توصیه سیاسی یک شهید برای حفظ دیانت بستگانش

به گزارش خبرنگار ساجد، «مسعود نیرنجی» 7 شهریور 1341 در تهران دیده به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و به عضویت سپاه پاسداران در آمد. شهید نیرنجی 25 دی سال 1361 طی عملیات بیت‌المقدس 2 در فکه به درجه شهادت نائل آمد.

 

 

 

 

بسم رب الشهداء  والصدیقین

«ولا تحسبن الذین قبلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
(گمان نکنید کسانی‌که در راه خدا کشته می‌شوند مردگانند بلکه زنده‌اند و در پیشگاه حق روزی دارند.)

 

ای خدای عزیزم تو خود می‌دانی که من ضعیف‌ترین بنده‌ی تو هستم و در پیشگاه پر عظمت و جلالت آن‌قدر احساس بی‌چیزی می‌کنم که کلام و قلم ناتوان از گفتن است. بارها پیش خود فکر کرده‌ام که چطور شکر نعمت‌های بی‌حد و حساب تو را بکنم. چطور جواب مهربانی‌ها و صفات بی‌حدت را می‌توانم بدهم. هر چقدر فکر می‌کنم، می‌بینم آن‌چه را می‌خواهم بدهم همان است که تو به من عطا کرده‌ای و در حقیقت شکر نعمات و بلکه شکر قطره‌ای از اقیانوس بیکران فضل تو از حد بنده حقیر و حتی همه خارج است. ولی برای نشان دادن اظهار علاقه‌ام به تو جانم را می‌خواهم فدای تو بکنم که این هم فضل تو است و شکر به حساب نمی‌آید بارها به خانواده و دوستان نامه نوشته‌‍‌ام و صحبت‌ها کرده‌ام ولی ‌می‌خواهم این نامه‌ای که به تو می‌نویسم را هرگز تمام نکنم و با تو صحبت کنم ولی می‌ترسم تو از صحبت کردن با من زیاد خشنود نباشی. آخر بنده گناه کار کجا و مولای بزرگوار کجا؟ ولی همین‌قدر که راهم داده‌ای و این کلمات را می‌نویسم بسی جای افتخار است می‌خواهم برای خشنودی تو مقداری راجع به نبی اکرم صلی ا... علیه و آله و سلم و ائمه طاهرین و امامان بر حق شیعه و نایب بر حق امام صحبت کنم.

 

و سلام و درود بر تو ای رسول بزرگوار حق. ای رحمه للعالمین ای حامل پر ارزش‌ترین رسالت حق، ای که مشترکین آن‌قدر آزارت دادند که فرمودی هیچ پیغمبری به اندازه‌ من رنجش ندید. ای که در همه جنگ‌ها پیشتاز تو بودی زخم برمی‌داشتی، جراحت برمی‌داشتی ولی نفرین نمی‌کردی، ای‌ که در آسمان‌ها به احمد و در زمین به ابوالقاسم محمد صلی ا... علیه و آله و سلم شهرت داری. تمام اعضاء و جوارح من بر رسالتت شهادت می‌دهد.

 

و درود و سلام بر امام المتقین و سرور العارفین و سر حلقه‌ی اهل یقین اسد الله الغالب علی ابن ابی طالب علیه و آله السلام باد. مولا جان اگر 25 سال مظلومانه صبر کردی و دم نزدی و جفاها دیدی، غم مخور، امروز عاشقانت قبل از شهادتشان برای مظلومی تو گریه می‌کنند.

 

و سلام بر حسین (ع) سرور آزادگان و سیدالشهداء، حسین جان اگر قرار است شهادت نصیب من گردد از عنایت تو است، به خاطر عزاداری بر تو است. و الا من خود را لایق مقام شهید نمی‌دانم از شهادت درس‌ها دادی و قلب‌ها ربودی، حسین جان من از خدا خواسته‌ام وقت شهادت نام تو بر لبم باشد و شهید شوم.

حسین جان هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
سوختگان غمت جمله بنی آدمند

 

سلام بر حق شیعیان و منجی عالم بشریت زاده‌ طه و یس فرزند نبا عظیم حضرت مهدی (عج) ای که اگر نبودی زمین و زمانی هم نبود، ای باعث ایمان همه، ای حجه بن الحسن منتظرانت برفتند و تو را ندیدند، پس کی خواهی آمد؟ کی انتقام خون جدت حسین (ع) را خواهی گرفت؟ آقا جان اگر ما بدیم تو بخاطر دعای خوبان بیا و رهبری جهان را بدست گیر و ریشه‌ کفر و ظلم و نفاق را برکن، اگر امروز کشورهایی مثل آمریکا جرات هر کاری را به خود می‌دهند در زمان شما که قدرتی نخواهد ماند، تا بخواهد قد علم کند. بیا و غم‌های دل امام این امت و رهبری عظیم این انقلاب یعنی حضرت آیه الله العظمی امام خمینی خاتمه بده. خدایا از تو عاجزانه می‌خواهم امام امت را تا ظهور قائم بر حق شیعه برای امت مستضعف ایران و همه شیعیان جهان محفوظش بدار.

 

 

سخنی چند با پدر و مادر مهربانم:

 

اگر بخواهم در این چند سطر از زحمات شبانه‌روزی شما سپاسگزاری کنم، امری محال خواهد بود ولی همین‌قدر بگویم که توجه من به خدا و اسلام مرهون زحمات و هدایت شماست و از خدای متعال جزای خیر برای شما خواستارم. در شهادت من گریه و زاری و ندبه نکنید هر موقع از فراق من غمگین شدید بیاد واقعه کربلا بیفتید و به مجلس روضه حضرت ابا عبدالله (ع) رفته و برای او گریه و زاری بکنید که هم نفعی برای من و هم برای خودتان داشته باشد. از سیاست دوری نجویید و در همه امور سیاست فعالانه شرکت کنید و دقت کنید که سیاست از دیانت جدا نیست آن چیز برای شما ملاک باشد که خدا در آن باشد. قصد نصیحت نداشتم به هر جهت کلام به اینجا رسید البته می‌دانم جز زحمت و ناراحتی برای شما چیزی نداشته‌ام اما شما به بزرگواری خودتان بر من ببخشید و برای من از خدا طلب مغفرت گناهانم کنید که سخت به آن محتاجم. نماز جماعت و جمعه و دعای کمیل و ندبه را ترک نکنید که من برای خود توشه کم برده‌ام شما به درد من دچار نشوید در آخر چند تقاضا از شما دارم که امیدوارم به آن رسیدگی بشود.

 

قسط‌های من را بدهید (حدود 35000 ریال پیش عمو دارم تا موقعی‌که به جبهه آمدم) مبلغ 4000 ریال (چهار صد تومان) به آقای مصطفی رفیعی (مسئول تعاونی) بدهکارم که احتمال می‌دهم خودش یادش نباشد این مبلغ را به او بپردازید و چهار ماه روزه و سه ماه هم نماز برایم بگیرید. (اگر امکانش بود)
در پایان از خدا تقاضای پیروزی حق بر باطل و فرج آقا امام زمان (عج) دارم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا
خدایا خدایا رزمندگان ما را نصرت عطا بفرما

 

دوشنبه 15/ 9/ 61 مطابق 20 صفر روز اربعین
مسعود (اکبر) نیرنجی

 

انتهای پیام/ 111