باقی مانده است.
فرازی از وصیتنامه شهید پرویزیان:
وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ
اكنون در شهر مقاوم آبادان به سر میبریم فرصتی یافتم تا وصیتنامهای بنویسم هر چند كه ممكن است اثر چندانی در جامعه نداشته باشد ولی نوشتنش به خودم آرامش خاطر میدهد، مثل مسافری كه بار سفررا بسته و بلیط را تهیه كرده است.
من هم وصیتنامه را در حكم بلیط سفر می دانم و پس از نوشتنش تنها باید منتظر بمانم، منتظر صدای خفه بیسیم كه در دل تاریک یكی از شبها نام معصومی را و یا عزیزی را و یا شهیدی را فریاد میكند وآنگاه حركت آغاز میشود و امتحان نهایی شروع و باید از خود پرسید که آیا سربلند از امتحان بیرون میآییم یا نه ؟ خدا میداند و بس.
اما قبل از رفتن فرصتی است كه كمی بیندیشیم به گذشته، به حال و آینده، گذشتهام را یک حركت تدریجی تكاملی میبینم كه سرانجام به خدمت مقدس پاسداری انجامیده و بر خود میبالم كه دو رویی و خیانت در این گذشته نمیبینم هر چند تا كنون كار مهمی انجام ندادهام اما آنچه كردم از سراخلاص بوده و شاید در بعضی مواقع بیش از اندازه رو راست بودهام ولی پشیمان نیستم كه من نه برای فرد كار كردهام و نه برای ارگان و نهاد، برای آن كسی كار كردهام كه اگر امتیازی به من بدهد و نظر لطفی كند در ازای همان مختصر اخلاصی است كه داشتهام.
وضع حالم در انجام تكلیف خلاصه میگویم و آینده برایم مبهم است شاید بمانم كه درآن صورت بر خدمتگزاری به اسلام و تزكیه نفس خواهم داشت (مخصوصا" با استفاده از تجارب معنوی كه در جبهه پیدا كردهام) و اگر جاودانه شدهام و به لقاءالله پیوستهام كه دیگر جای سخن نمیماند چون بالاترین مرتبه تكامل را در حالی كه لایقش نبودهام به دست آوردهام و خواهم توانست به معرفت حقیقی دست بیابم و به وجهالله نظر كنم.
باری به آیه اول متن برگردیم، امام امت این عارف دوران و عالم اعلم زمان، در تفسیرسوره مباركه حمد پیرامون این آیه شریفه میفرمایند: كسی كه از بیت نفسانیتش هجرت كند و به سوی الله حركت نماید تا دیگر خودی احساس نكند و به مقام موت برسد اجرش تنها خداوند است وبس.
این موضوع را آن قدر عظیم دیدم كه آن را به عنوان وصیتنامه كسانی كه وصیتنامه میخوانند برگزیدم و بدانید كه تا بر نفسانیت خویش غالب نشویم و الی الله حركت نكنیم نه میتوانیم انقلابی باشیم و نه آنگونه كه باید مسلمان، انقلاب اسلامی محتاج آنانی است كه در پی رضایت خدایند ولاغیر وهدفی جز انجام تكلیف شرعی ندارند.
انتهای پیام/