به گزارش گروه سایر رسانههای
دفاع پرس، شهید مدافع حرم «علی جمشیدی» در وصیتنامه خود نوشت: این دنیا با تمام زیباییها و انسانهای خوب و نیکوی آن، محلگذر است، نه وقف و ماندن و همهی ما بایستی برویم و راه این است، دیر یا زود فرقی نمیکند. اما چه بهتر که زیبا برویم. بحران سوریه مقابلهی جبهه کفر و استکبار در برابر اسلام حقیقی است.
«آنان که از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند، جهاد کردند و کشته شدند، همانجا بدیهای آنها را میپوشانیم و آنان را به بهشتهایی که زیر درختان آن نهرهایی آب جاری و روان است، داخل میکنیم، و این پاداشی است از جانب خدا».
آیه 195، سوره مبارکه که آل عمران.
با نام و یاد خداوند رحمان و رحیم که در حق بنده حقیر چیزی کم نگذاشتند.
و سلام و درود به صاحب العصر و الزمان(عج) و روح پاک امام راحل و رهبر عالم تشیع و اسلام امام خامنهای و روح پاک تمامی شهدای اسلام.
این دنیا با تمام زیباییها و انسانهای خوب و نیکوی آن، محل گذر است، نه وقف و ماندن و همهی ما بایستی و راه این است، دیر یا زود فرقی نمیکند. اما چه بهتر که زیبا برویم.
«هنر آن است که بمیری پیش از آن که بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنان هستند که چنین مرده اند».
بایستی به خود آییم که در چه زمانهای زندگی میکنیم و با چه وضعی. در عصر امام زمان(عج) که انشاءالله از سربازان امام عصر(عج) قرار گرفته باشیم و این همه مقابله با مشکلات و مصائب، غربتها و دوریها وجود با خدا شدن به وجود نمیآید.
البته بنده مایلم که به حق در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفتهایم و از این بابت بایستی خدا را شاکر باشیم.
در اوضاع سیاسی کنونی که نائب بر حق حضرت ولی عصر(عج) رهبرمان امام خامنهای(عج) به تنهایی علم را بر دوش گرفته و رجال سیاسی چندان هم سو با فرمایشات ایشان عمل نمیکنند، بایستی بچههای مذهبی (هیئتی و مسجدی) خود را فدا کنند.
بایستی فرمایشات نائب بر حق امام زمان(عج) را کلمه به کلمه اجرا نمایند، چه در باب علم و چه در باب نفس و چه در باب سیاست.
در این زمانه کسانی روی کار آمدهاند که انگار بویی از ایمان نبردهاند و وقتی به یکی از ادارات میروی، تازه متوجه میشوی که چه مردمان خوبی داریم که با وجود برخی مدیران نالایق در برخی ادارات، باز هم پشتیبان ولایت و نظام جمهوری اسلامی هستند که الحق به فرمایش بزرگان عمل نمودهاند که اگر در جمهوری اسلامی خلافی صورت گرفت، تقصیر را بر گردن نظام نگذارید، بگویید فرد اشتباه کرد نه نظام.
که چه بسیار افرادی برای ضربه زدن به نظام آمدهاند. کسانی که بویی از ایمان و مردانگی نبرده اندف کسانی که نان نظام را میخورند و ریشه نظام را میزنند. الحق که چه خطرناکند این افراد.
چیزی که بچههای حزب اللهی هم در پیش برد کارهای خود با سد چنین افرادی برخورد مینمایند. که بنده معتقدم با بیتوجهی و کمتوجهی این افراد، به هیچ وجه از اعتقادات و خواستههای خود کوتاه نیایید.
به فرموده امام راحل «ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر قرار است هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمیداریم».
چند وقتی است که دل به هوای حرم زینب(س) محتاج است. نمیدانم که آن خانم ما را نیز به پیش خود میبرد یا خیر.
البته شاید برای رفتن آمادگی بخواهد و شرایطی داشته باشد و ما آن شرایط را نداشته باشیم. ولی من میدانم که لطف و کرم بی بی زیاد است. هر چقدر که بخواهند، کرم میکنند و سطح توقع ما پایین است.
نمیدانم کی لایق زیارت حرم آن بی بی و بارگاه ملکوتی آن سه ساله می شویم؟!!
درحالحاضر که حرم الله دوباره محاصره شده است. انگار تاریخ بار دیگر در حال تکرار شدن است و بایستی با توجه به فرموده امام راحل که مردم ما از مردم محروم زمان حضرت رسول(ص) بهترند، بایستی چنان درسی به یهودیان و وهابیون و تکفیری دهند که دیگر حتی فکر چننی جسارتی را هم نتوانند بکنند. حال این که نبرد شام خود مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است.
معرکه شام میدان عجیبی است. به قول امام خامنه ای: «بحران سوریه الان مقابلهی جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا در برابر مقاومت و اسلام حقیقی است».
در این جنگ حق و باطل، تمامی دنیا جمع شدهاند، تمامی استکبار، کفر، صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیت و هدف آنها نیز چیزی نیست جز شکست اسلام واقعی که همان ضربهزدن به نهضت زمینه سازان ظهور است.
خدایا ممنونم که مرا در این زمانه آفریدی و به من توفیق زیادی عنایت فرمودی، از جمله آن محبّ امیرالمومنین بودن و سرباز امام خامنهای (مدظله العالی).
خدایا نمیدانم چگونه بنویسم.
خدایا خطا زیاد کردهام تو مرا ببخش.
خدایا تو خودت گفتی توبه کن، توبهات را میپذیرم.
از تمامی شما عزیزان میخواهم چنانچه از بنده خطایی یا بدی دیدهاند، به بزرگواری خودشان ببخشند.
مدتی است دلتنگ حرم شدهام. بدجوری دلم هوای حرم بی بی دارد، حرم دخت سه ساله دارد.
مدتی است قلبم پاهایم را به حرکت درمیآورد و به سوی حرم میبرد.
اگر لایق بودم، مرا بپذیر، این بنده روسیاه را.
در این برهه مسئولیت سنگینی بر دوش ماست و اگر نتوانیم از پسش برآییم، شرمنده و خجل باید به سوی خداوند و نبیاش و ولیاش برویم، چرا که مقصریم.
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا؛
و به قول «سیدمرتضی آوینی» این یعنی این که همهی ما شب انتخابی داریم که به صف عاشوراییان بپیوندیم و یا از معرکه ی جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاءالله که یار و یاور امام زمانمان خواهیم بود.
در پایان حرف دلی با خانواده و دوستانم؛
مادر مهربان و عزیزم؛
ازت متشکرم به خاطر زحمات زیادی که در حق من کشیدی. از کودکی با توجه به بیماری که داشتم، با وضع مالی ضعیف مرا این گونه محب امیرالمومنین (ص) بار آوردی.
مادرم؛
شرمندهام اگر نتوانستم زحمات بیشماری که در حق من کشیدی، جبران نمایم.
الحق که مادری را در حق من تمام کردی.
پدر خوبم؛
شرمندهام که از بچگی تاکنون اینگونه مرا بزرگ کردی و من نمیتوانم زحمات شما را جبران کنم.
شرمندهام از این که میبینم هنوز با این سن و سال مشغول کار برای حفظ آبروی خانواده هستی و من....
برادران خوبم؛
در حق برادر کوچکتان خیلی زحمت کشیدید و حامی خوبی برای من بودید. نمیدانم برای زحماتی که برای شما درست کردم، چگونه قدردانی کنم. خودتان به بزرگواری خودتان، اگر بدی از بنده دیدهاید، ببخشید.
خواهران مهربان و خوبم؛
الحق که شما خواهران خوبی برای من بودید و به خاطر تمام آزار و اذیتها، درخواست عفو و بخشش دارم.
و اما دوستانم؛
شماهایی که شاید بیشترین اوقات زندگیام را با شما بودهام، خدایا، شرکت که چنین دوستانی به من عطا کردهای و شماهایی که به حق سربازان مخلص امام خامنهای (مدظله العالی) هستید.
در این شهر توریستی، شماها به حق به وظایف تان آشنا هستید و در این مدت هم شما را اذیت کردهام و در این مراسمات هم خیلی از شماها هم حضور داشتید.
من این راهی را که میروم، انتخاب نمودم و همه ی شما گواه هستید که بنده پیگیر این راه بودم و شما را در این راه کمک کننده بنده بودید.
و از تمامی شما معذرت میخواهم که رفیق نیمه راه بودم و رفاقت را در حق شما تمام نکردهام و ملتمسانه از شما تقاضای عفو را دارم.
مرا ببخشید. بسیار برایم دعا کنید و در روضههای ارباب و مجالس عزاداری اهل بیت (ص) مرا فراموش نکنید.
در پایان؛
خوش ندارم این شادمانی را با لباسهای سیاه و غمگین ببینم. غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب کبری(س) هست، برای اربابمان اباعبدالله الحسین(ص) است و اگر دلتان گرفته، روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است.
پدر و مادر عزیزم؛
سرتان را نزد ارباب و بی بی بالا بگیرید. من و تمامی دوستداران به فدای یک نگاه ارباب. این جوری تازه یک مقداری شبیه اهل بیت(ص) شدید.
مردم این زمانه ما را سرکوب میکنند که کجا میروید و برای چه کسی میجنگید؟ اما آنان غافلند که ما خود نمیرویم، گویی ما را صدا میزنند. قلب مان پایمان را به حرکت وا میدارد. جز این که دختر علی(س) و سه ساله امام حسین(س) بر روی اسم ما مهر شهادت زدهاند.
من جوابی جز این ندارم که خون ما رنگینتر از قاسم و علی اکبر حسین(ع) نیست.
و من الله توفیق
پنج شنبه 3/10/ 94
ساعت 39:2 بامداد
العبد الحقیر علی جمشیدی (حسن فاطمی)
وصیت نامه پنجاه شهید مدافع حرم/عباس مرعشی/1395