به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، اروپا امروز به یکی از ناامنترین مناطق دنیا تبدیل شده است. تروریستهای چشم آبی پس از شکست در عراق و سوریه و سرافکندهتر از هر زمان به کشورهایشان بازگشتهاند و این مسئله زنگ خطر را برای حامیان تروریستها به صدا درآورده است.
«پیتر کویینگ» اقتصاددان و تحلیلگر مسائل جغرافیای سیاسی در یادداشتی به ریشههای حملات تروریستی اروپا و نقش جدی آمریکا در این آشوبها میپردازد. وی که زمانی جزو کارکنان ارشد بانک جهانی بوده، در حیطه موضوعات مهمی همچون محیط زیست نیز فعالیت داشته است. «کویینگ» امروز در دانشگاههای مختلف اروپایی، آمریکایی و آفریقایی سخنرانی میکند و به قول خودش، برای دانشجویان «جلسات روشنگری» میگذارد. وی برای پایگاه خبری تحلیلی «گلوبال ریسرچ» و خبرگزاریهایی همچون «اسپوتنیک» و «راشا تودی» نیز قلم میزند. یادداشت این کارشناس سوئیسی را در ادامه میخوانید.
به ندرت روزی را میتوان شب کرد اما خبری از یک حادثه تروریستی در جهان را نشنید، مخصوصا در دنیای غرب و اروپا که حادثه تروریستی این روزها به یک اتفاق روزمره و عادی تبدیل شده است. سه حادثه تروریستی در کمتر از سه ماه در لندن به وقوع پیوسته است. تازهترین آن مربوط به انفجار در خط متروی بروکسل بود که البته با هوشیاری پلیس این شهر وضعیت به حالت عادی بازگشت.
ترور و وحشت حتی از آفریقا هم سر درآورده است، در مرکز قاره آفریقا، کنگو و بروندی مکانهایی هستند که قتل و غارت در آنها بسیار نمود پیدا میکند. در فیلیپین و شهر «ماراوی» داعشیها نفوذ پیدا کردهاند و آنجا را به سیطره خود درآوردهاند. آنها به عقیده من نمایندگان آمریکا به شمار میروند که قرار است در برابر دوترته، رئیسجمهور قانونی فیلیپین مبارزه کند، چراکه وی همواره مشی ضد آمریکایی داشته است. دوترته شخصیتی است که چین و روسیه را به آمریکا ترجیح میدهد و همین مسئله باعث خشم آمریکاییها شده است.
اما به عقیده من استفاده از ابزار ترور و وحشت تبدیل به ابزاری در سیاست خارجی آمریکا شده که نیروی نظامی آمریکا از آن به خوبی استفاده میکند. علاوه برآن، آمریکا با حمایت از داعش در منطقه و ناامن جلوه دادن دنیا در پی آن است که یک تقاضای تصنعی را بین مردم جهان ایجاد کند. این در خواست کذایی، آمریکاییها را به داخل مرزهای کشورها میکشاند تا امنیتی را که خود از کشورها گرفتهاند را برای آنها تامین کند.
معتقدم تروریستها و خط فکری آنها به دست پنتاگون و واشنگتن ابعاد گستردهتری خواهد یافت. تعداد حملات هر روز بیشتر خواهد شد و ما تنها میتوانیم بپرسیم مکان بعدی حمله تروریستی کجاست؟! نه اینکه چه موقعی این حملات به پایان خواهد رسید. خیلی غمانگیز است اما باید بپذیریم که حملات تروریستی هیچگاه پایان نمییابد، چراکه این حملات جزیی از بازی جنگ است.
لبه دیگر قیچی مبارزه آمریکا بخش اقتصادی این داستان است. نهادهایی همچون وال استریت و دیگر نهادهای مالی بینالمللی مردم را هر روز فقیرتر میکنند و آنها را بیشتر و بیشتر مقروض مینمایند. اصولا مبنای سیاست آمریکا بر سوء استفاده اقتصادی پایهریزی شده است. روی دلار آمریکا نوشته شده به خدا توکل میکنیم اما شاید بهتر بود که نوشته میشد؛ «پشتوانه ما پول است» یا بهتر بگوییم دلار آمریکاست نه خدا!
کلیات اقتصاد آمریکا مبتنی بر جنگ است، کشورهای اروپایی هم رد پای خود را بر همان رد پاهای خونین میگذارند چراکه به طور کامل صددرصد اقتصاد اروپا به آمریکا وابسته است. اقتصاد آمریکا و به تبع آن اکثریت جهان منش نابودی را به جای سازندگی انتخاب کرده است. مشی تفرقه و انحراف را جایگزین اتحاد و همبستگی کرده است. سیاستهای اقتصادی دنیا امروز فقیران را فقیرتر میکند و از سوی دیگر صاحبان سرمایه را پولدارتر میکند. آنها مردم و کشورها را از هم جدا میکنند تا بر آنها مسلط شوند، به قول معروف تفرقه بینداز و حکومت کن.
این است جهان آشوبزده کنونی! مردم جهان باید بدانند که دیگر امیدی در اروپا برای ما باقی نمانده است. باید از آمریکا و سیاستهای کثیفشان فاصله بگیریم. آنها قرنهاست که اقتصاد اروپا را چپاول میکنند و ذهنهای ما را تسخیر کردهاند، ما را از هم جدا کرده و اتحاد ما را ربودهاند. من تصور میکنم هرج مرج امروز حاکم بر اروپا حاصل همین سیاستهای اشتباه بوده است.
منبع: کیهان