او اهل مطالعه بود و مطالعه کتابهای مذهبی را دوست داشت، نماز و روزه و دعاهای کمیل و توسل او ترک نمیشد، شجاع، درسخوان، مهربان، دلسوز و خوش خلق بود و برای مال دنیا ارزشی قائل نبود. در سال ۱۳۶۲ اولین بار در جبهه جنگ شرکت کرد. بعد از آن فعالیتهای خود را در زمینههای فرهنگی و هنری از جمله فعال کردن انجمن اسلامی دبیرستان و اجرای تئاتر و سرود و مطالعات آثار شهید مطهری متمرکز نمود و با فعالیت در پایگاه بسیج به گشت شبانه، آموزش قرآن، راهاندازی حلقههای معرفتی و برپایی مراسم دعای کمیل و توسل در مسجد بابالحوائج (ع) اهتمام ورزید و با بهرهگیری از اساتید به تقویت مبانی اعتقادی وعرفانی پرداخت.
وقتی که خود را آماده شرکت در کنکور و امتحانات سال چهارم دبیرستان مینمود، احساس تکلیف کرد که باید به فرمان امام در جبهه حضور یابد، بالاخره به آرزوی نهایی خود نائل و در12 اردیبهشت 65 در جبهه فاو در ادامه عملیات والفجر 8 به دیدار یار شتافت و پیکر مطهرش بعد از تشییع در گلزار شهدای ابهر به خاک سپرده شد و پدر ایشان بعد از شهادت فرزند، منزل خود را تبدیل به حسینیه شهید رضا سلیمانی نمود.
فرازی از مناجات شهید سلیمانی:
الهی! این از رحمت تو به دور است بنده تشنه را تشنهتر کنی.
الهی! در بیابان دنیا به دنبال آب حیاتم تا روحم را با آن سیراب گردانم، جامه عشقت برایم گمشدهای است که دیوانهوار خود را به این طرف و آن طرف میزنم تا آن را بیابم.
الهی! میخواهم سبک شوم و سبکبالی باشم که از آنچه پوچ است چشم بپوشم و بر آنچه حق است پیوند عشق زنم که همه اینها بدون اذن تو و رضای تو میسر نیست.
الهی! سیمای دنیاپرستی برایم چونان کابوسی وحشتناک گشته است که میخواهد تو را از من بگیرد ولی ای خدا! از تو میخواهم قلبم را آنچنان سیر تحول گردانی که فریب ظاهر دنیا را نخورم و به وصالت برسم.
الهی! گویی دلم
همچون پرندهای بال شکسته است که آرزوی پرواز دارد.
الهی! دوست دارم نقاب تن و روحم را بر کنم و آنگونه باشم که پردهای میان من و تو نباشد، میخواهم از آفتاب عشقت هالهای از نور را در دلم راه دهم و این دل مردهام را به سوی کعبه کوی تو راهی کنم تا شاید به تو عاشقتر شوم.
الهی! آتشفشان وجودم تنها و تنها با یاد صفت رحمانیت تو خاموش میشود، پس ای خدای من! میخواهم از من راضی باشی و این دل شوریده حال را با آنچه که خود صلاح میدانی آرام بخشی، مولای من! از شراب وصلت مستم کن و با رساندن به مقام فنا در عشقت مستم کن و مرا از درگاه لطفت مران و از رحمتت محروم نگردان.
الهی! این مرغ پر و بال شکسته را از قفس و بندگی شیطان رها کن و در هوای عشق و محبت به او اجازه پرواز ده تا بتوانم به ثنا خوانی مشغول باشم.
انتهای پیام/