بنا بر این از آنجایی که سرعت موشکهای بالستیک بسیار بالا است و طی چند دقیقه خود را به هدف میرسانند، میتوان هدف را به سرعت نابود کرد و از همان منابع اطلاعاتی میدانی در منطقه، تایید نابودی هدف را نیز بلافاصله گرفت.
این شیوهای است که سایر کشورها هم از آن استفاده میکنند، به عنوان مثال ایالات متحده چنین برنامهای را برای ساخت یک موشک ماورای صوت کروز و یا تبدیل موشکهای بالستیک قاره پیمای اتمی با کلاهک متعارف در این نقش بررسی کرده و برنامههایی هم در این زمینه البته با برد بسیار زیاد و گهگاه برد بین قارهای در حال توسعه دارد که هدف آن نابودی فرماندهان تروریستها در هر جای جهان با بیشترین سرعت ممکن است. زیرا تا پیش از این همواره به دلیل دقت کم موشکهای بالستیک و سرعت کم موشکهای کروز، چنین امکانی برای ارتشها در جهان ممکن نبود. برای نمونه ارتش آمریکا چندین بار طی جنگ سال 2003 میلادی تلاش کرد تا با موشک «تاماهاوک»، دست به ترور صدام بزند ولی این موشک مادون صوت، سرعت کمی داشت و تا به منطقه رسید صدام از کاخ خود بیرون آمده بود.
امروزه به واسطه پیشرفتهایی که در هدایت موشکهای بالستیک آن هم با کمک ژیرسکوپ حلقه لیزری و هدایت ماهوارهای صورت گرفته، این امکان حداقل برای موشکهای بالستیک کوتاه برد به وجود آمده و احتمالا در آینده نیز موشکهای کروز ماورای صوت که بیش از 5 تا 6 ماخ سرعت دارند به وجود خواهد آمد.
اما مطلب دیگری که میتوان در خصوص موشکهای شلیک شده توسط سپاه بدان اشاره کرد، این است که اگرچه این روزها در رسانهها موشک ذوالفقار را موشک میان برد مینامند ولی بر اساس تقسیم بندی موشکهای بالستیک، این موشک کوتاه برد است؛ چون موشکهای بالستیک به شکل کلی به پنج دسته زیر تقسیم میشوند:
موشک بالستیک تاکتیکی با برد زیر 300 کیلومتر، موشک بالستیک کوتاه برد (SRBM) با برد 300 تا 1000 کیلومتر، موشک بالستیک میان برد (MRBM) با برد بین 1000 تا 3500 کیلومتر، موشک بالستیک دوربرد (IRBM) با برد بین 3500 تا5500 کیلومتر و موشک بالستیک قاره پیما (ICBM) با برد بیش از 5500 کیلومتر.
مطلب بعدی که در همین رابطه میتوان بیان کرد در مورد دقت موشکهایی است که پرتاب میشود زیرا گاها دیده میشود که مینویسند دقت یک موشک فلان متر است در حالی که کل مساله به کارگیری اصطلاح دقت در مورد یک موشک اشتباه است؛ شعاع دایره خطایی، شعاع یک سطح توزیع احتمالی پیوسته است که موشک در آن سطح توزیع به هدف میخورد و با توجه به کیفیت موشک و نحوه هدایت و سطوح کنترلی و تثبیت همان سطح توزیع برای پردازنده یک درجه اطمینان برخورد به هدف و یک سطح اطمینان پذیری به دست میآید.
درجه اطمینان برخورد مستقیم به هدف برای موشکهای گوناگون متفاوت است و نشان دهنده این است که چند درصد احتمال دارد تا موشک دقیقا به هدفی که در سطح توزیع مورد نطر قرار دارد اصابت کند و از روی سطح اطمینان پذیری شعاع دایره خطایی (در حقیقت شعاع توزیعی که برای هدف در نطر گرفته شده) با استفاده از معدلات تبدیل «لاپلاس» و «هرزبرگ» به دست میآید و وقتی میگوییم شعاع خطایی موشکی فلان قدر است یعنی اینکه در بدترین وضعیت درجه اطمینان خود بیشترین مقدار شعاع خطایی از هدف اصلی دور میشود و در نهایت به مرز سطح توزیع اصابت میکند.
توضیح این مساله را با این مثال در نطر بگیرید که شعاع خطا موشکی ده کیلومتر است ولی باز هم به اندازه درجه اطمینان پذیری خود احتمال دارد که دقیقا به خود هدف اصابت کند یا در بدترین وضعیت ده کیلومتر خطا برود! اگر بگوییم دقت موشکی یک کیلومتر است یعنی در هر صورتی یک کیلومتر آن طرفتر از هدف را مورد اصابت قرار میدهد که با اصول تئوری بالستیک سازگار نیست و نباید استفاده شود.
انتهای پیام/231