به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، چندی پیش خبر اعتصاب غذای زندانیان فلسطینی که در چنگال سربازان رژیم صهیونیستی بر صدر اخبار دنیا قرار گرفت. حتی سیدحسن نصرالله(دبیرکل حزب الله لبنان) در این زمینه اظهار نظر کرد. اعتصاب غذایی که با دفعات قبل تفاوتهای خاصی هم دارد. شرایط سختی که در زندانهای رژیم صهیونیستی بر فلسطینیان میگذرد قابل انتشار نیست، اما آنچه در این میان نباید فراموش کرد منتقل نمودن و انتشار این ظلم به تمامی مردم دنیاست.
به همین دلیل به سراغ یعقوب توکلی نویسنده کتاب «حقیقت سمیر» (مجموعه خاطرات سمیر قنطار) رفتیم تا در این زمینه بیشتر برایمان صحبت کند.
آقای توکلی شما به عنوان نویسنده کتاب «حقیقت سمیر» بهتر میتوانید این موضوع را برای مخاطبین بشکافید که در زندانهای رژیم صهیونیستی چه اتفاقی میافتد. چون سمیر قنطار یکی از کسانی بود که سالهای زیادی از عمر خود را در این زندانها سپری کرده است. لطفا در مورد زندانهای رژیم صهیونیستی و اینکه اسرای فلسطینی در آنجا چگونه زندگی میکنند و چه اوضاعی دارند برایمان صحبت کنید.
اسرائیل بزرگترین زندان دنیاست. به دلیل اینکه یک سرزمین اشغالی با جامعهای نظامی است. یعنی کسانی که وارد این سرزمین میشوند ابتدا به عنوان اشغالگر وارد میشوند و بعد آموزش نظامی میبینند. همینها مسلماً خانههای اهالی بومی را یکی پس از دیگری اشغال میکنند. لذا تقریباً به میزان جمعیت بالغ اسرائیل میشود گفت که زن و مرد آنها تا حدود زیادی نظامی هستند و این سیاست اشغالگری را گسترش میدهند.
به همین دلیل ما اصلاً در اسرائیل یهودی خوب نداریم که بعضی افراد میگویند اسرائیلیها، یهودی خوب هستند. غیر از یهودیهای عربی که قبل از تشکیل اسرائیل در سرزمینهای فلسطین اشغالی حضور داشتند و با رژیم صهیونیستی هماهنگ نشدند. بنابراین کسانی که وارد این سرزمین شدهاند صرفاً یک اشغالگر هستند. در نتیجه هر سیاستمداری که بگوید دولتمردان اسرائیل صرفاً انسانهای بدی هستند، یک احمق است. تمام مردم اسرائیل مرتکب جرم شدهاند و آن اشغال سرزمین فلسطین است. به نظرم این افراد یا از اسرائیل دستمزد میگیرند و یا واقعاً احمق هستند.
حکومت اسرائیل به این نحوه اداره میشود؛ لذا هر کسی به این ساختار اشغالگری معترض باشد، توسط رژیم صهیونیستی با بدترین برخوردها رو به رو میشود. حال این اعتراض ممکن است فریاد، نوشتن اعلامیه، عضویت در سازمانهای چریکی، دست زدن به عملیاتهای استشهادی و یا عملیاتهای نظامی باشد. کما اینکه کسانی که در حال حاضر در جریان انتفاضه و مبارزات و درگیریها شرکت داشتهاند در این زندانها گرفتار شدهاند. اسرائیل گستردهترین و پیچیدهترین تعذیب را دارد. با یک جامعهای که روحیه اصلی آن نه تنها اشغالگری، بلکه شکنجهگر نیز هست. جدیترین گانگسترها و شکنجهگرها در تمام دنیا در اسرائیل پرورش مییابند؛ در زمان طاغوت نیز تعداد زیادی از کارمندان ساواک را به اسرائیل فرستادند تا آموزش شکنجه ببینند.
ساختمان کمیته مشترک ضدخرابکاری در دوره پهلوی را آلمانیها ساختند. به همین خاطر هنوز که هنوز است وقتی برای بازدید به موزه عبرت میروید، حسی مشمئزکننده بر شما مستولی میشود؛ انگار دیوارها جیغ میکشند. این زندان را در آن زمان به گونهای ساخته بودند که زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای بسیار گرم داشته باشد، اتاقهایش کوچک و تو در تو است. در اسرائیل هم اینگونه است، روح تعذیب کشورهایی مانند آلمان و انگلیس در اسرائیل جمع شده است؛ به عبارتی دیگر اسرائیل در حال حاضر کانون تمام رفتارهای تعذیب آور و شکنجه از سراسر جهان است. به همین علت است که اسرائیل هر ساله روحیه شکنجهگر بیشتری پیدا میکند و این شکنجهها سال به سال جدیدتر میشوند.
در طول تاریخ اگر نگاهی داشته باشید یهودیان هیچگونه استعدادی نداشتهاند. پیشرفت حال حاضر آنها از این تجمیع استعدادها در اسرائیل نشأت میگیرد. فلسطینیها بین اعراب از هوش و استعداد بسیار بالایی برخوردار هستند؛ اما اسرائیلیها تمام استعدادهای جهان را علیه ملت فلسطین به کار گرفتهاند. اصلیترین صادرات رژیم صهیونیستی، صادرات انواع نحوه شکنجه به دنیا است. وقتی ساواک تشکیل شد، تحت آموزش موساد قرار گرفت، بسیاری از افسران ساواک برای آموزش به اسرائیل رفتند.
مقداری در مورد نحوه شکنجه اسرائیلیها برایمان توضیح دهید؟
یکسری از شکنجهها در زمان بازجویی انجام میشود و یکسری دیگر از آنها در زمانی که شخص به زندان محکوم میشود. یعنی در اسرائیل وقتی یک شخص به زندان میافتد از دست شکنجه رها نمیشود بلکه شکنجهها سختتر و سنگینتر میشوند.
یکی از روشهای مرسوم شکنجه در زندانهای رژیم صهیونیستی اینگونه است که کلاهی پارچهای که بسیار بوی بدی میدهد بر سر زندانی میگذارند، بر دستان او دستبند میزنند و آن دستبندها را به میخهای بزرگی که به دیوار وصل است، آویزان میکنند. هر سربازی که از آن مکان رد میشود ضربهای بسیار شدید به او وارد میکند، وقتی زندانی کسی را مشاهده نمیکند بنابراین متوجه نمیشود که چه زمانی ضربه به بدن او اصابت کرده و این ناگهانی بودن شکنجه باعث میشود زندانی درد بسیار شدیدی را حس کند.
یکی دیگر از شکنجهها، شکنجه در بدترین شرایط جسمی زندانی است؛ سمیر قنطار در خاطراتش میگفت: در زمان بازداشت شش گلوله به بدنم اصابت کرده بود، با این حال مرا به میز بستند و با چوب و باتوم به جانم افتادند. حدود 500 ضربه به من زدند، طوری که دیگر از شدت جراحات بدنم بیحس شد و ضربهها را حس نمیکردم.
شکنجه دیگر این شکنجهگران پخش کردن صداهای ناهنجار توسط گوشیهای مخصوص برای زندانیان است؛ این صداها آنقدر ناهنجار است که در برخی از موارد باعث بیهوشی زندانی میشود. زمانی که با سمیر قنطار مصاحبه کردم دستش را نشانم داد، همهجای دست سمیر اثر سوختگی براثر خاموش کردن سیگار شکنجهگران بود. سمیر میگفت: «شبه پزشکی در یکی از زندانهای رژیم صهیونیستی حضور داشت، زمانی که از دیوار آویزانم کرده بودند، انگشتش را در زخم گلولهام کرد؛ وقتی به او گفتم چرا این کار را میکند گفت میخواهم کالیبر گلوله را اندازه گیری کنم، این در حالی است که گلوله را از بدنم در آورده بودند و اگر میخواستند میتوانستند کالیبر گلوله را از روی خود گلوله اندازه گیری کنند. این انگشت در زخم کردن آن شبه پزشک باعث میشد تا زخم پهنتر شود که پیروی آن زخم عفونت میکرد». جالب است وقتی سمیر به این شبه پزشک اعتراض میکند، او با چوب به جان سمیر میافتند و کتکش میزند، آنقدر کتک میزند که خسته میشود.
یکی از این بخشهایی که توانست ضربهای اساسی به رژیم صهیونیستی بزند کسی بود که در اسرائیل مدتها در سازمان اطلاعات نفوذ کرده بود و به خاطر عملیاتی که انجام داده بودند بعدها دستگیر شد. من در کتابی که در دست نوشتن دارم به او اشاره کردهام. او در خاطراتش میگفت وقتی مرا دستگیر و شکنجه کردند هر بلایی که فکر میکنید بر سر من آوردند اما نتوانستند مرا تخیه اطلاعاتی کنند.
حتی گفتند میرویم مادرت را دستگیر میکنیم و بدتر از آن میگفتند که به او در مقابل چشمانت تجاوز میکنند. میگفت هر کاری کردند که از من اطلاعات بیرون بکشند اما نتوانستند. دست آخر زندانی مصنوعی درست کردند و چند یهودی عرب را با لباس مبدل در آن جا جمع کردند. وقتی مرا به داخل این زندان انداختند، این افراد به استقبالم آمدند و گفتند ما میدانیم چه کار بزرگی کردهای؛ این ماجرا گذشت و روزی شیخشان آمد و به من گفت: مراقب باش شاید برخی از افراد در این مکان نفوذی باشند، تو خبرها را به من بده، ما خطی داریم که میتوانیم خبرهای را به بیرون از زندان بفرستیم.
پنج روزی گذشت و شب هنگام نامهای برای سازمانم نوشتم و شرح واقعه را برایشان توضیح دادم و آن را در اختیار این شیخ قرار دادم. چند ساعت بعد شک کردم که نکند خود این شیخ نفوذی باشد، بعد متوجه شدم این شیخ رئیس همه این افرادی است که به نام زندانی چند روز در کنار من بودهاند. وقتی این موضوع را فهمیدم شروع به ناسزا گفتن کردم، همه زندانیها بیدار شدند و لباسهایشان را عوض کردند و رفتند.
یا مثلا آقای جواد قسمی که در داخل زندانهای رژیم صهیونیستی است صاحب فرزند میشود و برای این که روح این آدم را آزار بدهند، عکس فرزندش را میآورند و به او نشان میدهند. به او میگویند این بچه شماست منتهی وقتی عکس را نشان دادند، بعد از چند دقیقه عکس از او میگیرند. خودش برای من تعریف می کرد آنها میخواستند با دادن این خبر مرا آزار دهند.
یکی از آزارهای زندانهای رژیم صهیونیستی آن است که زندانی را چند روزی به محوطهای بزرگ میبرند، بعد او را به زندان انفرادی میفرستند یا آنکه نمک را از غذای زندانی حذف میکنند که این باعث خارشِ بدن میشود. بعضاً این مورد باعث بروز عفونتهای روده میشود، عفونتهایی که در بسیاری از موارد جان زندانی را میگیرد و هیچکس مسئولیت این قتل را به عهده نمیگیرد.
اینگونه رفتارها بعضاً باعث اعتصاب غذای زندانیان میشود. سمیر قنطار چندین بار برایم درباره اعتصاب غذا صحبت کرد. یک مرتبه او میگفت در سال 1369 یک رئیس زندانی به نام استالفر که روحیهای وحشی داشت، یک زندانی را مجبور کرده بود تا لباسهایش را اتو کند، زندانی هنگام کار متوجه میشود اتو خراب است، وقتی این مسئله را به رئیس زندان میگوید، طرف با این ادعا که خودت زندانی اتو را خراب کرده است تا لباسهایش را اتو نکند؛ با اتو آنقدر بر سر زندانی میکوبد تا زندانی جان میدهد.
اسرائیلیها عمدتاً دله دزد هستند، مثلاً سمیر قنطار میگفت جیره غذایی زندانیان فلسطینی را کم میکردند نه به خاطر آن که غذا کم بود به این خاطر که بتوانند از آن دزدی کنند. سمیر میگفت افسران اسرائیلی را میشد با یک جعبه شیرینی خرید.
پس این سیستم بزرگ اطلاعاتی که چندین سال روی آن مانور می دهند، چیست؟
این تبلیغات عمدتاً دروغ است. جنگ روانی تنها کاری است که اسرائیلیها در آن تخصص دارند. آنها چون پول دارند توانستهاند مقدار زیادی پیشرفت کنند؛ وگرنه خود استعدادی ندارند. آنها وقتی دولت های عرب را میبینید که بیحال و بیکار هستند در برابر این سیستمی که از جاهای مختلف تجربیات مختلف دارد. طبیعی است آنها دچار بحران قدرت می شوند. اسرائیلیها یاد گرفتند که از طریق روحیه قدرت طلبی در جهان عرب و جهان اسلام غلبه خودشان را برقرار کنند. وقتی ملت ها بترسند همه چیز را بزرگ میبینند.
اما با این همین کبکبه و دبدبه چه طور نتوانست در برابر یک جوان به نام یحیی عیاش که 400 عملیات را فرماندهی و اجرا کرد مقابله کند یا بقیه کسانی که در بستهترین فضای دنیا که از هر طرف محاصره است و از طرف دشمن وسعت آنچنانی ندارد این اتفاقات میافتد.
گستردهترین زندانهای دنیا زندان بئرالسبع، عسقلان، هشارون، زندان اوفر، ایشیل، نفحه که یکی از عجیب و غریب ترین زندانهای دنیا است و در وسط بیایان قرار دارد. این زندان برای رزمندگان خیلی توانا و به قول خودشان زندانیان خطرناک ساخته شده است. زندانهای ویکل، اوفک، دامون، شیکما، کتسیعوت، ایالون، تل آویو، ماجن، نیوا ترزا، نیتسان، هشارون، ریمونیم، حرمون، شطه، و... آنقدر زندان است که می توان راجع به آنها هم بحث کرد.
اسرائیل زندانهای عجیب و غریب بسیار دارد و در آن از بدترین نوع شکنجه استفاده میکند. یکی از روشهای آزار دهنده آنها این است که مثلاً زندانیهای غزه را به کرانه باختری انتقال میدادند و زندانیهای کرانه باختری را به زندانهای غزه. به همین دلیل خانوادههای این زندانیها برای دیدن فرد زندان رفته باید کیلومترها برود و خود این مسئله خسته کننده است. به مرور زمان این خانواده ها برای بازدید از زندانی خود ناامید شده و رفت وآمدها کمتر میشود. همین مسئله باعث فشار روحی بر زندانیان است. متاسفانه دولتها و ملتهای مسلمان هم به این ظلمهایی که به فلسطینیان میشود واکنش نشان نمیدهند.
زمانی که سیدحسن نصرالله به وضعیت نامناسب زندانیان فلسطینی اعتراض کرد، هیچکس صدایش بلند نشد و حمایتی نکرد. زندانیان فلسطینی تنها سلاحی که دارند اعتصاب غذاست تا شاید دل دوستان و خانوادهشان بسوزد، اعتراض کنند و وضعیت زندانیها کمی قابل تحملتر شود. شرایط حال حاضر زندانیان فلسطینی آنقدر دردآور است که حاضرند بمیرند؛ اما این شرایط را نداشته باشند.
شما در مورد خشن بود جامعه اسرائیل توضیحات خوبی ارائه کردید؛ به نظرتان چگونه میشود که یک انسان به این درجه از رذالت دست پیدا میکند؟
بخشی از آن به آموزههای غلط در دین یهود برمیگردد. این روح صهیونیست چون نژاد و دین خودش را برتر میداند برای سایر حقوق یا انسانها ارزشی قائل نیست؛ این روحیه از تکبر باعث میشود، خشونت ذهنی معطوف به قدرت اشغالگری شده، روحیهای که از یک انسان عادی را هم به یک حیوان رذل تبدیل میکند.
یعنی شما میفرمایید که این روحیه خودشان را هم اذیت میکند.
نمیدانم. انسان خشن، خود نیز از این کار خود اذیت میشود یا نه. شاید حس و حال آنها شبیه به آدمی باشد که همیشه عصبی است. روحیه اشغالگر بر اسرائیلیها مستولی شده است، روحیهای که آنها را بسیار بیادب کرده است؛ اما در نهایتِ آنها روحیهای از ترس وجود دارد، ترس از مرگ. قرآن هم میگوید اگر خداوند به یهودیها هزار سال عمر هم بدهد، این ها باز هم میگویند کم است.
سمیر قنطار میگفت ما مشکلاتی در زندان داشتیم، زمانی که شرایط و فشار بین الملل به مقاومت بیشتر میشد، در زندانها نیز بر ما سخت میگرفتند. لذا وقتی که عراق در جنگ با کویت شکست خورد، اینها فرماندهای به نام دیوید هلوی آوردند و او آمد سخت گیری را شدت بخشید. استراحت را کم کرد وضعیت درمانی، وضعیت حقوقشان را کاهش داد. هر چه تلاش کردیم که این را حل کنیم، موفق نشدیم.
نتیجه این که ناچار شدیم اعتصاب غذا کنیم. البته این کار هم یک شرایطی دارد، چون اعتصاب ممکن است به کشته شدن آدمها منتهی میشود. معمولاً در هر اعتصاب غذایی چند نفر میمیرند. یا در خود اعتصاب می میرند یا بعد از اعتصاب می میرند. یعنی فرد یک ماه غذا نمیخورد و بعد که دوباره میخواهد غذا بخورد، بدن غذا را نمیپذیرد. چون غذای عادی ندارد که در زندان که بخواهد با غذای عادی آرام آرام شروع به غذا خوردن کنند. بنابراین اعتصاب غذا در این شرایط بسیار سخت بود.
زمانی که زندانیها اعتصاب غذا میکردند اسرائیلیها به جای ملایمت در رفتار با زندانیها، رهبران اعتصاب را در سلولهای انفرادی میبردند و با شکنجههای بسیار شدید آنها را مجبور به شکستن اعتصاب میکردند، وقتی رهبران اعتصاب، اعتصابشان را میشکستند تمام زندانیها نیز از این امر اطاعت میکردند.
در اعتصاب غذای زندانیان چه میگذرد. زندانیها ابتدا تمام غذاهایشان را به بیرون از سلول میریزند، جز مقداری نمک چیزی نمیخورند آن هم برای این که معده و رودهایشان عفونی نشود. در پی آن از پذیرش جیره غذایی پرهیز میکنند. در چهار روز اول اعتصاب زندانیان اوقات بسیار سختی را میگذرانند ولی از روز چهارم به تدریج اسیر خسته و سست میشود. از روز دهم به بعد به علت سرگیجه دیگر توان ایستادن ممکن نیست به دلیل تهوع شدید آب هم نمینوشد.
هر روز که می گذرد قدرت و حرکتش کمتر می شود و به آرامی بدن توان حرکت را از دست میدهد اما وقتی کسی تصمیم به اعتصاب میگیرد باید تا آخر ایستادگی کند و به هر قیمتی آن را ادامه بدهد اعتصاب غذا بسیار خسته کننده است. لحظه لحظه آن بسیار سخت و کند می گذرد و چون نه میتوان راحت خوابید و نه می توان کتاب خواند در حالی که اساساً در زندانهای اسرائیل زمان برای زندانی بسیار کند می گذرد آنها همه شیوه های کندتر زمان به کار میگیرند خطر مرگ در این وضعیت بسیار زیاد است.
در جریان همین اعتصاب ها بیش از 200 اسیر زندانی برای به دست آوردن کمترین امکان حیات جان باختند و چون بعد از اعتصاب نتوانستند به حالت عادی برگردند بیماری و ضعف مفرط بر آنها ادامه پیدا کرد و موجب مرگ آنها شد این جنایت عظیم هیچگاه به جهانیان گفته نشد و در زندان های اسرائیل مخفی ماند. اعتصاب امکان دارد در همه جای دنیا رخ بدهد. اعتصاب خشک داریم، اعتصاب تر داریم. نمیخواهیم زیاد وارد این مباحث شویم اما فکر میکنم در هیچ جای دنیا چنین چیزی رخ نمیدهد که مردم آن شهر یا کشور بیایند جلوی زندان و به نوعی جایی را برای کباب پختن انتخاب کنند که بوی کباب به داخل زندان و به مشام اعتصاب کننده ها برسد. چقدر این جامعه سطح رذالت و سطح تفکری بشریش پایین است.
همه گانگسترها و آدمهای عوضی و بیاخلاقترین آدمهای دنیا که به لحاظ تئوریک بیاخلاق هستند ایدئولوژیشان ایدئولوژی بداخلاقی است. ایدئولوژی صهیونیسم ظلم است. وقتی در یک زندان 500 تا 2 هزار نفر اعتصاب غذا میکنند، این یعنی آنها در شرایط مرگ هستند. وقتی جامعه میآیند و بوی کباب در کنار زندانها به راه میاندازند یعنی این جامعه سالهاست که ارزشهای انسانی دور شده است.
خانم تسیپی لیونی وزیر امور خارجه اسرائیل چندی پیش اعلام کرد برای آنکه بتواند در برخی از سیاستها خارجی و سیاستمداران خارجی تاثیر بگذارد سالها نقش یک فاحشه را بازی میکرده است و از دولتهای عرب به عنوان سر آمد نام میبرد. البته این جای تعجب ندارد یک جاسوس برای انجام کارش، تن به همه کاری میدهد. نه تنها تسیپی لیونی قبل از آن خانم گلدا مایر هم این کارها انجام میداد.
این یعنی وزیری که قرار است پیام آور روابط دیپلماتیک از یک کشور باشد به یک وزیر عرضه جهانی تبدیل شده است. این نشانده چنین موضوعی است که جامعه اسرائیل تا چه حدی فاسد است. برخی از افراد که کشور خودمان نیز چند تن از آنها وجود دارد برای اسرائیل یقه پاره میکنند؛ در حالی که نمیدانند اسرائیلیها با نوکرانشان چه رفتارهایی میکنند. انها در همان زمان نوکری این افراد را بیارزش میکنند.
من چند نمونه از آن میگویم، آقای جوربال در کتابش میگوید وقتی دولت لبنان در پی حمله اسرائیل به لبنان سقوط کرد، این ها بشیر جمیل را بر سرکار آوردند. بشیر جمیل شبیه ترین شخصیت به مسعود رجوی است. حتی به لحاظ ظاهری هم شبیه است. وقتی که او را رئیس جمهور کردند اسرائیلیها بعد از حمله در جلسه ای که با شارون داشتند این یک جمله ای گفتند: ما و شما... بلافاصله آقای شارون و مناخیم بگین از واژه «ما» ی بشیر جمیل به شدت ناراحت شدند و گفتند: شما چرا خودت را در برابر ما گذاشتی. اصلاً مایی وجود ندارد، شمایی وجود ندارید. شما نوکر ما هستید. این جوری نیست که شمایی وجود داشته باشید. این حرف خیلی بشیر جمیل را ناراحت کرد و خجالت کشید و حالش بد شد. یک آدمی که یک عمری برای اسرائیلیها آدم کشته بود، از مسیحی، مسلمان، شیعی و سنی.