شواهد و قرائن حاکی از این واقعیت است که حکم زندان رهبر معنوی و مرجعیت دینی بحرین با سفارشات سیاسی از آن سوی مرزها انجام شده، چراکه آل خلیفه انواع راهها را برای محدود کردن و جلوگیری از رشد اعتراضات آنها آزمایش کرده و بارها با شکست مواجه شدهاند، اما راهبرد فعلی مقامات منامه در حال حاضر، ایجاد فاصله بین مردم و رهبران است که درواقع، اعتراف به محبوبیت و جایگاه والای شیخ عیسی قاسم در قلوب عموم مردم بحرین به شمار میآید. بهعبارتدیگر، رفتار نابخردانه مقامات بحرینی، اقداماتی انفعالی برای به انزوا کشاندن حرکتهای بهحق مردمی و نشانهای آشکار از ضعف مفرط در ارکان حاکمیتی رژیم آل خلیفه محسوب میشود که همزمانی آن با برخی رویدادها در غرب آسیا، از چند زاویه قابل بررسی است:
1. بحرین یکی از کشورهای عربی است که روابط اقتصادی و امنیتی نزدیکی با
رژیم صهیونیستی دارد و برخی از فرماندهان نیروی ضد شورش بحرین در دورههای
آموزشی ویژه این رژیم شرکت داشتهاند. تجاربی که رژیم صهیونیستی در قلع و
قمع مردم مظلوم فلسطین داشته، با استقبال ارتجاع منطقه برای سرکوب مردم
کشورهایشان روبهرو شده که همکاریهای امنیتی منامه – تلآویو از آن جمله
است. از سوی دیگر، انتصاب یک یهودی بهعنوان سفیر بحرین در آمریکا و سفر یک
هیئت اقتصادی اسرائیلی در سال گذشته به بحرین و جشن و پایکوبی بازرگانان و
سیاستمداران این کشور با صهیونیستها که تصاویر ویدیویی آن باعث بیآبرویی
بیشتر آل خلیفه گردید، از روابط عمیق امنیتی، سیاسی و اقتصادی این دو رژیم
بدنام حکایت دارد.
لذا رفت و آمد
صهیونیستها و علنی شدن این ارتباطات پشت پرده حاکی از فقدان پایگاه
اجتماعی آلخلیفه در داخل و متوسل شدن به دامان رژیم کودککش صهیونیستی
برای استفاده از تجارب سرکوب، شکنجه و اعدام آنهاست و سبک و سیاق دستگیری
علما و مبارزان فلسطینی با استفاده از تهدید و خشونت در سرزمینهای اشغالی،
این روزها بیش از هر زمان دیگری در شهرهای بحرین مشاهده میشود.
2.
ارتباط سنتی و تنگاتنگ بحرین و انگلیس نیز در جرأت پیدا کردن آل خلیفه
بهمنظور تداوم سرکوبها نقش بسزایی دارد. «ترزا می»، نخستوزیر انگلیس به
صراحت اعلام کرده بود که مسائل حقوق بشری، رابطه بحرین با انگلیس را تحت
تأثیر قرار نخواهد داد و همکاریهایی نظیر آموزشهای تکاوری به نیروهای
امنیتی بحرین که در سرکوب علیه اعتراضات صلحآمیز بکار گرفته شد، در کنار
افتتاح پایگاه نظامی انگلیس در این کشور، همگی بیانگر رابطه گرم بین این دو
کشور است که بیش از هر چیز، از بازگشت روحیه استعماری انگلیس در تار و پود
مناسبات سیاسی بحرین حکایت دارد. لذا از این منظر، حکم صادر شده نه یک حکم
قضایی عادلانه بلکه در حقیقت، محصول همافزایی صهیونیستها و استعمار
روباه پیر در عرصه سیاستگذاری آلخلیفه به شمار میآید.
3. نکته حائز توجه افزون بر واقعیتهای ذکرشده، همزمانی ورود رئیسجمهور
آمریکا به عربستان با صدور حکم زندان و یورش به منزل آیتالله شیخ عیسی
قاسم است. نیروهای عربستانی تحت عنوان یک نیروی ضد شورش موسوم به «سپر
جزیره» در حال حاضر به سرکوب قیام مشروع مردم بحرین مشغولاند و کمترین
گمانه در ارتباط با این تقارن نامیمون، اثبات جدیت سعودیها به ترامپ برای
مبارزه با هر نوع ناآرامی است که به زعم آنها ایران باعث و بانی آن بوده
است. ناگفته نماند که آلخلیفه بارها برای محاکمه رهبر شیعیان بحرین خیز
برداشت اما زمانی به هتک حرمت ایشان مبادرت کرد که سردسته آمریکایی
جنایتکاران در اولین سفر خارجی خود به تروریستپرورترین کشور دنیا پا
گذاشت.
برآیند مبارزه شجاعانه مردم
بحرین با نظام دیکتاتوری آلخلیفه در عربستان نیز در خور تأمل است.
اعتراضات مردم قطیف واقع در شرق عربستان که به لحاظ موقعیت جغرافیایی با یک
پل با بحرین فاصله دارد، الهام گرفته از قیام مردم بحرین و بخشی از یک
پازل بزرگتر است که ظلم روا رفته بر پادشاهان منطقه را افشا میکند. نکته
دیگری هم در این میان وجود دارد و آن اینکه، درخشش و محبوبیت زائدالوصف
آیتالله شیخ عیسی قاسم برای مفتیهای وهابی و خرافاتی آلسعود به مثابه
خار چشم آنان است. مفتیهای اشرافی وهابی به علت عدم مقبولیت، تلاش بسیاری
برای دیده شدن و مطرح شدن از طریق صدور فتواهای عجیب و غریب دارند،
درحالیکه رهبر شیعیان بحرین، از این امور به دور بوده و همین سادهزیستی و
بیان صریح حقایق، محبوبیت ایشان را به اوج رسانده است. لذا مسئولیت بخشی
از هجمه به آیتالله شیخ عیسی قاسم بر عهده مفتیهای فاسد دربار سعودی است
که برای حفظ جایگاهشان، درصددند وی را به زعم خود سرکوب و منکوب کنند.
در همین راستا، بیسابقه بودن ترس عربستان و بحرین از قیامهای مردمی و
نقش مرجعیت، مسئله خرید بیسابقه تسلیحات عربستان از آمریکا را مشخص میکند
و کسی که چشم واقعبین داشته باشد، بیپرده درخواهد یافت که قوت و
پتانسیل مردم بحرین چگونه سعودیها را به وحشت انداخته و آنها را وادار
کرده که با تفکر جبهه مقاومت از طریق خرید سلاح به مقابله برخیزند.
از سوی دیگر، نقش قیام مردم بحرین و پایمردی آنها در دفاع از مرجعیت
علاوه بر آشکار کردن دستهای پشت پرده رژیم صهیونیستی، انگلیس و آمریکا،
کوس رسوایی رسانههای وابسته به نظام سلطه و سازمانهای به اصطلاح
بینالمللی را زده است. در قبال مردم بحرین، رسانهها و مجامع جهانی
بیشترین اهمال و چشمپوشی را داشتهاند و نهتنها برای مردم منطقه بلکه
برای همه دنیا تردیدی باقی نمانده است که شعارهای پرطمطراق حقوق بشری تحت
عناوینی همچون مبارزه با بیثباتی و تروریسم رنگ باخته است. بنابراین، بخشی
از آگاهیبخشی به مردم دنیا درباره اهرمهای دروغین غربی، مدیون
جانفشانیهای مردم انقلابی بحرین و همینطور مردم فلسطین، یمن، عراق و
سوریه است.
کوتاهسخن آنکه روند
شکست و اضمحلال دیکتاتورهای منطقه از مدتها پیش آغاز شده و اتخاذ سیاست
مشت آهنین برای مقابله با مرجعیت و مردم، نتیجهای جز تسریع در سقوط آنها
به دره نابودی نخواهد داشت.