سازمان مجاهدین خلق یا منافقین؟!
نیمه اول تیرماه، زمان مناسبی است برای بازخوانی اندیشهها، مواضع و عملکرد «سازمان مجاهدین خلق» که در ادبیات جامعه ایرانی به درستی به «منافقین» معروف شدهاند.
به گزارش گروه سایر رسانههای
دفاع پرس، «علی دارابی» در کانال تلگرامی خودش نوشت: «سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۴۴ با هدف مبارزه مسلحانه با رژیم شاه شکلگرفت و در واقع شاخه دانشجویی «نهضت آزادی» بود که جمعی از طرفداران جبهه ملی و نهضت آزادی آن را شکل دادند که به صورت مبسوط درباره تاریخچه پیدایش، شکلگیری و عملکرد آنان در کتاب «جریانشناسی سیاسی در ایران» نوشتهام و میتوان برای مطالعه بیشتر به چاپ شانزدهم آن که توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی روانه بازار شده است، مراجعه کنید.
کتابهای دیگری از این دست نیز مثل جریانها و جنبشهای مذهبی-سیاسی ایران توسط «رسول جعفریان»، مقدمهای بر انقلاب اسلامی به قلم دکتر «صادق زیباکلام» و نهضت امام خمینی(ره) به تالیف «سیدحمید روحانی» درباره این سازمان مطالبی دارند که خواندنی است.
سازمان مجاهدین خلق به خاطر برداشتهای خاص و رادیکالی که از اسلام داشتند، به سمت مارکسیسم رفتند و در واقع ایدئولوژی التقاط را برای خود انتخاب کردند. از نظر سازمان، در دوران مبارزه علیه رژیم شاه، اعتقاد داشتند که اسلام پاسخگوی مبارزه نیست و علم مبارزه در دست مارکسیسم است لذا میبایست به سمت این تفکر حرکت کنیم.
جریان التقاط در درون سازمان مجاهدین خلق از سال های ۱۳۵۲ به تدریج آغاز شد، در سال ۵۳ این تغییر ایدئولوژیک رخ داد و در سال ۵۴ با ایستادگی «مجید شریف واقفی» که پیشتر در همین کانال درباره اش نوشتم و «صمدیه لباف» در برابر این جریان، علنی شد و افکار و اندیشههای التقاطی آنان برملا شد.
مجاهدین خلق قبل از انقلاب در کتابهای خود از جمله «راه انبیا، راه بشر» محمد حنیف نژاد، «تکامل» علی میهن دوست و «اقتصاد به زبان ساده» محمود عسکری زاده معتقد بودند که مارکسیسم، علم مبارزه است و مهم ترین تحولات جامعه را بر این اصل قرار می دادند. همچنین اعتقاد داشتند که روحانیت، مرتجع است و نباید انتظار تدوین ایدئولوژی انقلابی از آنان را داشته باشیم و باید ایدئولوژی جدیدی را طراحی کنیم. آنها رسما اعلام کردند که پیراهن اسلام را از هرطرف که وصله علمی زدیم، از جای دیگری پاره شد.
سران سازمان در سال ۱۳۵۴ رسما اعلام کردند که اسلام از حل تضادهای کنونی جامعه بشری عاجز است و تنها راه همان مارکسیسم است که قدرت کافی برای حل تضادهای اجتماعی دارد.
این مسائل مربوط به مجاهدین خلق پیش از انقلاب اسلامی ایران است که تفسیر آن فرصت دیگری می طلبد. این سازمان بعد از انقلاب، اعتقاد داشتند که به مجلس شورای اسلامی بیایند، حکومت را در دست بگیرند و حتی از طریق برخی از چهره های سیاسی پیام داده بودند که ما آن موقع بیش از ۱۰هزار کادر آموزش دیده و مسلح داریم لذا اداره کشور را به ما بسپارید.
دانشجویان از من پرسیدند که چه شد سازمان مجاهدین خلق در برابر انقلاب اسلامی قرار گرفت؟! پاسخ این پرسش را فردا در همین کانال خواهم داد».