معرفی کتاب؛

کتاب «راز چشمان قدیر» روایت‌گر زندگی هنرمند شهید «قدیر غلام نیا»

کتاب «راز چشمان قدیر» نگاهی گذرا به زندگی باشکوه هنرمند شهید «قدیر غلام‌نیا» از شهدای هنرمند مشهد دارد.
کد خبر: ۲۴۱۵۶۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۰ - 01June 2017
به گزارش دفاع پرس از مشهد، کتاب «راز چشمان قدیر»، روایتی‌ است از زندگی هنرمند شهید «قدیر غلام‌نیا» که به قلم برادر این شهید والامقام «غلام‌حسین غلام‌نیا» به رشته تحریر درآمده است. این کتاب بر اساس دوره‌های زندگی شهید و در قالب بیست و پنج بخش نگارش شده است.
 
این بخش‌ها عبارتند از: «طلوع»، «نام‌گذاری»، «اولین تحوّل»، «بازگشت»، «بهبودی قدیر»، «کار»، «تحصیل»، «خدمت سربازی»، «چشم‌ها»، «آموزش خط و نقاشی به قدیر»، «وداع برای اولین اعزام»، «صفای جبهه‌ها»، «بازگشت و کار همراه با قدیر»، «با قدیر در طبیعت»، «قدیر در آموزش نظامی»، «پرونده‌ای در بسیج»، «سفر برای توسعه کار»، «ثبت‌نام داوطلبانه قدیر»، «آخِرین وداع جانسوز»، «اولین روزهای سخت»، «تلخ‌ترین خبر»، «دیگر بدون قدیر»، «فرمانده قدیر»، «تشییع گل» و «قسمتی از وصیت‌نامه شهید قدیر غلام‌نیا». همچنین در پایان کتاب نیز عکس‌های مربوط به شهید و همچنین نویسنده کتاب آورده شده است.

بخشی از کتاب:

25 دی ماه 1365 روز اعزام قدیر، همراه با هزاران بسیجی دیگر بود. قدیر ساک در دست، در صف جلوی یک گروه با اطرافیان گرم صحبت بود. آن روز خیلی از رزمندگان داوطلب عازم جبهه را می‌دیدم که آشنا بودند. من و مادرم از پیاده‌رو به وسط خیابان آمدیم.

یکبار دیگر مادر صورت قدیر را بوسید و گفت: برو پسرم! خدا به همراهت، تو سرباز کوچولوی حضرت ابوالفضلی. در آن هیاهوی جمعیت و صدای بلندگوها، پرده‌های اشک دائم جلوی چشمان مرا می‌گرفتند. بوی اسپند و عطر صلوات فضا را پر کرده بود. بویی که مرا به یاد روز تولد قدیر در تهران در منزل محقر پدرم می‌انداخت.

در دل گفتم خدایا چکار باید می‌کردم که نکردم؟ فقط مانده بود که دست و پایش رو ببندم. چقدر التماس کردم که حالا نرود. ولی او از همه جا و همه چیز دل کنده بود. یا امام رضا (ع) این کبوتر از بام شما در حال پرواز است، دیگر از دست من کاری برنمی‌آید، شما هوایش را داشته باشید.

در بخش دیگری از کتاب آمده است:

در میان جمعیت با دقت زیاد مراقب حال مادرم بودم. ناگهان احساس کردم دستی شانه‌ام را گرفت. برگشتم آقای «سید عباس اعلمی»، یکی از همسایگان نزدیک منزل‌مان بود. سید لباس رزمندگان را پوشیده و شال سبزرنگی به دور گردن انداخته بود. با مهربانی لبخندی زد. در حالی که با آقای اعلمی روبوسی می‌کردم، پرسیدم: آقا شما هم اعزام شدید؟ سید به سادگی گفت: بله ما هم راه افتادیم. خیلی از بروبچه‌ها هستند. تو داری گریه می‌کنی مرد؟ دلت رو دریا کن! خدا بزرگه، من قدیر رو دیدم، کاری می‌کنم که همه‌باهم باشیم، نگران نباش. می‌بینی که او تنها نیست. هرچی خواست خدا باشه، همون می‌شه. این‌ها همه خودشون داوطلبن و کسی به زور نیومده، نگران نباش، هرطور شد، محکم وایستا.
 
کتاب «راز چشمان قدیر» روایت‌گر زندگی هنرمند شهید «قدیر غلام نیا» 

چاپ یکم کتاب «راز چشمان قدیر» در سال 1396 توسط نشر صریر (وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس) و با حمایت اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی در قطع رقعی و در 190 صفحه منتشر شده است.

انتهای پیام/

غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
مهرداد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۳/۱۹
0
0
کتاب راز چشمهای قدیر را از کجا تهیه کنیم با تشکر
نظر شما
پربیننده ها