یادداشت/ سید حسین ولیپور؛

فتح خرمشهر؛ کمال در همگرایی

فتح خرمشهر برگ زرین تاریخ دفاع مقدس و مبین اوج همگرایی و ارائه هویتی واحد از رزمندگان اسلام در طول دفاع مقدس است.
کد خبر: ۲۴۰۷۲۴
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۰:۳۰ - 26May 2017

فتح خرمشهر؛ کمال در همگراییگروه استان‌های دفاع پرس- سید حسین ولیپور؛ فتح خرمشهر ‌در میان رویدادهای دوران دفاع مقدس از ویژگی‌های خاصی برخوردار است. در خرمشهر هر دو وجه جنگ یعنی شکست و پیروزی تجربه شد. از یک سو مردمش روزی را به یاد می‌آورند که نیروهای دشمن شهر را محاصره کردند و فرزندان آن را به خاک و خون کشیدند. از سوی دیگر با گذشت 578 روز (19 ماه) از اسارت خرمشهر، شاهد خروش رزمندگانی هستند که دوباره عزم شهر نمودند، نیروهای متجاوز را از آن بیرون کردند و سرود فتح و پیروزی سر دادند. فتح خرمشهر برگ زرین تاریخ دفاع مقدس و مبین اوج همگرایی و ارائه هویتی واحد از رزمندگان اسلام در طول دفاع مقدس است. هرگونه بررسی از نشیب و فراز در طول عملیات بیت‌المقدس، یادآور شکوه وحدت در فرآیند طراحی، اجرا و دستیابی به نتایج عالی خواهد بود.

در این میان توجه به نقش مازندران و یگان‌های عمل‌کننده آن در طول این عملیات خارج از روند یادشده نیست. بر همین اساس است که برخلاف نبردهای سال‌های نیمه دوم جنگ که مشخصات یگان‌های عمل کننده با وضوح بیشتری هویداست و به راحتی می‌توان نقش رزمی هر کدام را باز شناخت، به دلایل گوناگون این وضعیت را نمی‌توان در نبردهای بزرگ سال‌های نخستین جنگ نیز جست‌وجو نمود. در ادامه ضمن توجه اجمالی به برخی از وجوه عملیات بیت‌المقدس، نقش رزمندگان و فرماندهان مازندرانی در فتح خرمشهر مورد توجه قرار خواهد گرفت:

1-  اشغال خرمشهر آخرین و مهمترین برگ برنده عراق برای وادار ساختن ایران به شرکت در هرگونه مذاکرات صلح محسوب می‌شد. در واقع منطقه عمومی غرب کارون، آخرین منطقه مهمی بود که هم چنان در اشغال عراق قرار داشت. سیر فزاینده عملیات‌های گذشته ایران (از عملیات ثامن‌الائمه در مهر 1360 تا عملیات فتح‌المبین در نوروز 1361) فرماندهان جنگی ایران را به اشتراک نظر برای فتح خرمشهر رسانده بود و در مقابل نیروهای دشمن را نسبت به تقویت موقعیت پدافندی خود در این شهر حساس کرده بود. در چنین شرایطی عملیات بیت المقدس طراحی و اجرا شد. منطقه عمومی عملیات در میان چهار مانع طبیعی محصور بود. از شمال به رودخانه کرخه‌کور، از جنوب به رودخانه اروند،‌از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هورالهویزه منتهی می‌شد و تقریباً‌ فاقد هرگونه عارضه مهم پدافندی بود. زمین مسطح برای مانور زرهی مناسب بود، ولی برای حرکت نیروهای پیاده به جهت در تیر رس بودن، نامناسب بود.

2-  استعداد اولیه دشمن در این عملیات شامل چهار لشکر و سه تیپ مستقل بود، ولی با شروع عملیات هفت لشکر و 19 تیپ دیگر نیز به معرکه کشانده شدند. عملیات در 30 دقیقه بامداد 61/2/10 با رمز «یا علی بن ابی طالب (ع)» و در قالب چهار قرارگاه قدس، فتح، نصر و کربلا شروع شد. بیشترین موفقیت‌ها مربوط به قرارگاه قدس و کربلا بود. قرارگاه قدس از تیپ بیت المقدس بهره‌مند بود که گردان‌های مازندرانی در آن سازماندهی شده بودند. زمان این عملیات از شروع تا فتح خرمشهر 23 روز به طول انجامید و نتایج گران‌قدری به دنبال داشت:

5038 کیلومتر مربع از خاک خوزستان عزیز از جمله شهرهای خرمشهر، هویزه، پادگان حمید، جاده اهواز ـ خرمشهر آزاد شد.

شهرهای اهواز، حمیدیه، سوسنگرد از برد توپخانه‌ای دشمن خارج شدند.

حدود 180 کیلومتر از خط مرزی کشور تأمین شد.

برتری نظامی ایران به عراق مورد تأیید کارشناسان و تحلیل‌گران نظامی قرار گرفت و موجبات انفعال دشمن را فراهم ساخت؛ کما اینکه چندی بعد ارتش عراق در اغلب جاها به مرز‌های بین المللی عقب نشینی کرد.

10 هزار تن از نظامیان عراق به اسارت گرفته شدند و 16 هزار تن نیز کشته و یا زخمی شدند. 9 لشکر دشمن بین 20 تا 80 درصد و 11 تیپ نیز بین 50 تا 100 درصد منهدم شدند3-  همان گونه که گفته شد، فتح خرمشهر اوج وحدت نظامی و عملیاتی در صحنه‌های نبرد بود. واقعیت آن است که تا زمان فرماندهی بنی‌صدر در جنگ، شاهد کمترین هماهنگی میان نیروهای مسلح کشور بودیم. بنی صدر اعتقادی به کارکردهای نیروهای سپاهی در جنگ نداشت و با خودخواهی‌های سیاسی به دنبال بهره‌گیری کامل از موفقیت‌های احتمالی در جنگ بود. با پایان-یافتن قدرت بنی‌صدر، وحدت و هم‌گرایی میان دو نیروی اصلی جنگ یعنی سپاه و ارتش آغاز شد. در صحنه عمل تابستان 1360 شاهد برخی عملیات‌های محدود مشترک بوده‌ایم که عمدتاً‌ موفقیت‌آمیز بودند. اما در عملیات ثامن الائمه در شکستن حصر آبادان و در ادامه عملیات‌های طریق‌القدس و فتح‌المبین و در نهایت عملیات بیت‌المقدس همگرایی ارتش و سپاه به نقطه آرمانی رسیده بود. فتح خرمشهر به واقع نماد هویت واحد نظامی کشور محسوب می‌شود. پس از این عملیات در عملیات‌های خیبر و بدر نیز شاهد وحدت این دو نیرو بوده‌ایم و پس از آن استقلال عمل نسبی در طراحی و اجرای عملیات‌ها مبنای رفتاری نیروهای نظامی کشور قرار گرفت.

4-  روند مثبت دیگر که در عملیات بیت‌المقدس تقریباً‌ به بالندگی نزدیک شده باشد، رشد سازمانی سپاه و سازمان رزم آن در فاصله زمانی بسیار کوتاه بود. واقعیت آن است که سپاه در سال اول انقلاب یک نیروی 15 هزار نفری بود که مأموریت اصلی آن حفظ حرکت انقلاب از تهدیدهای داخلی و تحرکات بیرونی بود. ولی جنگ میدان کارزار سپاه را بسیار گسترده ساخت و از همان ابتدا، نیروهای سپاهی در قالب‌های مختلف از شمال غرب تا آخرین نقطه جبهه جنوب، در معرکه حاضر بودند؛ هر چند که از سال دوم جنگ شاهد شکوفایی سازمانی سپاه بودیم. جالب اینجاست که در فاصله هشت ماهه از عملیات ثامن‌الائمه تا عملیات بیت‌المقدس سازمان رزم سپاه 10 برابر شد. با موفقیت‌های به عمل آمده در اجرای عملیات‌های محدود و عملیات ثامن‌الائمه (ع) فکر تشکیل تیپ در نزد فرماندهان سپاه ایجاد شد و در عرض دو ماه در عملیات طریق القدس سپاه توانست چهار تیپ (شامل 16 گردان) را وارد عمل سازد. در عملیات فتح‌المبین، سازمان رزم سپاه توانست 10 تا 12 تیپ را وارد عمل سازد. در فاصله یک ماه بعد، ‌سپاه توانست 120 گردان را برای عملیات بیت‌المقدس آماده کند. جالب اینجاست که در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس استعداد واقعی تیپ‌های سپاه به طور کامل به اندازه استعداد یک لشکر بود. از همین رو بود که از عملیات رمضان به بعد (61/4/23 به بعد) سازمان رزم سپاه در قالب لشکر وارد عمل شد.

5-  توجه به سرعت تحول در سازمان رزم سپاه و استعداد واقعی تیپ‌های عمل کننده آن، نشان از بزرگی نقش مازندران در عملیات بیت المقدس دارد. رزمندگان و فرماندهان مازندرانی حداقل در سه تیپ بیت المقدس، 37 نور و 25 کربلا، با غلبه کامل حضور داشتند و نقش تعیین کننده در مراحل مختلف عملیات ایفا نمودند. یادآوری این نکته لازم است که در عملیات بیت‌المقدس عموم یگان‌های عمل کننده، ترکیبی از استان‌های مختلف بودند و نیروهای مازندران نیز خارج از این قاعده نبودند. مازندران در طول این عملیات حدود 250 شهید تقدیم کشور اسلامی کرد.

6-  نکته‌ای که توجه به آن ضروری و مکمل نقش مازندران در فتح خرمشهر است، ایثارگری نیروهای مازندرانی در میدان بزرگ عملیاتی دیگری بود که در سرتاسر استان و به خصوص مناطق جنگلی آن گسترده شده بود. واقعیت آن است که فرزندان این زاد و بوم، نه تنها میدان‌دار صفحه‌های نبرد در جنوب کشور بودند همزمان به تنهایی پیش برنده درگیری‌های داخلی با معاندین انقلاب اسلامی نیز بودند و در سوی دیگر تأمین کننده نیرو در قلب منطقه بحرانی کردستان یعنی مریوان نیز محسوب می‌شدند. این متغیّرهای به ظاهر جداگانه را باید در یک نگاه کلی بررسی نمود تا جایگاه واقعی مازندران در تأمین امنیت کشور هویدا شود. کما اینکه با آزادشدن استان از شرّ محاربین و معاندین و گسیل تمام نیروها به مناطق جنگی، رزمندگان مازندرانی از میدان‌داران اصلی نبردهای جنگی و به ویژه عملیات های بزرگ والفجر هشت و کربلای پنج بوده‌اند. یادشان پاینده باد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها