به گزارش
دفاع پرس از آذربایجان شرقی، ابراهیم احمدپوری در 12 تیرماه سال 1355 در تبریز چشم به جهان گشود و در 14 تیرماه 1374 در منطقه عملیاتی فکه زمانی که مشغول عملیات تفحص بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
نحوه شهادت شهید:
روال کار این چنین بود که بیل مکانیکی شروع به کندن محلی میکرد و بچهها آنجا را به دقت نظاره میکردند. هر گاه قمقمه، پوتین یا هر نشان دیگری که از وجود شهیدی خبر میداد، راننده دست از کار میکشید و بچهها محل را به آرامی میگشتند. راننده پشت فرمان نشست و شروع به کندن کرد.
هر کدام از بچهها مشغول کاری بودند و ابراهیم شتاب داشت تا اولین فردی باشد که مژده کشف پیکر شهیدی را میدهد. هر از گاهی تجهیزاتی از شهدا از دل خاک بیرون میآمد. کار به کانال کشید در این میان یک نارنجک پوسیده سر از خاک بیرون آورد که ماموریت خاصی داشت. ناگاه صدای انفجاری دلمان را لرزاند.
ابراهیم در سجادهای سرخ دراز کشیده بود. تبسم ابراهیم آتش به دل میزد. زمزمه یا حسین بر لبانش جاری بود. هر کسی سعی داشت به نحوی ابراهیم را به آرامش دعوت کند مسافت زیادی را در آمولانس برای رسیدن به بیمارستان طی کردیم اما او زودتر از ما به مقصد رسید. آری ابراهیم به جمع شهدا پیوست و اثبات کرد در باغ شهادت باز، باز است.
خاطره ای از حسین زرینپور در مورد اهمیت بیتالمال از منظر شهید احمدپوری:
خاطره مربوط میشود به اولین کاروان پیاده حرم حضرت امام خمینی (ره) در سال 1374، ظاهرا در تاکستان بودیم، برای تماس با خانواده به مخابرات رفتیم، ایشان به خانهشان تلفن زد و من هم با خانوادهام صحبت کردم. بعد از خارج شدن از مخابرات گفت: حسین آقا اجازه بده چهار تا بطری بخرم. گفتم: برای چه؟
گفت: میخواهم نوار قرآن گوش کنم.
گفتم: با چه وسیلهای گوش میکنی؟
گفت: با ظبط آقای امامی
گفتم: او که باطری دارد!
گفت: آنها مال بیتالمال هستند، میخواهم خودم شخصا نوار قرآن گوش کنم و رفت باطری خرید.
شهیداحمدپوری کتاب کوچک منتخب آیات قرآن در جیبش بود که همه روزه در کاروان پیاده با آقای حرمتی آیه به آیه حفظ میکردند. یک آیه آقای حرمتی قرائت میکردند و آیه بعدی را ابراهیم. به ترتیب تلاوت میکردند و همینطور حفظ میکردند.
انتهای پیام/