یادنامه شهید «محمدحسین ذاکری»؛

با نیت زیارت امام زمان (عج) و دفاع از حریم اسلام راهی جبهه شدم

هنگامی که «محمدحسین» به همراه تنی چند از مسئولان برای بازدید و شناسایی منطقه جنگی شرهانی واقع در خاک عراق رفته بود، مورد اصابت گلوله تک‌تیراندازهای عراقی از ناحیه سینه قرار گرفت و آسمانی شد.
کد خبر: ۲۴۷۷۱۹
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۰ - 15July 2017
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، شهید «محمدحسین ذاکری» در 12 فروردین سال 1341 در خانواده‌ای متوسط در شهر زارچ یزد دیده به جهان گشود، پس از دوران طفولیت خانواده وی از یزد به تهران مهاجرت کردند. محمدحسین در خانواده‌ای مذهبی پرورش یافت، پدر و اجداد او همه از ذاکرین اباعبدالله الحسین (ع)، خامین مسجد صاحب‌الزمان (عج) زارچ و برگزارکنندگان جلسات مذهبی و قرائت قرآن بودند.

دوران ابتدایی خود را در دبستان صبحی منطقه نیرو هوایی تهران گذراند و پس از آن هم دوران راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. وی از همان دوران نوجوانی در زمینه‌های هنری استعداد وافری داشت و آثار هنری کار روی چوب، شیشه ( ویترای) و نقاشی از مواردی است که از وی به جا مانده است.

سپس دوران متوسطه را در رشته فنی تأسیسات ساختمان در هنرستان آزادی فلسطین گذراند. در رشته تحصیلی خود مهارت زیادی در طراحی و نقشه‌کشی ساختمان پیدا کرد و بعدها به همراه چند تن از دوستان خود شرکت ساختمانی پلی‌تکنیکال را تشکیل دادند و کارهای طراحی و اجرای پروژه های ساختمانی زیادی را انجام داده اند که هم اکنون برخی از نقشه های طراحی شده توسط وی بجا مانده است .

دوران پایانی تحصیلات متوسطه شهید مصادف شد با مبارزات مردم بر ضد حکومت شاهنشاهی و او هم مانند سایر جوانان و نوجوانان وطن‌دوست و انقلابی ایرانی به فعالیت‌های انقلابی مشغول شد و در تظاهرات و مبارزات به همراه دوستان خود حضور فعال داشت، از جمله تظاهرات روز 17 شهریور که بنا به گفته خانواده و دوستان همراهش از صبح این روز حدود دوازده ساعت در تظاهرات و مبارزه شرکت داشت و از ناحیه فک و صورت توسط نظامیان شاهنشاهی مورد جراحت قرار گرفت که تصاویری از این روز و حضور شهید موجود است.

یکی دیگر از اقداماتی که شهید در این دوران انجام داد برپایی جلسات قرائت، ترجمه، تجوید و ترتیل‌خوانی قرآن و آموزش احکام میان زارچی‌های مقیم تهران بود که وی یکی از بانیان این امر بود و پس از گذشت سی و چند سال از شهادت وی هنوز این دوره و جلسات در تهران برپا می شود .

پس از پیروزی انقلاب وی همراه چند تن از دوستان مبارزاتی خود در سازمان عقیدتی سیاسی شهربانی جمهوری اسلامی مشغول خدمت شد و تا زمان حضور در جبهه و شهادت عناوین مختلف شغلی را عهده‌دار بود از جمله: مسئول برگزاری دوره‌های احکام و معارف اسلامی بین نیروهای نظامی و درجه‌داران نهاد محل خدمت خود، مربی آموزش نهضت سوادآموزی زندان قصر تهران برگزاری امتحانات احکام میان زندانیان و مسئول سرکشی و رسیدگی به امور خانواده های شهدا و جانبازان بود که بیشتر این سرکشی ها مربوط به خارج از تهران و در شهر‌های مختلف کشور بوده که تصاویر و ویدیوهای متعددی از این سرکشی‌ها و مصاحبه‌ها موجود است.

وی در طول مدت خدمت خود بارها همراه با مسئولین خود به برای سرکشی و تهیه فیلم و عکس به جبهه اعزام شد و به این حضورها علاقه زیادی نشان می‌داد و حتی از مرخصی‌های کاری خود برای حضور در جبهه از طریق سپاه، بسیج و سایر نهادها استفاده می‌کرد و حتی خود از مسئولین امر تقاضای حضور داوطلبانه در جبهه نمود که با وی موافقت شد.

محمدحسین برای ارتقا و کسب درجات بالاتر بنا بر سفارش برخی مسئولین خود تصمیم به تحصیل در خارج از کشور گرفت ولی پس از آماده شدن تمامی مراحل سفر، برای گذراندن دوران احتیاط عازم خدمت مقدس سربازی در قالب گردان قدس لشکر 21 حمزه سیدالشهدا شد .

سرانجام در سحرگاه 63/4/26 هنگامی که به همراه تنی چند از مسئولان برای بازدید و شناسایی منطقه جنگی شرهانی واقع در خاک عراق رفته بودند مورد اصابت گلوله تک‌تیراندازهای عراقی از ناحیه سینه قرار گرفت و با وجود اینکه بلافاصله توسط همراهان به پشت جبهه منتقل شد ولی بر اثر خونریزی شدید مصادف با اذان صبح همان روز با وضوی خون به دیدار معبود شتافت و به این ترتیب دفتر زندگی یکی دیگر از انصار الحسین (ع) و خادمین امام خمینی (ره) برای همیشه باز ماند.

یادنامه شهید «محمد حسین ذاکری» 

پیکر مطهرش پس برگزاری مراسم تشییع و تشریفات نظامی توسط شهربانی تهران بنا به درخواست خانواده‌اش به زارچ یزد منتقل و در گلزار شهدای باغ رضوان زارچ آرام گرفت.

این شهید بزرگوار در یکی از یادداشت‌های خود درباره نیت خود از حضور در جبهه چنین می‌نویسد: «با نیت شناخت خدا، تحکیم ایمان، زیارت امام زمان (عج)، دفاع از حریم اسلام و دفع هرگونه تجاوز بیگانگان از کشور، راهی جبهه شدم».

متن زیر یکی از دست‌نوشته‌هایی است که شهید «محمدحسین ذاکری» برای نشریه و ویژه‌نامه‌های محل خدمت خود نوشته است:

بسم الله الرحمن الرحیم

و ما ادریک ما لیله القدر...

«وقتی سفیر گلوله‌های پاسداران اسلام سینه فضا را شکافته و بر قلب دشمن زبون می‌نشیند و آتش خمپاره‌های لشکریان الله طومار بعثیون کافر را در هم می‌پیچد و نعره خشم‌آگین و خروش مجاهدین اسلام رعشه بر اندام آنچه ضد خداست می‌اندازد، دشمن عاجزانه دست به عقب‌نشینی می‌زند تا مجاهدین راه خدا جشن پیروزی بگیرند و طعم شیرین فتح را از عمق جانشان بچشند و در این میان باشد که با صدای انفجار خمپاره و یا در سفیر گلوله‌ای از سوی دشمن فریاد الله اکبری به گوش رسد و بعد فوران خون از پیکری دردمند و به خاک غلتیدن رزمنده‌ای بی‌جان و بسته شدن دفتر زندگی مجاهدی فاتح ولکن سرآغاز حرکتی نوین، تولدی دوباره و بعثتی جدید ... در اوج افتخار !

در این شماره گزارش گونه‌ای از نتایج حماسه‌آفرینی‌های رزمندگان پاکباز اسلام در عملیات رمضان از نظر شما گذشت و به دنبال آن بجاست که خاطره شهدای بزرگ این عملیات و معلولین از خودگذشته آن که با بذل جان خویش ایثار را به تمامی عرضه داشتند و در گرمای سوزان خوزستان عرصه نبرد را به دشمن تنگ ساختند گرامی بداریم. لذا آنچه معمول ما بود به یاد حماسه‌آفرینان همیشه جاوید عملیات رمضان، عکس و مشخصات تنی چند از این شهدای گرانقدر را به چاپ می‌رسانیم و امید عفو از اینکه چنین به اختصار به معرفی این شهدا پرداختیم .

برای تمامی شهدای این عملیات آرزوی محشور شدن با حضرت اباعبدالله الحسین و ائمه معصومین علیهم‌السلام را می‌نماییم و اقرار می‌کینم که حق سخن را در بیان عظمت و شکوه ایثار رزمندگان اسلام هنوز آنچنان که باید و شاید ادا نکرده‌ایم و امیدواریم در آینده امکانات به ما اجازه وسعت دهد».

یادنامه شهید «محمد حسین ذاکری» 
یادنامه شهید «محمد حسین ذاکری» 
یادنامه شهید «محمد حسین ذاکری» 
یادنامه شهید «محمد حسین ذاکری» 
یادنامه شهید «محمد حسین ذاکری» 
یادنامه شهید «محمد حسین ذاکری» 

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها