یادداشت «صالحی» در گاردین؛
موفقیت توافق هستهای به تعامل سازنده بستگی دارد
رییس سازمان انرژی اتمی کشورمان در مقالهای در گاردین نوشت: موفقیت توافق هستهای وابسته به تعامل سازنده است، نه سیاستهای بیثبات کنندهای که هماکنون دنبال میشود.
به گزارش گروه سایر رسانههای
دفاع پرس، «علی اکبر صالحی»، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در مقالهای در روزنامه گاردین نوشت: برای بقای توافق هستهای ایران، غرب باید مسیر خود را تغییر دهد.
این مقاله به شرح زیر است:
فعالیت برای دستیابی به توافقها با غرب، تجربهای متفاوت برای ایران بوده است. برخی کشورهای غربی پس از تعاملهایی که به سختی بدست آمدهاند، توجهشان به سبب انگیزههای کوتهبینانه سیاسی یا وسوسههای پر سود بازیگران منطقهای منحرف میشود، از تعامل خارج و موجب میشوند وضع به حالت قبل باز گردد.
تعدادی از این تغییرات، بویژه در زمان تعامل با آمریکا، برای ایران اتفاق افتاده است. تازهترین مورد از پیشرفتی که به سختی بدست آمده است و من معتقدم هنوز هم میتوان آن را از شکست نجات داد، توافق تاریخی هستهای مشهور به «برنامه جامع اقدام مشترک» است. این توافق، سال ۲۰۱۵ میان ایران و اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل بعلاوه آلمان - گروه پنج بعلاوه یک- بدست آمد. اکنون پرسش مهم در برهه فعلی این است: ما چطور میتوانیم این توافق را نجات دهیم و آن را از این دور باطل خارج کنیم؟
من معتقدم تمرکز بر سه اصل، این امکان را به همه بازیگران میدهد تا در این مسیر باقی بمانند. این اصول عبارتند از:
نخستین مانع اصلی بر سر راه تعامل ایران و غرب، ریشه در «سردرگمی امنیتی» دارد. بازیگران باید برای خودشان و دیگران مشخص کنند آیا به دنبال قدرت برای امنیت هستند یا صرفا قدرت را برای قدرت میخواهند.
منافع حاصل از تعامل، به طور قطع با اصل اول، به شکل بهتری تامین میشود. رفتن به دنبال قدرت نظامی فراتر از آنچه نیازهای امنیتی واقعی ایجاب میکند، موجب بوجود آمدن سوءظنهایی در میان دیگران میشود و خطر بیثباتی را به همراه دارد. مثلا، فروش تسلیحات نظامی آمریکا به برخی مشتریان سنتی منطقهای در خاورمیانه و زیادهروی آشکار همان بازیگران منطقهای در خریدهای تسلیحاتی، فقط به علت ثروت فراوان نفتی، تحریک کنندهاند.
این وضع بویژه در زمانی بوجود میآید که همزمان، با تلاشهای دفاعی ملی ایران که تا حدودی به سبب این روند بوجود آمده است، مخالفت میشود و این تلاشها، تضعیف میشوند. این انتظار که ایران در مورد تاثیر بیثبات کننده چنین رفتاری بیتفاوت باشد، واقعبینانه نیست.
اصل دوم، به واقعیت عینی در برابر آنچه این روزها «واقعیتهای جایگزین» نامیده میشود ارتباط دارد. ایجاد واقعیت عینی در وضعیت حال، احتمال تعامل مثبت را تقویت میکند. شناخت واقعبینانه از قابلیتهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشورها، موقعیت منطقهایشان، بررسی صحیح نیازهای مشخص و طرز تلقی آنها از تهدید، به پیشبرد و تقویت درک صحیح از بازیگران و رفتارهایشان کمک میکند.
برعکس، واقعیتهای جایگزین، به طور قطع، بحرانهایی غیر ضروری بوجود میآورند و نیز تعامل مثبت و سازنده را غیرممکن میکنند.
عقایدی مانند «برخورد تمدن ها»، «جنگ شیعه و سنی»، «دشمنی عرب و عجم» و «محور رژیم صهیونیستی و اعراب بر ضد ایران»، همگی مواردی از واقعیتهای جایگزین هستند که برای اهدافی پنهانی بوجود آمدهاند.
بررسی جامع وضعیت تاسفبار جهان بویژه منطقه خشونتبار و بحران زده ما، به ما میگوید همگی نیازمند ایجاد فرهنگی از پایبندی به تعهدات هستیم. این اصل سوم است. در نبود اداره موثر جهان، اتکاء به این نوع فرهنگ، مبنایی کارآمد برای تعامل واقعی بوجود میآورد.
غفلت از این اصول یا بیتوجهی عمدی به آنها، به رفتار پر هرجومرج بازیگران مختلف و تشدید بیشتر تنش و مناقشه میانجامد و در نهایت، همه بازنده میشوند.
من از طرف ایران، هدایت بخش فنی برنامه جامع اقدام مشترک را با گروه پنج بعلاوه یک به عهده داشتم. من با اطمینان میتوانم بگویم در بررسی نهایی، سرنوشت این توافق که به سختی بدست آمد، به عزم غرب و پایبندی به اصولی که ذکر شد بستگی دارد.
بیتوجهی به نگرانیهای امنیتی واقعی ایران از طریق تغییر عمدی توازن نظامی و امنیتی منطقه یا گسترش ایران هراسی در منطقه و فراتر از آن، تعامل را به خطر میاندازد.
احترام نگذاشتن به تعهدات مشخصی که برنامه جامع اقدام مشترک تعیین کرده است نیز همین نتیجه را دارد و همه ما به پله اول باز می گردیم. متاسفانه، آنطور که اوضاع منطقه اکنون پیش میرود، رسیدن به وضعیت تازهای از توازن ممکن است در آینده نزدیک، در دسترس نباشد.
اگر شرکای ما در این توافق هستهای به سه اصلی که اشاره کردم تعهد جدی داشته باشند، ما به طور قطع شاهد گسترش، تعمیق و نهادینه شدن تعاملی خواهیم بود که به طور متقابل، سودمند خواهد بود. این وضع به پیشبرد آرمان برقراری صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی کمک میکند.
نتیجه انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران، بیانگر خواست و آرزوی آشکار مردم ایران برای دستیابی به این هدف است. بنابراین، زمان آن است که همه مخاطبان ما قدر این پیام را آنطور که منظور آن بوده است درک و بر همین اساس عمل کنند. تعامل، یک خیابان یکطرفه نیست و ما نمیتوانیم به تنهایی آن را طی کنیم.
ما تاکنون گامهای محکمی در جهت تعامل سازنده با هدف دستیابی به اهداف مشترک برداشتهایم. این گامها با اقدامات و اشارههای واقعی متقابل میتوانند تقویت شوند. آن زمان مهم فرا رسیده است.