به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، قصه شهرداران جبهه یکی از خاطراتی است که در رابطه با شهید مصطفی ولی یکی از شهدای غواص استان زنجان نقل میشود.
در جبهه كه بوديم، يكي از وظايفي كه بچه ها به نوبت بر عهده مي گرفتند، رو به راه كردن كارهاي داخل چادر بود؛ جارو كردن، شستن ظرفها، دم كردن چايي، آماده نمودن غذا و مانند اينها.
به كسي كه اين كارها را انجام مي داد، اصطلاحاً شهردار مي گفتند. بعضي از بچه ها علاوه بر روزهايي كه نوبت خودشان بود، گاهي به جاي شهرداران ديگر هم كار مي كردند، مثل شهيد مصطفي وليي و محمد محمدي. خيلي وقتها اتفاق مي افتاد كه تا شهردار خبردار شود، آن دو ظرفها را مي بردند و مي شستند.
يك روز وقتي كنار سد دز، دوره آموزش غواصي را مي گذرانديم، ما با هم در يك چادر بوديم. بچه ها از آن دو خواستند كه ديگر اين كار را نكنند و بگذرانند هر شهرداري، خودش كارهايش را انجام دهد.
اما مگر آن دو گوششان به اين حرفها بدهكار بود! به محض اينكه بچه ها غذا مي خوردند و ظرفها به كنار مي رفت، يكي از آن دو يواشكي ظرفها را يكي يكي از زير چادر رد مي كرد و ديگري از آن طرف مي گرفت، تا ما از آنجا خود بجنبيم، مي ديديم كه ظرفها را شسته و آورده اند!
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان