به گزارش خبرنگار ساجد، شهید جعفر کوشکی در سال 1344 در شهرستان پلدختر دیده به جهان گشود، پس از اتمام تحصيلات ابتدايی، راهنمايی و متوسطه در زادگاه خودش به خاطر عشق و علاقه زياد به اسلام و جمهوری اسلامی، وارد سپاه شد و وظيفه سنگين فرماندهی توپخانه لشكر 57 حضرت ابوالفضل (ع) را در جبهه جنگ به عهده گرفت. وی در سال 1364 به خانه خدا مشرف شد و سرانجام در منطقه شلمچه كربلای 5 در تاريخ 1365/10/25، هنگامی كه از سنگر بيرون میآمد تا راه را به چهار رزمنده ديگر نشان دهد، به فيض شهادت نايل میآيند. از شهيد يک دختر به یادگار مانده است، اسمش را زينب نهادند، چراكه بايد زينب گونه رشد كند.
وصیتنامه شهید «جعفر کوشکی»
بسم الله الرحمن الرحيم
با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامی، اين كوی استوار و قلب تپندهی مستضعفين جهان امام خمينی و با سلام بر تمامی مستضعفين و پيروان راستين اسلام و فقاهت و با امید هر چه نزديكتر شدن ظهور حضرت مهدی (عج) اين در هم شكنندهی پايههای كفر و نفاق و استكبار در سراسر جهان و با اسلام بر امت رزمنده و قهرمان ايران.
سلام بر امام حسين (ع) كه در راه انتخاب راه، ما را ياری نمود. سلام برتو ای بنده واقعی خدا كه ما را زنده كردی و درس چگونه مردن را به ما آموختی و با سلام بر امت حزب الله كه ادامه دهندهی راه امام حسين (ع) هستید.
میخواستم چند كلمهای به عنوان وصيت نه، بلكه به عنوان پيام بنويسم. چون كه شهدا زندهاند. برای اين كه آنچه را از امام حسين (ع) آموختهام و آنچه كه آرزوی نهائيم بود را امكان دارد به آن برسم. شايد چند روز ديگر خدا به راز و نيازم جواب مثبت دهد كه هميشه اين دعا را تكرار میكردم «اللهم ارزقنی توفيق الشهاده فی سبیک» و از خداوند میخواهم دعايم را مستجاب نمايد.
از تمام برادران و خواهران میخواهم برايم دعا كنند که خداوند از گناهانم بگذرد.
از برادران پاسدار استدعا دارم كه در دعاهای نماز شبشان از خداوند متعال برايم طلب آمرزش نمايند، از اسلام به خوبی حفاظت نمايند و به آنچه که امام میگويد عمل نمايند، از مسئولين اطاعت نمايند و هر كاری را برای رضای خداوند انجام دهند.
از خانوادهام میخواهم که در مرگم ناراحت نشود و مرا ببخشند. و اما پدر و مادرم از شما میخواهم برايم گريه نكنيد و ناراحت نشويد و در مرگم صبور و بردبار باشيد و آنچه را که از پدر و مادر یک پاسدار انتظار میرود را دارا باشید. بر روی قبرم «ناکام» ننویسید كه اين راه را خود آمدهام و به آنچه آرزو داشتم رسيدهام. اگر جنازهام به دست شما رسيد، نزديک قبر شهید ايمانی با لباس فرم سپاه، اين كفن مومنين خدا، به خاک بسپاريد. در گوشهی قبرم دو پرچم سبز و سرخ كه كلمهی مبارکه «لا اله الا الله» و «الله اكبر» بر روی آنها نقش بسته باشد را بكوبيد. چون که هدفم اعتلای كلمهی «لا اله الا الله» بوده است. و اگر جنازهام به دست شما نرسید ناراحت نباشيد و از خداوند برايم طلب آمرزش كنيد و از تمام اقوام و دوستان چنانچه از دست بنده ناراحت شدهاید به بزرگی خودتان مرا ببخشيد.
ای امام، سلام اين حقيرت را در اين جبههی خونين اسلام بپذير. اگر زنده بودم و سعادت داشتم كه خدمت شما برسم، زيارتت میكنم. و اگر شهيد شدم از خداوند بزرگ برای من طلب آمرزش كن و در روز قيامت شفاعتم كن.
ای امت حزب الله، از شما میخواهم كه از امام پيروی كنيد و هميشه در خط ولايت فقيه حركت كنيد. از قرآن و ائمهی اطهار (ع) فاصله نگيريد كه سعادت در همين است. امام را تنها نگذاريد و هميشه همراه امام در صحنه باشيد. اخلاق اسلامی را رعايت نمائید. تا میتوانيد كتابهای اخلاقی آيت الله مشكينی و شهيد محراب آيت ا.. دستغيب را مطالعه كنيد. امیدوارم مرا حلال کنید.