سخنگوی وزارت امور خارجه:
موضوع حج ارتباطی به روابط با عربستان ندارد/ در صورت نقض برجام از تمام اهرمهای خود استفاده خواهیم کرد
بهرام قاسمی گفت: در صورت نقض برجام از تمام اهرمهای خود استفاده خواهیم کرد. سیاست ایران سیاست هوشمندانه، مبتنی بر عزت و منافع و امنیت ملی خود خواهد بود.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، متن گفتگو با بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه را در ادامه میخوانید:
تقریبا 6 ماه است که آقای ترامپ وارد کاخ سفید شده است. پیشبینی شما درباره رویکرد ترامپ نسبت به برجام چیست؟ فکر میکنید مانند 6 ماه گذشته که کمتر سعی کرده متعرض برجام باشد، رفتار خواهد کرد یا اینکه احتمال میدهید رویکرد متفاوتی را اتخاذ کند؟
من فکر میکنم هنوز و بعد از ۶ ماه، پیشبینی درباره ترامپ درست نیست. شاید هم بعد از یک سال و بیشتر هم، پاسخ این سوال همین باشد؛ او فردی غیر قابل پیشبینی نشان میدهد. شما هم خود اشاره کردید که ایشان صحبتهای بسیاری کرده اما در عمل به گونهای دیگری رفتار کرده است. تحولات سریع جهانی در تمامی حوزهها و بهخصوص در منطقه حساس غرب آسیا و خلیج فارس و اگر دقیقتر بخواهم سخنی گفته باشم، تغیرات و تحولات اروپای بعد ترامپ، مجموعا پیشبینی برای آینده را دشوار و پیچیده میکند.
هر عامل و فاکتوری در جهان کنونی میتواند روی مسائل دیگر و سیاستهای دولتها به جد تأثیرگذار باشد و در مورد آمریکا نیز عوامل ثانوی و منطقهای و حتی داخلی میتواند اثر گذار باشد. شوک ترامپ رفته رفته آثار خود را در جهان نمایان خواهد ساخت. اروپای فردا اروپای دیروز دیگر نخواهد بود همان گونه که منطقه غرب آسیا و حتی روسیه و چین نیز باید تلاش برای اروپای جدید و با استقلال بیشتر را شاهد باشد. ترامپیسم هر چه باشد و نباشد، موجب بازنگری فکری جهانی بسیاری خواهد شد.
اما با توجه به نوع تفاهمی که برجام نام گرفته است که یک تفاهم بینالمللی و چندجانبه است به نظر میرسد که تا حدی این درک در آمریکای ترامپ نیز ایجاد شده که نقض کامل برجام، نادیده گرفتن و پاره کردن آن برای آنها امکانپذیر نیست و به همین دلیل نیز آنها از روش های دیگری برای تضعیف و دور زدن برجام و تخریب آثار مثبت آن برای ایران استفاده میکنند.
آمریکا با استفاده از دیگر اهرمهای ساختگی و طرح بیدلیل انواع اتهامات و طرحها در مجالس و کمیته خارجی سنا هر روز سعی میکند با ایجاد امواج خبری منفی بر روح و روان و تصمیمات موسسات مالی و صنعتی جهان و بخصوص اروپا به عنوان رقیب جدی امریکا اثرگذار باشد.
آیا در این کار موفق بودهاند؟
آنها تاکنون نتوانستهاند در نقض فاحش برجام کاری جدی انجام دهند، اما هر روزه سعی کردند با چنگال خود صورت برجام را زخمی کنند. آنان تصور میکردند و میکنند که با اینگونه اقدامات ایران را به مسیر نقض برجام و عدم انجام تعهدات خود سوق میدهند، اما از عقلانیت و سیاستورزی دقیق ایرانیان و صبوری و دقت و هوش ایرانی آگاهی کامل نداشتند و دچار یک خطای دیگر در کنار سایر خطاهای خود نسبت به ایران بودند.
در صورت نقض برجام از تمام اهرمهای خود استفاده خواهیم کرد
این امر نشان میدهد که شاید دیگر تمایل ندارند و یا برایشان امکانپذیر نیست که در مورد برجام اقدامی یک سویه انجام دهند، شرکای دیگر آنها نیز احتمالا با پیامهایی که ارسال کردهاند این امر را مسجل کردهاند که با آنها همراهی نخواهند کرد. آنان در عمل هم چنین سیاستی را پی گرفتند و ایران نیز پیش قدم برای هیچ نقضی نخواهد بود و به تعهدات خود پایبند میماند و در واقع نه پیشقدم خواهد شد و نه آغازگر ولی در مقابل هر نقضی و اقدام یک سویهای از طرف آنها که به نقض برجام بیانجامد با تمام توان از اهرمهای خود در صورت لزوم استفاده خواهد کرد. سیاست ایران سیاست هوشمندانه و بسیار دقیق و مبتنی بر عزت و منافع ملی و امنیت ملی خود خواهد بود.
بحث توتال نمونهای از همین اطمینان اروپاییها است که برجام نمیتواند و نباید دستخوش تغییر شود. فکر میکنم نمیتوان قضاوت نهایی در این باره داشت اما روند تحولات نشان میدهد که شعارهای اولیه آنها مانند دیگر شعارهایشان نمیتواند محقق شود و در صورت پیگیری نیز با شکست مواجه خواهد شد.
این طور به نظر میرسد که در ماجرای برخورد با برجام اتحادیه اروپا موضع نزدیکتری به ما دارد. آیا ارزیابی شما هم همین است و آیا انتظار دارید که در صورت نقض برجام از سوی آمریکا اتحادیه اروپا موضع حمایت گرانه از ایران داشته باشد؟
اروپا همیشه با وجود اشتراکات با آمریکا، با این کشور فاصلهای داشته است. با توجه به ارزشهای فرهنگی حاکم بر اروپا و فرهنگ آمریکایی همیشه میان نخبگان و روشنفکران اروپا نگاه متمایزی به رفتار و سیاستهای اروپا وجود داشته است و این موضوع جدیدی نیست و به گذشتههای دور باز میگردد. اما شرایط جهان دو قطبی و نگرانی امنیتی اروپا از اتحاد شوروی و ترس از آوار شدن نیروهای ارتش سرخ و در آن سو نیاز آمریکا به اروپا در مقابل کمونیسم و حضور آنها به عنوان اولین خطوط دفاعی، روابط متقابل و مورد نیاز دو سویهای را الزامی میکرد.
با فرو پاشی شوروی، اروپا خیز بزرگی برای استقلال بیشتر و داشتن ارتش مستقل اروپایی بر داشت اما ماجرای ۱۱ سپتامبر و ترس از تروریسم و دیگر تحولات جهانی و منطقهای این اندیشه و پویایی جدید را دوباره تا حدی به محاق و فراموشی رهنمون ساخت. این فاصله دوباره و به جد در دوره آقای ترامپ شدت داشته است و این تفکر و حرکت و نهصت استقلال بیشتر از امریکا امروز در محافل و اندیشکدههای اروپایی مورد بحث است و شاید در صورت ادامه رفتار و سیاستهای ترامپ، اروپا به سمت استقلال بیشتری پیش برود، به خصوص که انگلستان نیز به عنوان ترمز همیشگی در این میان میتواند کم اثر و غایب ماجرا باشد.
از سوی دیگر خود اروپا نیز همان طور که آمریکا بعد از آمدن آقای ترامپ دچار تحول شده، تغییراتی داشته است لذا وضعیت رابطه اروپا و آمریکا دچار یک چالش جدی است و این در بیان و گفتار هم توسط مقامات اروپایی و حتی شاید برخوردهای خود آقای ترامپ مشهود است.
موضع اروپا در قبال ایران با آمریکا در یک مسیر قرار ندارد
مسئله دیگر در این میان، خود ایران است و این نکته که قطعا نوع نگاه اروپا نسبت به ایران در گذشته هم با آمریکا متفاوت بوده است.
استدلال اروپاییها حتی در زمان قطعنامههای شورای امنیت و تحریمها علیه ایران این بود که نهایتا برای جلوگیری از جنگ، تن به تحریمها بدهیم و با آمریکا همراهی میکردند که جنگ را تجربه نکنند. اروپای قدیم و واقعی و اصلی به جایگاه و اهمیت و نقش ایران آگاهی بیشتری دارد و نمیتواند در یک محیط دموکراتیک و واقعبینانه و نبود فشار، واقعیت ایران را کتمان کند.
قطعا شرایط امروز با دهههای پیشین متفاوت است، حتی اگر اتفاقی هم برای برجام بیفتد، بعید است یک اجماع جدید به شکل سابق یعنی کار و اقدام برای ایجاد یک اجماع گسترده و تحریمهای هوشمندانه که دولت اوباما در آن دوره رقم زد، در جهان و حتی اروپا تکرار شود. جهان و اروپا آگاهی و شرایط دیگری را تجربه میکند و بسیار غیر محتمل و بعید است که اروپا نیز بتواند این تجربه را تکرار کند.
هر چند که فشار وارد شده در آن دوره و تحریمها باعث مشکلاتی برای ما شد، اما این طور نبوده که آنها بتوانند ایران را به زانو دربیاورند و اروپا نیز به آن واقف است. پیشرفتهای شگرف و فوقالعاده ایران در بسیاری از عرصهها و بومی ساختن بسیاری از ملزومات دفاعی کشور و خود کفایی در بسیاری از امور، تجربه خوبی به آنان در مورد واقعیتهای ایران آموخت. از سوی دیگر آنان در مورد وضعیت منطقه، بیثباتیها، تروریسم، افراطگرایی و ... هم شناخت کافی دارند. واقعیتها و جایگاه ایران را میشناسند و فکر میکنم سمت و سوی اروپاییها در مورد ایران در یک محیط واقع گرایانه و مبتنی بر شناخت و در یک نگاه کاملا مستقل نمیتواند با آمریکای امروز در یک مسیر قرار بگیرد و همسو باشد.
بحث مذاکرات ایران با اتحادیه اروپا به ویژه در خصوص مذاکرات حقوق بشری که با اتحادیه اروپا شروع شده است، اکنون در چه مرحلهای است؟
مذاکرات ایران با اروپا ادامه دارد و یک ضرورت هم برای ما و هم اروپا است. در گذشته هم این تجربه در مقاطع مختلف وجود داشته است. در دهه 70 و از اواخر دهه 60 این مذاکرات را داشتهایم که در یک مقاطعی قطع شده و در بین سالهای 76 تا 84 باز این مذاکرات را در شکل گسترده و در حوزههای مختلف داشتهایم. با وجود آنکه شرایط و واقعیتها متفاوت از آن روز است اما مذاکرات با اروپا در سطح کلان و همهجانبه مطرح است و بحث حقوق بشر هم یکی از مباحثی است که میتواند هم از جانب ما و هم اتحادیه اروپا با رایزنی و گفتوگوی متقابل برای ارائه دیدگاهها و شنیدن مواضع و دیدگاههای طرف مقابل مطرح شود. هر کدام از مادر عین داشتن برخی اشتراکات و همسویی در مسایل بینالمللی از ارزشهای متفاوتی پیروی میکنیم.
مسئولیت مذاکرات حقوق بشری با قوه قضائیه است
حوزه حقوق بشر بخشی ناچیز از مجموعه لیست مسایلی است که باید با اروپا در مورد آن تبادل نظر کرد. ابهامات و سوالاتی برای آنها مطرح است و از سویی دیگر ابهامات و سوالاتی نیز برای ایران. بر اساس ارزشهای فرهنگی موجود در ایران و اتحادیه اروپا طبیعی است که اختلاف نظرها وجود داشته باشد. احساس دو طرف این بوده است که با نشست و گفتوگو میتوان بر اشتراکات افزود و بعضی مسائل را تبیین کرد. آنها بخشی از فرهنگ و قوانین اسلامی را نمیشناسند و با سیستم قضایی ایران آشنا نیستند و یکسری از مسائل مشرق زمین و آداب و سنن دینی و فرهنگی برایشان کاملا شناخته شده نیست، همان طور که ممکن است آگاهی ما نسبت به برخی از موضوعات مغرب زمین کم باشد. این میتواند معجزه گفتوگو و تامل باشد که در پرتو آگاهی و مفاهمه و رایزنی بر اشتراکات بیفزاییم و از اختلافات بکاهیم.
مسئولیت مذاکرات حقوق بشر به قوه قضاییه داده شده است. در آن مذاکرات نیز وزارت امور خارجه به عنوان یک رکن اصلی حضور دارد. در مورد مذاکراتی که وزارت امور خارجه انجام میدهد بحث کلان موضوعات مطرح است و به صورت تخصصی موضوع حقوق بشر مطرح نیست اما در بحثهای کلان شاید این موضوع هم در کنار سایر مسائل میتواند گاهی از بعد سیاست مطرح باشد.
به موضوع عربستان بپردازیم. آیا تصوری از این امر وجود دارد که با حضور هیأت کنسولی در ایام حج در عربستان نشانهای از برقراری رابطه یا تلاش برای ایجاد دفتر حافظ منافع بین ایران و عربستان باشد؟
خیر، بحث حج و بحث ترکیب افرادی که برای کار حج در عربستان مستقر میشوند ارتباطی به روابط دو جانبه ندارد. بر اساس تفاهمی که بین سازمان حج و زیارت و وزارت حج عربستان برای برگزاری حج امسال انجام شد، یکی از موضوعات مطرح از سوی آنها ضرورت حضور تعدادی از کارشناسان کنسولی وزارت امور خارجه بود و بر اساس تفاهمات انجام شده یک تیم 10 نفره در این ایام در چند نقطه برای خدمات کنسولی به ایرانیان در عربستان مستقر میشوند. این تیم از مدتی پیش انتخاب و مشخص شدهاند و کارهای لازم آنها برای اعزام و استقرار انجام شده است.
موضوع حج ارتباطی به روابط با عربستان ندارد
این هیأت از سوی بخش کنسولی وزارت امور خارجه اعزام میشود و کار بخش کنسولی سفارت را در این ایام انجام میدهند. هیأت، تیم موقتی در کنار سازمان حج و زیارت و بعثه است و هیچ تفاهمی برای اینکه بمانند و یا مذاکره خاصی داشته باشند وجود ندارد. چنین مسئولیتی به عهده این تیم نیست.
به هیچ وجه هم نمیتوان حضور این تیم را تعبیر به نزدیک کردن روابط کرد؟
خیلی بعید است که در این فاصله اتفاقی در روابط ایران و عربستان پیش بیاید و این تیم هم تیمی نیست که برای مذاکره و ماندن بیشتر در آنجا در نطر گرفته شده باشد. مسئولیت آنها دادن خدمات کنسولی به حجاج محترم ایرانی در ایام حج است.
آیا شما در این مدت هم نشانه مثبتی از طرف کشور عربستان یا کشورهایی که خواستار میانجیگری بودهاند دریافت نکردهاید که سعودیها خواهان مذاکره باشند یا پیامی ارسال کرده باشند؟
ما هیچ تماس مستقیمی با عربستان نداشتیم. اظهار علاقه از سوی برخی از کشورها بوده یا شنیده شده که بخواهند کاری بین ما و عربستان انجام دهند اما نهایتا در حد حرف باقی مانده است. ما علامت مثبتی از سوی عربستان برای صحبت دریافت نکردهایم. بر عکس آنها هنوز به گفتار سخیف خود در مورد ایران ادامه میدهند. شاید برای آنها فهم واقعیت ایران کمی نیاز به زمان دارد و باید برای این درک و رسیدن به این فهم بیشتر فکر کنند، ما کشور صبوری هستیم، در چند دهه گذشته شواهد بسیاری در تاریخ منطقه گواه بر صبوری هوشمندانه ایرانیان دارد.
فکر میکنید با حضور ولیعهد جدید و با توجه به تحلیلهایی که در مورد نگاه رادیکال ایشان به مسائل سیاست خارجی و نگاه تند نسبت به ایران وجود دارد، روابط تیرهتر خواهد شد؟
ارزیابی دقیق در این باره کمی سخت است. تحلیلهای مختلفی وجود دارد. سیاست خارجی و سیاست منطقهای و به خصوص نگاه آنان به ایران و چیزی که تحت عنوان برنامه 2030 برایشان طراحی شده کاملا متضاد است.
اینکه ایشان در دوره ولیعهدی خود آرزوی قطع رابطه با ایران را داشت و برای دستیابی به آرزوها و تعبیر خوابهای خود هر کسی میتواند کارهای زیادی انجام دهد خود یک بحث است و چگونگی تحقق آن چیز دیگر. اما او اکنون به آرزوی خود رسیده است و توانست با پیگیریها و تلاشهای بسیار امروز منصب ولایتعهدی را بدست آورد که خوب یک مساله داخلی آنهاست و ما به مسایل داخلی دیگران ورود نمیکنیم. این عدم مداخله در امور دیگران یک اصل مسلم نظام ماست.
از سوی دیگر ولیعهد جدید قبلا مواضع تندی درباره ایران داشت و حالا اظهارنظر در این باره که در دوره ولیعهدی نگاه ایشان تندتر یا ملایمتر شود پیچیده است. اما خوب بهتر آن است و مصلحت آنان و منطقه نیز همین است که از برخوردهای احساسی بکاهند و مواضع خود را به واقعیتهای موجود نزدیکتر کنند.
مجموعه تحولات در حوزه شورای خلیج فارس و فشاری که برای قطع رابطه دیگران با ایران میآورند، نشان میدهد که تا این لحظه نشانهای که بخواهند تغییری در سیاست خود در قبال ایران داشته باشند وجود ندارد.
یک نوع رفتار بیحاصل و بیهوده مبنی بر جنگ روانی و تبلیغی هم در مورد ایرانیها مانند اخبار دستگیری صیادان و نظامیان ایرانی و یا شلیک به سمت یک لنج ماهیگیری غیر مسلح و بیدفاع ... داشتهاند که اینها دارای معانی خاص خود است.
موضع تغییرناپذیر ایران حمایت از عراق یکپارچه است
یکی دیگر از مسائلی که اخیرا مطرح شده به نوع روابط ایران با اقلیم کردستان عراق در پرتو بحث رفراندوم استقلال و برخی از اختلافات باز میگردد. از جمله آنها مدعی هستند که ایران نسبت به قطع آب اقدام کرده و نوار مرزی را بمباران کرده است. موضع شما در این باره چیست؟
قطع آب اصلا یک مسئله سیاسی نیست و هیچ ارتباطی به اقلیم کردستان نداشته و ندارد. اما در مورد موضع ما نسبت به بحث همهپرسی در اقلیم کردستان باید بگویم که ایران خواهان تمامیت ارضی و حاکمیت ملی عراق و عراقی یکپارچه و دمکراتیک و توسعه یافته است و هر نوع تجزیه عراق و تفکیک و جدایی بین ملتها و اقوام و مذاهب را یک نوع اشتباه فاحش و خطای استراتژیک میداند که به ضرر مردم عراق و همه قومیتها و مذاهب خواهد بود و موجب بیثباتی بیشتر عراق و تشویق و گسترش موج تروریسم خواهد شد.
لذا موضع تغییرناپذیر ایران حمایت از دولت مرکزی عراق، تمامیت ارضی، زندگی همراه با رفاه و آرامش برای تمام مردم عراق و برای همه پیروان مذاهب و اقوام مختلف در چارچوب یک حاکمیت ملی و دموکراتیک است.
بند چهارم توافقنامه ایجاد مناطق کاهش تنش در سوریه، اجرای مناطق کاهش تنش را به عهده سه کشور ضامن گذاشته است و این نشان میدهد که در اجرای مناطق کاهش تنش باید سطح حضور ما از مستشاری در سوریه افزایش پیدا کند و عملیاتی و اجرایی شود. برای این موضوع برنامهریزی شده است؟
درباره این موضوعات، در مذاکرات کارشناسی که آخرین آن در مسکو بود صحبت شده است و ادامه آن در آستانه باید در سطحی عالیتر مورد تایید و تفاهم قرار گیرد. حتی قبل از طرح موضوع مناطق کاهش تنش، در بحث برقراری آتشبس و کمکهای انسانی این مساله بگونهای به عنوان یک ضرورت مطرح بود. اینکه کمکها چطور باید به سوریه ارسال شود و چه مناطقی تحت کنترل باشد، موضوعاتی بود که در این قالب مورد مذاکره قرار داشت.
در کنار این موضوعات این بحث نیز مطرح بود که باید یک سری نیرو در سوریه مانند دیگر تجاربی که در جهان یا سازمان ملل متحد در اینگونه موارد مشابه وجود داشته است، تحت هر عنوانی که بتوان نام آن را گذاشت، حضور داشته باشند. این موضوع که سه کشور ضامن صلح و آتشبس چگونه باید بر این کار نظارت کنند بحثی مهم، کارشناسی و دقیق است که در حال رایرنی برای یافتن و نهایی کردن مکانیسمهای آن هستند.
تاکنون مقداری از این بحث انجام شده و مکانیسمهایی نیز برای آن در نظر گرفته شده است و نهایتا به هنگام اجرا نیاز به نیرو است. البته این نیروها قطعا عملیاتی نیستند و تصوری که شما دارید که حضور ما از حالت مستشاری به عملیاتی تغییر میکند مورد تایید و موافقت من نیست. این نیروها عملیاتی و جنگنده نیستند و در واقع به نوعی شبیه همان پاسداران حافظ صلح هستند. اصولا باید از هر یک از سه کشور تعدادی از این نیروها در سوریه مستقر شوند.
مذاکرات متنوع با دولت افغانستان
اخباری درباره سفر هیأت ایرانی به افغانستان در ماه آینده منتشر شده است. این هیأت در چه راستایی قرار است به کابل سفر کند؟ آیا مذاکرات آب میان ایران و افغانستان در حال انجام است؟
ما مسائل و موضوعات بسیار زیادی برای گفتوگو با کشور همسایه و دوست خود افغانستان داشته و داریم. یکی از موضوعاتی که در چند سال اخیر خیلی مطرح شد بحث آب و سدها بود. از جمله سد سلما که با سرمایهگذاری 250 میلیون دلاری هندیها ساخته شد که در آن به حق و حقوق آبی ما توجه نشده بود و این سد میتوانست تأثیر عمدهای روی آب خراسان داشته باشد و دیگر موضوعاتی از این نوع در حوزه آب.
این مباحث در حالی بین دو کشور وجود داشت که به نظر میرسید طرف افغانستانی به علت درگیر بودن در خیلی از مشکلات، آمادگی مذاکره در اینباره را نداشت و به همین دلیل نیز سفر آقای ظریف به افغانستان با مقداری تأخیر انجام شد. اما به هر حال با استمرار پیگیریها و آمادهسازیهای لازم و تعیین تاریخ سفر وزیر امور خارجه ایران در میان استقبال بسیار و در شرایطی آکنده از دوستی و مودت به کابل انجام شد، این سفر بسیار سفر سازنده و لازمی بود و دولت افغانستان نیز در این سفر اراده و عزم دوستانه خود برای حل و فصل تمامی پروندههای موجود در روابط را به نمایش گذاشت.
سفر آقای ظریف سفر بسیار خوبی از نظر ما و افغانستان بود که در این سفر پنج کمیته برای مذاکره پیرامون موضوعات مختلف بین دو کشور پیشبینی و قرار شد پیشبرد اهداف و نتایج این کمیته منوط به یکدیگر نباشد و هر کدام در موضوع خود مسأله را جلو ببرند و به نتیجه برسانند تا در نهایت بتوان یک سند جامع راهبردی برای روابط دو کشور را تنظیم کرد.
چند هفته پیش در تهران میزبان هیات افغانستان بودیم و این کمیتهها کار خود را آغاز کردند. مدیریت دو کمیته آب و سیاسی با وزارت امور خارجه است که مسئول کمیته آب آقای عراقچی است و کمیته سیاسی نیز با آقای رحیم پور است. بحث مهاجران، مواد مخدر، مرزها و امنیت مرزها و... هم مطرح است که کمیته های نیز در این باره در وزارت کشور تشکیل شده است . هر مذاکرهای با افغانستان در آینده در چارچوب همین کمیتههای 5 گانه خواهد بود.
تا چند هفته آینده کابینه جدید دولت دوم آقای روحانی اعلام خواهد شد. آیا آقای ظریف همچنان در سمت خود خواهند بود؟
پیشبینی کار درستی نیست. هنوز تا ورود آقای رئیسجمهور به این مرحله از کار، وقت زیادی باقی است و دکتر ظریف هم ترجیح میدهند در این مورد سکوت کنند و اجازه ندهند هیچ گمانهزنی و شائبهای در این مورد به وجود آید ولی واقعیت این است که کارنامه دولت در چهار سال اول در حوزه سیاست خارجی و تلاشهای وزیر امور خارجه و وزارت امور خارجه از نمره بسیار بالایی برخوردار است.
کشاندن مباحث سیاست خارجی به سطح خیابان و هر چهار راه، دفاع از مصالح ملی نیست
ابن قضاوت مختص ایرانیان نیست، در جهان نیز بسیاری چنین میاندیشند. بطور خاص وزیر امور خارجه و همکاران ایشان در این ۴ سال کارهای بزرگی را که باور آن قبلا برای بسیاری غیر ممکن بود رقم زدند. البته ویژگی وزیر امور خارجه و وزارت خارجه این است که به لحاظ ماهیت کار و توجه و صیانت از امنیت و منافع ملی نمیتوانند مانند بسیاری دیگر روی اقدامات و کارهای جدی خود خبررسانی و تبلیغ کنند و اصولا اگر در این خصوص بخواهم نکته بیشتری را بیان کنم باید یادآور شوم که همگان استحضار دارند که در هیچ کشوری همه اسناد سیاست خارجی آن به روز منتشر نمیشود و بسیاری از کشورها بعد سه دهه یا بیشتر آن هم بخشی از اسناد خود را منتشر میکنند چرا که برای آنها امنیت و مصالح ملی اولویت اول است و سیاست خارجی و مباحث آن از مقوله موضوعات عادی روزمره و کشاندن آن به سطح خیابان و هر چهار راه نیست.
مثلا آقای ظریف اخیرا در پاریس بودند و بهگرمی مورد استقبال قرار گرفتند و در دیدار با وزیر امور خارجه و بهخصوص رئیس جمهوری جدید این کشور مباحث بسیار جدی مورد تبادل نظر قرار گرفت، ایشان به عنوان وزیر امور خارجه و پیگیری کننده تمامی ابعاد روابط دوجانبه در مورد امضای قریبالوقوع سند به تفاهم رسیده میان ایران و فرانسه آگاهی داشتند، اما هرگز به دلایل همان چیزی که بدان اشاره کردم یعنی منافع ملی در این خصوص سخنی زودهنگام مطرح نکردند.
با این وجود برخی بعد از سفر آقای ظریف به اروپا، مدعی شدند که اروپا بعد از این سفر ایران را تحریم کرد.
بله متاسفانه، در ایران گاهی مسائل جناحی و باعث میشود که ناراستیهایی اتفاق افتد و اتهامات ناروایی بیان شود، اینگونه رفتار نه منطقی است و نه به عزت ایران اسلامی در جهان میافزاید. چگونه می توان این حرف را باور کرد که اروپا ما را تحریم کرده است اما دو سه روز بعد، بزرگترین قرارداد نفتی یک دهه اخیر در تهران امضا میشود. کاری که جهان از آن به عنوان حمایت جدی اروپا از ادامه برجام و مخالفت با سیاستهای آمریکا نسبت به ایران و اعلام کامل پایان تحریمهای اروپا یاد کرد .
برای مقابله با دولت، به ظریف حمله میکنند
این همه را گفتم که به این نکته برسم که وزیر امور خارجه و وزارت امور خارجه به عنوان یک ارگان و وزراتخانه حاکمیتی نمیتواند بخاطر مصالح ملی هر حرف و سخنی را نابهنگام بیان کند و شوربختانه برخی از این وضعیت برای مقابله با دولت به دلایل سیاست داخلی و بهخصوص به وزارت امور خارجه و وزیر پر تلاش و موفق آن حمله میکنند و نمیدانند که چه میزان ضرر و زیان را متوجه منافع مردم می کنند و چگونه مردم و حاکمیت و نظام تاوان این نادرستگوییها را میپردازند.
گفته میشود آقای ظریف شاید خودشان تمایلی برای ادامه کار در وزارت امور خارجه در دولت دوازدهم نداشته باشند.
نه چنین چیزی را من نمیبینم. با توجه به روحیهای که من از آقای ظریف میشناسم ایشان فردی نیست که اگر نظام به خدمات ایشان نیاز داشته باشد، میدان را خالی کند. او در بسیاری موارد در دهههای قبل و در سمتهای دیگر نیز گاهی تمایلی به پذیرش مسئولیتی نداشت اما چون به او مراجعه و درخواست شد، علیرغم میل باطنی تمامی تلاش و همت و تجارب و توانایی خود را به کار گرفت و به میدان آمد. اما همه اینها بر داشتهای من است، این سوال را ایشان خود باید پاسخ گویند.
اشاره کردم به شکل بیاندازهای فشارهای ناعادلانه و غیر اخلاقی و غیر منصفانه روی آقای ظریف وجود دارد، ناجوانمردانه تهمت میرنند و و دروغ میگویند. تکرار میکنم اگر یکی از بهترین دستاوردهای دولت را سیاست خارجی و بر قراری ارامش در عرصه بینالمللی و موضوع هستهای تلقی کنید به هر حال برخورد با این موضوع برخورد با وزارت امور خارجه است. این برخورد ها هنوز متاسفانه بعد انتخابات و پایان رقابتهای انتخاباتی وجود دارد.