گروه اجتماعی دفاع پرس - محمدحسن جعفری: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیری که با دانشجویان داشتند، خطاب به تمامی هستههای فکری، فرهنگی و عملیِ جهادی در سرتاسر کشور فرمودند که هر کدام کار کنید و این فضا را به میدان جنگ تشبیه کردند و عنوان «آتش به اختیار» بر آن نهادند و افزودند: در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، امّا اگر چنانچه رابطهی قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتشبهاختیار میدهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریّت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید و اقدام کنید.
پیش از ورود به بحث باید عنوان کرد همانطور که از مفهوم نظامی آتش به اختیار میتوان استنباط کرد و رهبری نیز تاکید کردند، فرد آتش به اختیار پیش از هر حرکت و فرمانی باید فرمانده و افسر باشد. یعنی در آن حوزه به سطحی از فکر و عمل رسیده باشد که بتواند در چارچوبهای اختیاری خود اقدام و عملی انجام دهد و بدون شک انجام عملی غیر علمی و خارج از چارچوب و قواعد، مغایر با فرمان آتش به اختیاری است. در میدان جنگ، فرمانده آتش خود را با شناخت علیه دشمن و مواضعشان به کار میگیرد.
یکی از موضوعات مهم جامعه که در سالیان گذشته مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفته است، «آسیبهای اجتماعی» میباشد. وضعیت آسیبهای اجتماعی گرچه بحرانی نیستند اما در شان نظام جمهوری اسلامی نیز نیستند؛ از این رو جلسات بسیاری با حضور رهبر معظم انقلاب برگزار و ماموریتهایی به نهادهای مختلف کشور واگذار شده است. حل پنج اولویت مهم در بحث آسیبهای اجتماعی یعنی طلاق، اعتیاد، مفاسد اخلاقی، بیکاری و حاشیهنشینی علاوه بر تلاش همگانی نیازمند عزم ملی است و در این میان هستههای فکری و فرهنگی نیز میتوانند بسیار موثر و نقش آفرین باشند. این هستهها تا مادامی که مراکز مهم تصمیمگیرنده در میدان عمل حضور دارند و دستگاهها نقش آفرینی میکنند باید در ارتباط با آنان به فعالیتهای جهادی خود بپردازند. به طور مثال در بحث مبارزه با مواد مخدر، ستاد مبارزه با مواد مخدر اقداماتی را در جهت ارتباط و بهرهبرداری از مراکز مردم نهاد انجام داده است که حتی این ستاد بنا دارد به تقویت این مراکز بپردازد. لذا در اینجا هستههای فکری و فرهنگی موظف هستند، با هماهنگی و به صورت جهادی عمل کنند.
اما در برخی معضلها، ممکن است سیستمهای مرکزی دچار اختلالاتی باشند و نتوانند با این گروهها و هستهها ارتباط برقرار کنند، در اینجا آن افراد متخصص و توانمند طبق احساس تکلیفی که دارند باید وارد عمل شوند و خود اقدام کنند. فعالیتهای محرومیتزدایی در روستاهای دور افتاده، ایجاد اشتغال برای روستائیان و مناطق محروم و حتی ایجاد یک راه روستایی برای انتقال محصولات روستائیان به شهرها جهت فروش و کسب درآمد، تمامی حرکتهای خودجوشی هستند که طی سالیان گذشته توسط گروههای جهادی بسیاری انجام شده و باید تقویت شوند. این اقدامات در راستای رفع بیکاری است؛ بیکاری که یک آسیب اجتماعی است و ریشه اقتصادی دارد. امروز اولویت اول کشور اقتصاد است و بسیاری از آسیبهای اجتماعی نیز ناشی از اقتصاد هستند.
در بحث دیگر آسیبهای اجتماعی نیز نیاز است، هستههای اندیشه ورز، وارد عمل شوند. موضوع طلاق، نیازمند درمان از مبدا و خانواده است و بدون شک کارشناسان خانواده، جامعه شناسان و روانشناسان در این مساله نقش مهمی دارند و میتوانند از وقوع طلاق و یا ایجاد پیوندهایی که منجر به طلاق میشوند، جلوگیری کنند و در نگاه ایجابی به تقویت جایگاه خانواده بپردازند و با ارائه آموزشهای صحیح، زندگی کردن خوب را به مردان و زنان بیاموزند.
البته نباید فراموش کرد که دولت و نهادهای مسئول به عنوان مسئولیتی که دارند باید وظایف خود را انجام بدهند، اما حال اگر به هر دلیلی نهادی وظیفه خود را انجام نداد، کارشناسان و متخصصان نباید منتظر بمانند و باید به داد جامعه برسند.
انتهای پیام/211