با حاملان واصل/21

اگر بخواهیم که این انقلاب زنده بماند باید راه شهدا را ادامه بدهیم

قاری و حافظ قرآن شهید نقی شمالی در وصیتنامه خود می‌گوید: عزیزانم نباید شهدا را فراموش کنیم هرچه داریم از این شهیدان است و همه برکات از خون شهداست و اگر بخواهیم که این انقلاب زنده بماند باید راه شهدا را ادامه بدهیم.
کد خبر: ۲۴۳۶۲۴
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۷ - 15June 2017
اگر بخواهیم که این انقلاب زنده بماند باید راه شهدا را ادامه بدهیمبه گزارش دفاع پرس از آذربایجان شرقی، قاری و حافظ قرآن «نقی شمالی» در 14 شهریورماه سال 1344 در تبریز چشم به جهان گشود و در 17 مردادماه 1366 در سردشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

فرازی از وصیتنامه شهید:

خداوند متعال هیچ موقع زمین را خالی از حجت نمی گذارد و برای ما باید یقین حاصل شود رهبر کبیر انقلاب ولی فقیه بوده و نائب بر حق حضرت ولی عصر (عج) می باشد و در این مورد هیچ شک و تردیدی  نیست.

آیا گفتار و کردار این رهبر عین گفتار و کردار پیامبر و ائمه اطهار نیست و آیا خط و سیر این رهبر خط سیر اسلام نیست و آیا خط و سیر این رهبر خط و سیر اسلام نیست و آیا نمی خواهد اسلام راستین را پیاده نماید. والله والله قسم به آن حقانیت حضرت ربوبی همان نیت خالص و پاکی که حضرت ختمی مرتبت داشته همان نیت را رهبر ما نیز دارد و غیر از این نیست...

لال باشد آن زبانی را که تغییرات زمان طاغوت و پس از انقلاب را دیده و زیاده گوئی می کند و بعضی حرف‌ها می گوید که انسان شرم دارد آنها را بیان کند آنها همان همان جاه‌طلب‌ها هستند و اف بر اینها باد و لعنت خدا بر آنان. چطور روز قیامت جواب شهدای ما را خواهند داد...

عزیزانم نباید شهدا را فراموش کنیم هرچه داریم از این شهیدان است و همه برکات از خون شهداست و اگر بخواهیم که این انقلاب زنده بماند باید راه شهدا را ادامه بدهیم.

خاطره‌ای از شهید به نقل از کاظم آفاقی:

زخمی شده بود و چند روزی برگشت خانه. آمده بود برای استراحت اما فعالیتش از جبهه کمتر نشده بود. پای راستش از زانو قطع شده بود و هنوز به راه رفتن با عصا عادت نداشت اما صبح تا شب پیگیر کارهای پشت جبهه بود. شده بود نماینده ایثارگران در بیمارستان امام خمینی تبریز و شب‌ها تا دیر وقت به تحویل و تخلیه مجروحین و شهدا می پرداخت. خیلی نتوانست بماند.

دوباره برگشت جبهه و این بار شهید جوادی نگذاشت با آن پایش کار دیگری بکند. شد مسئول تبلیغات گردان. توی آن کار هم خیلی جدی بود. نصف شب از خواب بیدار می شد که بلند گوها و سیم های همیشه آش و لاش را دوباره رو به راه کند برای اذان صبح. بچه‌هایی که سپرده بودند بیدار می کرد برای نماز شب.

مداح گردان بود و مسئول برگزاری دعاهای ایام هفته و خلاصه با آن همه جدیت شده بود روحیه برای گردان. همه می دانستند ماندنی نیست تا اینکه ترکش مین والمری کار خودش را کرد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار