نگاهی به تلاشهای چندباره آمريكا برای ورود «سپاه» به ليست گروههای تروريستی؛
«تیر مشقی» در برابر قدرتمندترين نهاد نظامی منطقه
سخنان سردار «باقری» رئيس ستاد كل نيروهای مسلح درباره تحريم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را میتوان واكنش صريح يک مقام نظامی ايران در قبال لايحه جديد تحريمی كنگره آمريكا در مقابل ايران دانست.

به گزارش گروه سایر رسانههای
دفاع پرس، «مهدی پورصفا» نوشت: سخنان سردار «باقری» رئيس ستاد كل نيروهای مسلح درباره تحريم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را میتوان واكنش صريح يک مقام نظامی ايران در قبال لايحه جديد تحريمی كنگره آمريكا در مقابل ايران دانست؛ لايحهای كه از دولت ايالات متحده آمريكا میخواهد تا مجموعه سپاه پاسداران انقلاب را در ليست گروههای تروريستی قرار دهد و تمام مجموعههايی كه به اين ترتيب در حال همكاری با اين نهاد هستند، در خطر تحريم و اضافه شدن به ليست «دی. اس. ان» قرار بگيرند.
سخنان سردار باقری رئيس ستاد كل نيروهای مسلح درباره تحريم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را میتوان واكنش صريح يک مقام نظامی ايران در قبال لايحه جديد تحريمی كنگره آمريكا در مقابل ايران دانست؛ لايحهای كه از دولت ايالات متحده آمريكا میخواهد تا مجموعه سپاه پاسداران انقلاب را در ليست گروههای تروريستی قرار دهد و تمام مجموعههايی كه به اين ترتيب در حال همكاری با اين نهاد هستند، در خطر تحريم و اضافه شدن به ليست دی. اس. ان قرار بگيرند.
سردار «باقری» در سخنان خود كه در جمع فرماندهان نيروی زمينی بيان شد با اخطار صريح به طرفهاي امريكايي گفت: ملت ايران همواره در برابر نظام سلطه و استكبار به ويژه امريكا ايستادگي كرده و روز به روز مقاومتر شده است، لذا تحريمهاي بعدي نيز به فرصتي براي رشد و بالندگي و خوداتكايی و توجه به ظرفيتهای بومی و درونی كشور بدل خواهد شد. همرديف شمردن سپاه با گروههای تروريستی و جاری كردن تحريمهای مشابه آنان برای سپاه ريسک بزرگی برای امريكا و پايگاهها و نيروهای مستقر آنها در منطقه است. سخنان رئيس ستاد كل نيروی مسلح دقيقاً روی نقطهای دست گذاشته است كه میتواند حساسيت آمريكايیها را بار ديگر در قبال تحريم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برانگيزد.
تقابل از ابتداي انقلاب
تقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهادهای نظامی آمريكا شايد تاريخچهای به قدمت پيروزی انقلاب اسلامی داشته باشد. اين تقابل دائمی در مقاطع مختلف با اوج و فرودهايي همراه بوده است، به عنوان مثال در پايان جنگ تحميلي فعاليت قايقهای تندرو سپاه پاسداران در منطقه خليجفارس و مقابله با حضور نيروهای بيگانه منجر به برخی زد و خوردهای دريايي شد. نقطه اوج اين درگيری در فروردين ماه سال 67 بود كه در جريان عمليات آخوندك ناوگان امريكا در منطقه با نيروهای دريايی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نيروی دريايی ارتش درگير شدند.
پيش از آن نيز تعدادی از قايقهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی «نادر مهدوی» يكی از هليكوپترهای آمريكايی را با موشک استينگر مورد هدف قرار دادند. پس از پايان جنگ تحميلی نيز در مقاطع مختلف آمريكايیها سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به فعاليتهای تروريستی متهم كردند، از جمله مدعی شدند كه اين نهاد در بمبگذاری نيروهای القاعده در منطقه الخبر عربستان دست داشته است، اگرچه بعدها فاش شد امريكايیها در تحقيقات خود به اين قطعيت رسيدند كه انفجارهاي فوق كار القاعده بوده است. در دوران جورج بوش پسر با اشغال عراق و عربستان به صورت طبيعی رويارويی نيروهای امريكايی مستقر در منطقه با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اوج گرفت. امريكايیها ايران را متهم به دخالت در عراق و ساماندهی حملات انتخاری عليه نيروهای امريكايی كردند. در سال 2004 جورج بوش فرمانی را صادر كرد كه نيروهای امريكايی اجازه كشتن نيروهای سپاه پاسداران و نيروی قدس را در عراق داشتند، با اين حال در طول دوران فعاليت نيروهای امريكايی حتي يك بار نيز خبری از دستگيری نيروهای ايرانی در عراق منتشر نشد.
هزينه بالايی كه آمريكايیها را از تصميم خود منصرف كرد
از سوي ديگر فشار بر پرونده هستهاي ايران جبهه جديدي را عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي گشود. امريكاييها مدعي بودند سپاه پاسداران انقلاب در بخشي از فعاليتهاي محرمانه اتمي درگير بوده است، اما هيچگاه نتوانستند اين ادعا را به اثبات برسانند. در كنار اين و با استناد به ضرورت مهار برنامه موشكهاي بالستيك ايران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيز هدف تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد قرار گرفت. سال 2007 اولين سالي بود كه بحث تحريم ايران به صورت جدي از سوي كنگره امريكا مورد بحث قرار گرفت. جمعي از جمهوريخواهان امريكايي لايحهاي را مطرح كردند تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را به عنوان يك گروه تروريستي به رسميت بشناسند. درگيريهاي عراق و حملاتي كه از سوي برخي گروههاي عراق به امريكاييها ميشد، اصليترين بهانه براي مطرح شدن چنين لايحهاي بود. با وجود اين و با اينكه در آن زمان تهاجميترين دولت وقت امريكا در عراق حاضر بود، باز هم اين لايحه در كنگره امريكا به تصويب نرسيد. بسياري از نمايندگان جمهوريخواه و دموكرات چنين لايحهاي را مقدمه درگيريهاي گسترده عراقيها با ايرانيها عنوان كردند كه خطرات فراواني را متوجه سربازان امريكايي ميكند.
بازوي اقتصادي سپاه، هدف جديد امريكا
با به قدرت رسيدن باراك اوباما فشار عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به حوزه اقتصادي تغيير جهت داد. هدف قرار دادن نهادهاي اقتصادي مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به يك هدف راهبردي براي امريكاييها تبديل شد كه از اين طريق تنبيه كل جامعه ايراني را دنبال ميكردند.
بر اساس اين سياست بسياري از شركتها و بانكهاي ايراني به بهانه ارتباط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مورد تحريم قرار گرفتند. آدام زوبين رئيس وقت دفتر كنترل داراييهاي خارجي امريكا بارها در سخنان خود به اين نكته اشاره كرد كه هدف قراردادن منافع اقتصادي سپاه پاسداران يك هدف راهبردي است كه بايد به صورت مداوم دنبال شود.
استدلال اصلي براي هدف قراردادن نهادهاي اقتصادي مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اين بود كه سپاه بخش اعظم اقتصاد ايران را بر عهده دارد و با هدف قراردادن اين شركتها ميتوان به اين مسئله اميدوار بود كه حمايت مالي سپاه پاسداران دچار مشكل شود. در چارچوب همين راهبرد بود كه در سال 2011 و سال 2013 در چندين نوبت برخي گروهها و نهادهاي اقتصادي به فهرست تحریم خزانهداري امريكا اضافه شدند. همچنين براساس قانون كاهش تهديد ايران و سوريه نيز هر گونه تبادل مالي بين نهادهاي مرتبط با سپاه با نهادهاي ايراني مورد تحريم قرار گرفت. در اين ميان اوباما در سالهاي آخر رياست جمهوري خود بار ديگر اين گزينه را به صورت جدي مورد بررسي قرار داد تا سپاه پاسداران را در ليست گروهك تروريستي قرار دهد. اما بررسيهاي مختلفي كه توسط نهادهاي نظامي در اين حوزه انجام شد، امريكاييها را به اين جمعبندي رساند كه اين اقدام ميتواند نيروهاي نظامي امريكا در منطقه را با خطر جدي مواجه كند؛ خطري كه در نهايت باعث شد اين سياست از سوي امريكاييها كنار گذاشته شود و بار ديگر بحث تحريم حوزه اقتصادي سپاه دنبال شود.
امريكاييها اين بار هم منصرف ميشوند
با به قدرت رسيدن دونالد ترامپ رئيسجمهور فعلي ايالاتمتحدهامريكا بار ديگر تشديد سياستهاي خصمانه امريكا عليه ايران به شيوه جورج بوش در دستور كار امريكاييها قرار گرفت. در اين ميان تحولاتي كه در منطقه خاورميانه و به خصوص ميان سوريه و عراق به وقوع پيوسته بود، به شدت موازنه را به سمت ايران تغيير داد.
امريكاييها اين تغيير موازنه را در راستاي منافع خود نميديدند، بنابراين هدف قرار دادن سپاه پاسداران را به عنوان اصليترين مجري سياستهاي منطقهاي ايران در منطقه در دستور كار قرار دادند. در اوايل سال 2017 و با به قدرت رسيدن ترامپ بحث پيوستن سپاه به گروههاي تروريستي در دستور كار وزارت خارجه امريكا قرار گرفت. اين تصميم قرار بود از طريق يك فرمان اجرايي عملي شود، اما باز هم نتيجه بررسيها، امريكاييها را از چنين اقدامي پشيمان كرد.
حالا اين بار و از طريق قانون تحريمي جديد عليه ايران به نام اس 722 وارد شدن سپاه به ليست گروههاي تروريستي و تهيه يك برنامه جامع براي مقابله با ايران در دستور دولت امريكا قرار گرفته است، البته روشن نيست كه اين قانون به شكل فعلي باز هم در كنگره امريكا تصويب شود، اما سخنان سردار باقري نشان ميدهد هزينه چنين اقدامي براي امريكاييها پايين نخواهد بود. مروري بر رفتار امريكاييها نشان ميدهد هر بار همين هزينه بالا آنان را از چنين اقدامي منصرف كرده است. حال روشن نيست كه آنان اين هزينه را به جان ميخرند و با برخي اقدامات اين قانون جديد را مسكوت خواهند گذاشت. در اين ميان تحولات منطقه، شكست داعش در عراق و سوريه و همچنين تكميل شدن كريدور ارتباطي ايران تا ساحل مديترانه همه و همه اقداماتي است كه ميتواند تعيينكننده تصميم امريكاييها در اين باره باشد.
منبع: روزنامه جوان