علامه در سن 17 سالگی مطابق با 1310 هجری شمسی وارد اصفهان شد، این حضور بیش از 10 سال به طول انجامید و دوباره به کربلا باز گشت تا اینکه با شروع جنگ جهانی دوم و اوضاع نابسامان و ناامن آن روزگار در تهران ساکن شد. در همین شهر با دختر میرزا محمد مجتهد طباطبایی با نام عذرا بیگم ازدواج کرد، این بانوی فاضله و مؤمن که مدت کوتاهی را با ایشان زندگی کرد و به دیار باقی شتافت، باغی را که در خیابان کارون داشته به علامه هبه کرد، بعد از گذشت سالها پیکر مطهر علامه در همین باغ در دل خاک طبق وصیتش آرام گرفت، علامه بعد از فوت همسرش، برای بار دوم ازدواج کرد، از او 5 فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار باقی مانده است.
شمایل فعلی قبور ائمه بقیع توسط چه کسی انجام شدآنچه نام علامه عبدالرحیم صاحب الفصول را در تاریخ اسلام و تشیع درخشان میسازد، هوش و ذکاوت سیاسی ایشان درباره ترمیم مزار منور ائمه بقیع است، وی در دیداری که با عبدالعزیز پادشاه عربستان بعد از تخریب قبور ائمه بقیع داشته موفق به دریافت سندی میشود که به موجب آن زائران ایرانی میتوانند به زیارت بقیع رفته و اعمال خود را انجام دهند، چیزی که شاید بیشتر مردم ندانند چه کسی با ظرافت مانع تخریب کامل قبرستان شد و شمایل فعلی قبور مطهر ائمه بقیع توسط چه کسی انجام شد، در این گزارش پای سخن محمدمهدی حائری فرزند علامه، مهرداد طاهری و احمد ابراهیمی از مستندسازان «بهشت ماندنی است» و «پنجرههای بهشت» مینشینیم تا بیشتر با جایگاه این عالم غریب آشنا شویم:
محمدمهدی حائری صاحب الفصول فرزند علامه عبدالرحیم که در شش سالگی از نعمت پدرش محروم میشود، این گونه علامه را توصیف میکند: خاطراتی که یادم میآید از دوران کودکی است و هرچه نقل میکنم از مادر یا دیگر دوستان پدرم شنیدهام، آقا با خانواده و مردم خیلی مهربان بود، به مادرم محبت خاصی داشت، طوری که او را شیفته خودش کرده بود. یادم میآید وقتی با خواهر و برادرهایم بازی میکردیم، خانه را روی سرمان میگذاشتیم، مادرم مرتب تذکر میداد که آرام باشید، آقا مطالعه میکند.
وی میافزاید: علامه از جذبه خاصی برخوردار بود. کلامش نفوذ داشت. هر کسی با او صحبت میکرد چه آشنا و چه غریبه، به چشمانش نگاه میکرد و با دقت گوش میداد و سپس با خوشرویی پاسخ میداد، سعی میکرد در جلساتش با آیات قرآن فرد را به خود بیاورد، به گونهای عنوان میکرد که فقط فرد خاطی متوجه کلامش میشد.
فقط خراب کردن قبور ائمه بقیع مانده بود که آن را هم متأسفانه انجام دادیدو اینک اصل ماجرا...
با تخریب قبور منور ائمه بقیع در 8 شوال سال 1344 هجری قمری توسط عمال آلسعود و با سرکردگی «عبدالعزیز بن سعود»، سیدابوالحسن اصفهانی و میرزا حسین نائینی این واقعه شوم را به علمایی مانند امامجمعه خویی و سیدمحمد بهبهانی در تهران اطلاع میدهند، در مدت زمان کوتاهی همه جهان اسلام از این واقعه جانسوز اطلاع مییابند تا اینکه یک سال از این ماجرا میگذرد و ...
محمدمهدی حائری ادامه ماجرا را این گونه بیان میکند: پدرم سال 1345 هجری قمری یعنی یک سال بعد از تخریب بقیع به عتبات عالیات سفر میکند و بعد از آن برای زیارت حضرت زینب(س) به سوریه میرود، در آنجا سفیر آل سعود به نام «محمد عبدالرواف» به ملاقاتش میرود و این قول را میدهد که در سفر به مکه از هر نوع امنیتی برخوردار خواهد بود، چرا که در آن زمان ناامنی زیادی در مکه وجود داشته است.
این گونه علامه راهی عربستان برای انجام مناسک حج ابراهیمی میشود، بعد از اتمام مراسم حج، پادشاه عربستان از وی دعوت میکند تا به ملاقاتش برود و از آنجایی که علامه در بلاغت کلام بینظیر بود و تسلط زیادی هم به زبان عربی داشت، همچنین آوازه سخنرانیهای او در عراق به حجاز رسیده بود، عبدالعزیز وی را خوب میشناخت، به ایشان میگوید: هر کاری داشته باشید، در انجام آن حاضرم، علامه پاسخ میدهد: شما تمام اصلاحاتی که منظور داشتید تمام شد و فقط خراب کردن قبور ائمه بقیع مانده بود که آن را هم متأسفانه انجام دادید، من میخواهم قبرستان بقیع را بازسازی کنم!
پسر علامه ادامه میدهد: البته پدرم از سوی دولت مأموریت این کار را بر عهده نداشت و این درخواست را شخصی مطرح میکند، وقتی آقا این حرف را میزند رگ پیشانی پادشاه عربستان از خشم ورم میکند، به گونهای که اطرافیانش حالت جدیتری به خود میگیرند. پادشاه عربستان بعد از چند دقیقه با همان غرور پاسخ میدهد همانطور که وعده دادم عمل میکنم، برای پدرم مهم بود مقبره ائمه(ع) بازسازی شود. اول از همه با کمک گروهی که رفته بود دور مزار چهار امام را سنگچین گذاشت تا حریمش مشخص شود و بعد هم دور تا دور بقیع را مرزبندی کرد.
در این جلسه علامه عبدالرحیم پیشنهاد میدهد که مَلِک دو صفه مسدس از سنگ مرمر بسازد، یکی بالاتر باشد که صورت قبور روی آن باشد. یکی پایینتر که مردم بایستند و زیارت بخوانند، در اطراف این صفه بزرگ طاقنماهایی از سنگ مرمر ساخته شود که فقط برای استراحت و نشستن مفید باشد، ولی جای خوابیدن یا سکونت نباشد، ابداً طلا و نقره هم در آنها بکار نرود، مَلِک، این نقشه را ظاهراً میپذیرد.
عبدالعزیز خم میشود و دست علامه را میبوسددر پایان این دیدار عبدالعزیز خم میشود و دست علامه را میبوسد و دستور میدهد تا متن آنچه بر آن توافق شده است روی کاغذی مارک دیوان جلاله نوشته و ثبت شود و برای آیتالله فصولی ارسال شود، مفاد این قرارداد به شرح زیر است:
از عبدالعزیز پسر عبدالرحمن آل فیصل به حضرت فاضل محترم شیخ عبدالرحیم صاحب الفصول سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. بعد ما تأکید میکنیم که قبه پیغمبر(ص)را احدی به بدی لمس ننماید و چنین چیزی هرگز به خاطر ما خطور نکرده است. که آن را به بدی مس نماییم(منظور اینکه قبه قبر پیغمبر(ص) را خراب نخواهیم کرد) و برای پیغمبر نزد ما احترامی است که با هیچ حرمتی برابری نمیکند. اما مسائل قبور بقیع و آنچه متعلق به آن است از بنا پس ما چنانچه به شما خبر دادیم تابع شریعت اسلامیم و نه اهل بدعت و ما آمادهایم که اوامر علمای مسلمین را از هر مذهب که باشد محترم بشماریم و اما راجع به مذاکرات دیگر به زودی نظر خود را برای شما بیان خواهیم کرد و امر خواهیم کرد که قبور بقیع را نظیف کرده و تسطیح کنند. مطابق آنچه در شرع جایز است با کشیدن دیواری در اطراف آنکه از پلیدی حفظ شوند و برای شما تأکید میکنیم که ما منع نمیکنیم هیچکس را از زیارت قبور بقیع، اگر زائران در زیارت خود متابعت کنند طریقه شریعه و آداب دینی را و به تحقیق امر نمودیم به نوشتن این سند تا شما آن را برای مردم منتشر کنید. این بود آنچه لازم بود بیان آن و خدا حفظ کند شما را.
فعالیتهای دیپلماتیک علامه الفصول برای احیای این سند از الازهر مصر تا سازمان مللاحمد ابراهیمی مستندساز «پنجرههای بهشت» که همراه مهرداد طاهری مستندساز «بهشت ماندنی است» حضور داشت، درباره سرنوشت این نامه و پیگیریهای علامه برای احقاق حق شیعیان برای زیارت قبور ائمه بقیع میگوید: یکی از عوامل عدم پیگیری این سند مهم و تاریخی، نفوذ دولتمردان فاسد و وابسته به دولت هایی مثل انگلستان بود که عملا از کشور سعودی حمایت می کردند و تقاضای آنها بر این بود که موضوع پیگیری تخریب بقیع شریف باید متوقف شود. یکی از این افراد حبیب اله هویدا بود که بعد ها سفیر ایران در عربستان سعودی می شود. بنابراین یک علت آن را میتوان حضور و نفوذ عناصر بهایی در ارکان دولت ایران و همدستی آنان با دولت آل سعود دانست.
وی با بیان اینکه علامه با آن ذکاوتش یک کپی از این سند را به سازمان ملل و یک کپی دیگر آن را به جامعةالازهر مصر میفرستد، خاطرنشان میکند: در سالهای بعد که زوار ایرانی مورد آزار و اذیت عمال سعودی قرار میگیرند، اجرای این سند بارها از سوی علامه از طریق دیپلماتیک پیگیری میشود، حتی در همان سال نخست در روزنامه اطلاعات تهران چاپ میشود تا به اطلاع عموم مردم کشور برسد.
ابراهیمی با تأکید بر اینکه در این سند مُهر عبدالعزیز دیده میشود، بیان میکند: متأسفانه این سند به علت گذر ایام در حال نابودی است و امیدواریم افراد یا نهادی متولی شوند که این سند را ترمیم و محافظت کنند تا با استناد به آن، زوار بقیع بتوانند به راحتی به زیارت این مکان مقدس بروند، منتها تا امروز این سند مهجور مانده است، حتی دکتر ولایتی زمانی که وزارت امور خارجه را برعهده داشتند، پیگیر این سند شدند، اما تا کنون کاری صورت نگرفته است، بنابراین درخواست دارم تا این سند از بین نرفته، برای پیگیری آن، اقدامی صورت گیرد. در همین جا از آستان قدس رضوی و موزه آن آستان تقاضا داریم که برای حفظ این سند تاریخی و دینی اقدام نماید.
این سند از لحاظ حقوقی قابل پیگرد استمهرداد طاهری مستندساز «بهشت ماندنی است» نیز با بیان اینکه بقیع همچنان مهجور مانده است، ابراز میدارد: نکته اصلیای که مستند «پنجرههای بهشت» مطرح میکند این است که عبدالعزیز پادشاه سابق عربستان مجوز زیارت از قبور ائمه بقیع را صادر کرده است و همین میتواند محوز حفظ بقیع و قبور منور اهل بیت شود که فراتر از آن، از لحاظ حقوقی هم قابل پیگیری هست.
وی ادامه میدهد: ما در حد توانمان در مستندهای بهشت ماندنی است و پنجرههای بهشت سعی کردیم به مظلومیت بقیع بااستفاده از اسناد متقن و مستدل اشاره کنیم و چهره اصلی وهابیت را به مردم نشان دهیم.
نویدی که علامه به زائرش میدهد/ رفتن امام خمینی(ره) به زیارت مزار علامهدر کنار مسجد حائری، مزار علامه قرار دارد، روی سنگ مرمر آن اشعاری حک شده که خود علامه سروده است و نوشتهای که حکایت از مظلومیت وی دارد: این قبر کسی است که در دنیا غریب آمد و در آن غریب زندگی کرد و از آن غریب رفت، «بسم الله الرحمن الرحیم الا کل شیئی هالک غیر وجهه، الحمدلله الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا والصلوة علی انبیاء الله و خلفائه و مظاهر امره و امنائه واخص بافضلها افضلهم و باکملها اکملهم محمدا و آله ولاابغی عنهم حولا و بعد هذا قبر من دخل فی الدنیا غریبا و عاش فیها غریبا و خرج منها غریبا ...»
در بخشی دیگر از متن سنگ قبر آمده است: به تحقیق صاحب این قبر ضمانت میکند برای زیارتکننده و قصدکننده خود که خداوند به فضل خود حاجت او را برآورد و مشکلش را حل کند، به شرط اینکه این زیارت او برای امتحان نباشد و امیدوار است که خداوند به فضل خود این بندهاش را در این ضمانت ناامید نگرداند.
هر که آید از صفا بر این مزار/ مشکلش را حل نماید کردگار
گر جفا دیدی قدم دیگر منه/ ور وفا دیدی دل از ما بر مـدار
نقل شده است که امام خمینی(ره) زمانی که به کویت یا ترکیه تبعید میشوند برای خداحافظی با استاد خود به این مقبره میآیند و آیتالله شاه آبادی نماز میت علامه حائری را میخوانند و پیکر ایشان را در قبر میگذارند و تشریفات دفن را انجام میدهند.