به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، حاکم قاسمی در یادداشتی نوشت:
تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه موجب دگرگونیهای ژئوپلتیک و تغییر موازنه قدرت در این منطقه شده است. با این تغییرات عربستان سعودی که همواره با رویکردی محافظهکارانه، برای حفظ وضع موجود تلاش و از سیاستهای تجدیدنظرطلبانه پرهیز میکرد به سیاستهای ماجراجویانه برای مقابله با دگرگونیهای ژئوپلتیکی روی آورده است.
با این سیاست ضمن اعزام نیرو به بحرین، حمله نظامی به یمن و حمایت از گروههای تروریستی در سوریه و عراق برای ایجاد تغییرات در این کشورها، برای تغییر ساختار نظام منطقهای در تلاش است ائتلافی منطقهای موسوم به ناتوی عربی را سازماندهی کند. ائتلافی که جهتگیری ضدایرانی داشته و میخواهد برای محدودسازی ایران اقدام کند. اجرایی شدن این تلاش سعودیها که از قبل زمینهچینی شده بود با سفر ترامپ به ریاض در اوایل خرداد و جمع کردن برخی از کشورهای منطقه و گفتوگو با آنها کلید خورد.
انتظار عربستان آن بود که بعد از سفر ترامپ و گفتوگوها و تاکیدهایی که بر اشاعه ایرانهراسی شد، کشورهای منطقه بویژه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به تبعیت از سعودیها برای شکلگیری این ائتلاف گام بر دارند و از تلاشهای ریاض حمایت کنند. اما بلافاصله بعد از سفر ترامپ به منطقه و بازگشت مقاماتی که به ریاض رفته بودند، زمزمه مخالفت با سیاست ائتلاف سازی سعودی ـ آمریکایی ضد ایران آغاز شد. قبل از همه قطریها از موضع مخالفت برآمدند و با تاکید بر نقش منطقهای ایران برای برقراری صلح و ثبات در منطقه، هر اقدام برای ائتلافسازی ضدایران را رد کردند و بر تداوم همکاری با ایران تاکید ورزیدند. پس از قطر، عمانیها و کویتیها نیز بر نقش ثباتساز و امنیتآفرین ایران اشاره و ضرورت همکاری با ایران را یادآور شدند.
این موضعگیریها باعث عصبانیت سعودیها و موجب شد ریاض خشمگینانه بویژه ضدقطر موضعگیری کند. حال پرسش این است که چرا اعضای شورای همکاری خلیج فارس که باید نزدیکترین مواضع را با عربستان داشته باشند و در شکل دادن ائتلاف ضدایرانی با این کشور همراهی کنند، ضد آن موضع گرفتهاند؟ در پاسخ به این پرسش، باید گفت کوک کردن ساز مخالف کشورهایی چون قطر با عربستان سه علت مهم دارد.
1ـ ادراک متفاوت قطریها و سعودیها از ایران و سیاستهای ایران. سعودیها همسو و هم جهت با آمریکا و اسرائیل ایران را تهدید فرض و معرفی کرده و در این جهت همه توان خود را بهکار گرفتهاند تا هراس از ایران را در دل کشورهای منطقه ایجاد کنند. با این دیدگاه هر تلاش ایران را اقدامی ضدخود تفسیر کرده و میکوشند تا در جهت مهار آن اقدام کنند. اما قطریها، عمانیها و کویتیها چنین درکی از ایران و سیاستهای ایران ندارند. از این جهت بر همکاری با ایران به جای ائتلاف سازی مقابل آن تاکید دارند.
2ـ واقعگرایی قطریها، عمانیها و کویتیها در مقابل توهمات عربستان. سعودیها که بزرگترین کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس هستند با حمایتی که از آمریکا دریافت میکنند دچار توهم شده، تصور میکنند میتوانند ایران را نادیده بگیرند و خود تحولات منطقه را هدایت کرده به سمت ثبات به پیش ببرند. اما کشورهایی که واقعیتها را مورد توجه قرار میدهند، با توجه به ظرفیتهای ایران و جایگاه آن در ساختار منطقهای باور دارند که ایران نادیده گرفتنی نیست و برقراری صلح و ثبات در منطقه تنها با همکاری با آن امکانپذیر است. این واقعگرایی موجب شده کشورهایی چون قطر در دام توهمات ریاض نیفتند و با ائتلافسازی ضدایران از در مخالفت درآیند.
3ـ نگرانی برادران کوچکتر از زیادهطلبی برادر بزرگتر. از زمان شکلگیری شورای همکاری خلیجفارس، عربستان با توجه به بزرگتر بودن خود نسبت به سایر اعضا، سعی کرده نقش «برادر بزرگتر» را در این شورا ایفا کند. در ایفای این نقش سعودیها انتظار تبعیت و پیروی اعضای کوچکتر را از خود دارند. انتظاری که مترادف است با نادیده گرفتن اراده و اختیار کشورهایی که اگر چه کوچکترند، اما به لحاظ حقوقی برابر و اراده و اختیاری همسنگ عربستان دارند. کشورهای کوچکتر این دیدگاه عربستان را در تعارض با حاکمیت ملی خود و زیادهخواهی ریاض در اعمال حاکمیتی میدانند. از این رو همواره نسبت به تلاشهای عربستان که کوشیده به عنوان برادر بزرگتر تصمیمات خود را به دیگران تحمیل کند واکنش نشان داده و در جهت حفظ اراده و اختیارات ملی خود با آن مخالفت کردهاند.
4ـ تلاش برای بیرون کشیدن گلیم امنیت خود از سیل احتمالی ناشی از ماجراجوییهای ریاض. عربستان چند سالی است که سیاستهای معقول و منطقی را به گوشهای نهاده به ماجراجویی روی آورده است. تلاش برای ائتلافسازی ضدایران نیز از همین سیاست ماجراجویانه و توهمات سعودیها ریشه میگیرد. این سیاست عربستان میتواند آثار و پیامدهای زیانباری برای صلح و ثبات منطقهای به همراه داشته باشد. همراهی کشورهای کوچک عضو شورای همکاری خلیجفارس با عربستان موجب میشود تا امنیت آنها تحت تاثیر این آثار زیانبار قرار گرفته و تهدید شود. از این رو این گروه از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس سعی دارند راه خود را از سعودیها جدا سازند تا از آسیبپذیری ناشی از ائتلافسازیهای بیثبات ساز و تنشآفرین برکنار باشند. این کشورها از خود میپرسند چرا باید هزینههای امنیتی ناشی از ماجراجویی عربستان را آنها بپردازند؟ و چون پاسخ قانعکنندهای نمییابند با عربستان به مخالفت برخاستهاند تا خود را در دام تهدیدها و خطرات خود ساخته و تلقینی سعودیها قرار ندهند.
به نظر میرسد اعضای شورای همکاری خلیج فارس قبل از شکلگیری ائتلاف موسوم به ناتوی عربی دو دسته شدهاند؛ عربستان به همراهی بحرین آلخلیفه و امارات متحده عربی در مقابل قطر، عمان و کویت. با توجه به اختلافات بنیادی این دو گروه درباره سیاست ائتلافسازی ضدایران، تشکیل ناتوی عربی نیز با موانع جدی روبهروست. حتی حمایت آمریکا نیز نمیتواند این مانع را برطرف کند. اگر می توانست، حضور و حمایت ترامپ کافی بود تا کشورهایی مانند قطر، عمان و کویت از در مخالفت وارد نشوند. از این رو بعید نیست ناتویی که سعودیها به دنبال به دنیا آوردن آن هستند، مرده متولد شود.